عربی
عربی ، صرف و نحو و همه چیز 
قالب وبلاگ

1ـ اسم ابزار اسمی است که بر ابزار انجام فعل دلالت می‌کند و غالباً بر یکی از سه وزن «مِفعَل»، «مِفعَلَة» و «مِفعال» می‌آید؛‌ مانند: «مِعْبَر»، «مِمْسَحَة»، «مِفتاح» و «مِصباح» در عبارات «إنّ الحیاةَ الدُّنیا مِعْبَرُ الآخِرَةِ»، «مَسَحْتُ السَّبُورَةَ بِالمِمْسَحَةِ» و «لِکُلِّ بابٍ مِفْتَاحٌ و لِکُلِّ لَیلٍ مِصْبَاحٌ».
2ـ اسم ابزار غالباً از فعل ثلاثی مجرد متعدی ساخته می‌شود؛ مانند: «مِنشار  وسیلۀ بریدن (ارّه)»، ولی گاهی از افعال ثلاثی مجرد لازم نیز ساخته می‌شود؛ مانند: «مِرقاة (پلّکان، آسانسور)»؛ و گاهی نیز از غیر ثلاثی مجرد؛ مانند: «مِحْراك (سیخ)» از «حرَّكَ» (حرکت داد).
تبصره: گاه وزن اسم ابزار از بابهای معروف نیست؛‌ مانند: مُنْخُل (غربال)، مُدْهُن (روغن‌دان).
3ـ برخی از اسمهای جامد هم هرچند مفهوماً بر ابزار انجام کار دلالت می‌کنند، اما اصطلاحاً اسم ابزار نامیده نمی‌شوند؛ مانند: «فَأس (تیشه)، قَدُوم (تیشه)، سِکّین (چاقو)، جَرَس (زنگ)».


ادامه مطلب
[ شنبه 14 فروردین 1395  ] [ 8:07 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

1ـ اسم زمان بر زمان انجام فعل و اسم مکان بر مکان انجام فعل دلالت می‌کند؛ مانند: «مَکْتَب (زمان نوشتن/ مکان نوشتن)».
2ـ در افعال ثلاثی مجرد اگر عین الفعل مضارع مضموم یا مفتوح باشد یا فعل معتلّ اللام باشد، اسم زمان و مکان آنها بر وزن «مَفْعَل» می‌آید؛ مانند: «یَعْبُدُ ! مَعبَد (محل و زمان عبادت کردن)؛ یَذهَبُ ! مَذهَب (محل و زمان رفتن)؛ یَرْمَی ! مَرمَی (محل و زمان پرتاب کردن)». و اگر عین الفعل مضارع مکسور باشد یا خودِ فعل معتلّ ‌الفاء (مثال) باشد، اسم زمان و مکان آن بر وزن «مَفْعِل» می‌آید؛ مانند: «یَجلِسُ ! مَجلِس (محل و زمان نشستن) و یَیْسِرُ ! مَیْسِر (محل و زمان هموار شدن)».
3ـ اسم زمان و اسم مکان در افعال غیر ثلاثی مجرّد بر وزن اسم مفعول آ‌نها می‌آید؛ مانند: «مُجْتَمَع (محل و زمان جمع شدن) و مُسْتَخْرَج (محل و زمان خارج کردن یا خارج شدن)».

 

 ملاحظه

1ـ در افعال غیر ثلاثی مجرد، اسم مکان، اسم زمان و مصدر میمی بر وزن اسم مفعول می‌آید؛ بنابراین اسم مفعول در غیر ثلاثی مجرد میان چهار معنا مشترک است و بازشناخت این موارد از یکدیگر با توجه به قرائن امکان‌پذیر است؛ مانند: آیۀ مبارک ﴿بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً که در آن «مُرتَفَقاً» اسم مکان و به معنای «جایگاه» است؛ و آیۀ مبارک ﴿وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً که «معاش» اسم زمان و به معنای «زمان کسب رزق و روزی» است؛ و عبارت «اَلَّلهُمَّ اجْعَلْ مَحیايَ مَحیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ» که «مَحیا» مصدر میمی و به معنای «حیات» است؛ و بالاخره آیۀ مبارک ﴿لَا یَمَسُّهُ إلاّ الْمُطَهَّرُونَ که «المُطَهَّرُونَ» اسم مفعول و به معنای «پاک‌شدگان» است.

2ـ گاه به آخر وزنِ «مَفْعَل»، که یکی از وزنهای اسم مکان و اسم زمان است، تای مدوّره‌ای افزوده می‌شود و بر وزن «مَفْعَلَة» به کار می‌رود؛ مانند: «مَحْکَمَة (محل حکم و داوری)», «مَأذَنَة (محل اذان گفتن)» یا «مَیْسَرَة» در آیۀ مبارک ﴿وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیْسَرَةٍ که به معنای «[هنگام] گشایش و رهایی از تنگ‌دستی» به کار رفته است.

