بی خانه زیر سایه دیوار خوشترست
دیوانه بین کوچه و بازار خوشترست
از هر چه بگذرم سخن یار خوشترست
یعنی کلام حیدر کرار خوشترست:
من عاشق محمدم و جار می زنم
در باطن سکوت،عذاب است... شک نکن
حرف حساب حرف حساب است... شک نکن
دنیای بی رسول خراب است.... شک نکن
این"حرف" نیست، چند"کتاب" است... شک نکن
من عاشق محمدم و جار میزنم
عبد محمدیم اگر، نوش جانمان
پیوند خورده ایم به دریای بی کران
فریاد می زند جگرم موقع اذان
ای اهل عرش، اهل زمین، اهل آسمان:
من عاشق محمدم و جار میزنم
باید به جای آه کشیدن دوا نوشت
یاایهاالرسول، به جای دعا نوشت
باید همیشه بعد نبی آل را نوشت
معراج هم که رفت در آنجا خدا نوشت:
من عاشق محمدم و جار میزنم
جبریل را فرشته نگو نوکرش بگو
یا نه غلام حلقه بگوش درش بگو
بالاتر از همه ست، نه بالاترش بگو
جان نفس نفس زدن دخترش، بگو:
من عاشق محمدم و جار میزنم
دونیم می کند تن هتاک را علی
ما هم سپرده ایم به شیرخدا، علی
فریاد می زنم صد و ده بار یا علی
یامظهرالعجائب و یا مرتضی علی:
من عاشق محمدم و جار میزنم
بالاتر است از همه مردم زمین
هر آن کسی که با صلوات است همنشین
لحظه به لحظه با نفس امّ مومنین
فریاد می زند جگر من فقط همین:
من عاشق محمدم و جار میزنم
یزدان نوشت، حیدر کرار هم نوشت
دست شکسته... دست گرفتار هم نوشت
زهرا میان آن در و دیوار هم نوشت
با خون خویش بر نوک مسمار هم نوشت:
من عاشقم محمدم و جار می زنم
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 6:10 AM | نظرات (0)