یکی بود یکی نبود...

پنجشنبه آخر سال،
دلت می ماند که دلگیر شود ازنبودن آنهایی که دوستشان داری و یا خوشحال شود از بی تابی بهاری که می خواهد بار دیگر همه رستنی های سبزرنگش را به تو هدیه کند!
مبهوت و سرگردان می مانی از این کنتراست بزرگ معنوی خالق بی همتا،
همانی کنتراستی که در حکمت خداوندی ریشه دارد، همانی که بارها و بارها از کودکی برایمان قصه گفتند:
”یکی بود یکی نبود”
و حالا این تویی که این قصه ات را برای دیگری همان گونه آغاز می کنی که یکی بود و یکی نبود.

+یکی بود و یکی نبود...
شادی روح همه رفتگان شب رحمت...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...



نوشته شده در تاريخ جمعه 23 اسفند 1392  ساعت 3:36 AM | نظرات (0)