یکبار در جبهه آقای «فخر الدین حجازی» آمده بود
برای سخنرانی و روحیه دادن به رزمندگان.
وسطهای حرفاش به یکباره با صدای بلند گفت:
«آی بسیجیها !» همه گوشها تیز شد که
چی میخواهد بگوید.ادامه داد:
«الهی دستتان بشکند!»...عصبانی شدیم.
میدانستیم منظور دیگری دارداما آخه چرا این حرف رو زد؟
یک لیوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو !!!»
اینجا بود که همه زدند زیر خنده
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 7:05 AM | نظرات (0)