مالت رو سفت بچسب همسایه رو دزد نکن......

دست خانمش رو گرفته بود و توی خیابون شلوغ قدم می زدند که متوجه شد یه پسر جوون داره به خانمش بد نگاه می کنه.

غیرتی شد و رفت یقه پسره گرفت و کلی بهش فحش های رکیک داد و باهم درگیر شدند و صدای کشیده و موشت و لگد بود که از دعوای این دوتا بلند شده بود.

مردم ریختن و هردوتا شون رو جدا کردن اما شوهر اون خانم بدحجاب و بزک کرده ول کن نبود و مدام فحاشی می کرد و اون پسر جوون رو تهدید می کرد.

پیرمردی که اونجا بود رفت جلو و دست گذاشت روی شونه شوهر اون خانم بدحجاب و گفت : پسرم مالت رو سفت بچسب همسایه رو دزد نکن !!!

با همون حالت عصبانی پرسید منظورت چیه پیر مرد؟ جواب داد : خودت رو یه لحظه بزار جای اون جوون و به خانمت خوب نگاه کن ببین چی می بینی؟

مرد عصبانی رنگش قرمز شد و دیگه صدایی ازش در نیومد و با عجله دست خانمش رو گرفت و سوار تاکسی شدن و رفتند...



نوشته شده در تاريخ دوشنبه 4 اسفند 1393  ساعت 6:03 AM | نظرات (0)