
ماندیم به داغ انتظارت، مددی
ما و غم ودرد بی شمارت، مددی
دلخسته از این غمی که در ریشه ماست
در آرزوی فجر بهارت، مددی
.
.
.
ای راحت دل، قرار جانها برگرد
درمان دل شکسته ما، برگرد
ماندیم در انتظار دیدار، ای داد
دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .
.
.
.
دل از ما برد و روی از ما نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی
دلبر ما دل ما برد به ما رخ ننمود
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 6 آذر 1393 ساعت 6:27 AM | نظرات (0)