شهدا شرمنده ایم

دفتر را برد گذاشت رو به روی قاب عکس عبدالله و
گفت :" بیا این همه نمره بیست "
بغض سنگینی گلوش رو گرفته بود ،
رو به قاب عکس کرد و
گفت : " مگه نگفتی هر وقت نمره بیست بگیرم جایزه میدی ؟"
بعد با نگاه معصومانه اش گفت :
" مامان من اصلا از بابا جایزه نمخوام ، فقط بگو بابا بیاد خونه .. "
..
شهدا شرمنده ایم



نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 بهمن 1393  ساعت 12:17 PM | نظرات (0)