دلم گرفته از اين انتظار يلدايي

یک ثانیه از عمر دراز شب یلدا ...... باعث شده تا صبح به یادش بنشینیم

ده قرن ز عمر پسر فاطمه بگذشت .... یک شب نشد از داغ فراقش بنشینیم

پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن

 

زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن

 

چشماتو خیره کن و سوره والعصر ، بخون

 

یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن

 

 

 

دلم گرفته از اين انتظار يلدايي


دقايقم همه غرق "چه وقت مي‌آيي؟"

نوشته‌اند "صدايش کنيد مي‌شنود!


صدات مي‌زنم آخر کجاي دنيايي؟

بگو چه وقت مي‌آيي؟ ببين که دلهامان


دگر‌ قبول ندارد هنوز و امايي

شنيده‌ام نمي‌آيد بهار با يک گل


بهار من، گل نرگس! تويي که مي‌آيي

و باز نقطه سر خط، نريز اشک اي چشم!


تمام مي‌شود اين انتظار يلدايي

<اللهم عجل لولیک الفرج>




نوشته شده در تاريخ یک شنبه 30 آذر 1393  ساعت 6:20 PM | نظرات (0)