خدایا
اجازه هست ناصبوری کنم ؟
به خداییت قسم،
از صبوری خسته ام !
از فرباد هایی که در گلویم ماند و میماند،
از اشک هایی که شبها تنها بالشم
و تو شاهد ان هستی.
و از حرفهایی که
زنده ب گور گشت در گورستان دلم.
اسان نیست
در پس خنده های مصنوعی،
گریه های دلت را،
در پشت هزاران دروغ پنهان کنی!
خدایا ....
ارزوی پروازدارم.
صدایم را بشنو ای تنها امیدم...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 6:37 AM | نظرات (0)