3ـ اسم مکان از اسم جامد نیز ساخته می‌شود که در این صورت بر وزن «مَفْعَلَة» می‌آید و ضمناً بر کثرت و فراوانی چیزی در مکان نیز دلالت می‌کند؛ مانند: «مَأسَدَة» که از «أسَد» گرفته شده است و بر کثرت شیر در مکان خاصّی دلالت می‌کند. همچنین «مَسْبَعَة» و «مَکْلَبَة» که از ریشه‌های «سَبُع» و «کَلْب» گرفته شده‌اند و به ترتیب بر فراوانی درندگان و سگها در مکان خاصّی دلالت می‌کنند.

4ـ گاه وزن اسم زمان و مکان بر خلاف قاعده است؛ یعنی آنجا که باید دومین حرف اصلی آنها مفتوح باشد مکسور است یا بالعکس؛ مانند: «مَسجِد»، «مَنْسِك» و «مَفرِق» که فعل مضارع آنها به ترتیب بر وزن «یَسْجُدُ»، «یَنْسُكُ» و «یَفْرُقُ» است و طبق قاعده، اسم زمان و مکان آنها باید بر وزن «مَفْعَل» بیاید، ولی بر وزن «مَفْعِل» به کار رفته‌‌اند.

 


ادامه مطلب
[ شنبه 14 فروردین 1395  ] [ 8:00 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

1ـ اسم تفضیل اسمی است که با آن موصوفی در یک صفت مشترک با موصوف یا موصوفهای دیگر یا با همۀ موصوفهای همگون سنجیده می‌شود و بر یک یا چند موصوف یا همۀ آنها برتری داده می‌شود.
2ـ در زبان عربی اسم تفضیل هم معادل صفت برتر و هم معادل صفت برترین در زبان فارسی است. امّا اگر پس از اسم تفضیل حرف «مِن» به کار رفته باشد اسم تفضیل معادل صفت برتر در فارسی است و در غیر این‌ صورت معادل صفت برترین است؛ مانند «أعلَم» در عبارتهای «عليٌّ أعلَمُ مِن سَعیدٍ» (علی داناتر از سعید است) و «عليٌّ أعلَمُ الرِّجالِ» (علی داناترین مردم است) که در عبارت نخست اسم تفضیل «أعلَم» معادل صفت تفضیلی و در عبارت دوم معادل صفت عالی است.
3ـ اسم تفضیل در ثلاثی مجرد بر وزن «أفعَل» و مؤنث آن بر وزن «فُعلَی» می‌آید؛ مانند: «أکبَر ! کُبرَی» و «أفْضَل ! فُضلَی».
4ـ برای ساختن اسم تفضیل در افعال غیر ثلاثی مجرد مصدر نکره و منصوب فعل مورد نظر را پس از واژه‌هایی همچون «أکبَر»، «أکثَر»، «أشَدّ» و «أعظَم» به کار می‌بریم؛ مانند: «أکْثَرُ تَقَدُّماً» (پیشرفته‌تر).
5ـ صرفاً از افعالی می‌توان افعل تفضیل ساخت که ثلاثی، متصرّف، مثبت، معلوم، قابل برتری و تامّ باشند و در عین حال بر عیب، رنگ و زینت دلالت نکنند؛ بنابراین نمی‌توان از افعال زیر افعل تفضیل به دست آورد: «عَلَّمَ» (چون ثلاثی نیست)، «بِئْسَ» (چون جامد است)، «ما عَلِمَ» (چون منفی است)، «کُتِبَ (چون مجهول است)، «ماتَ» (چون قابل برتری نیست) و «کانَ» (چون ناقص است).
البته باید توجه داشت که از برخی افعال ثلاثی مزید و نیز از افعالی که بر عیب، رنگ و زینت دلالت می‌کنند نیز می‌توان اسم تفضیل ساخت، امّا نه بر وزن «أفعَل»؛ مانند: «أکثَرُ اِعوِجاجاً» (کج‌تر) و «أشَدُّ صُفْرَةً» (زردتر).
6ـ اسم تفضیل مانند اسم فاعل شش صیغه دارد. سه صیغه برای مذکر و سه صیغه برای مؤنث: «أفضَلُ، أفضَلانِ، أفضَلُونَ (أفاضِل)، فُضْلَی، فُضْلَیانِ، فُضْلَیاتٌ (فُضَلٌ).
7ـ واژه‌های «خَیْر» و «شَرّ» نیز، با آنکه بر وزن «أفعَل» نیستند، اسم تفضیل به شمار می‌روند. این دو واژه در اصل «أخْیَر» و «أشْرَر» بوده‌اند، امّا در اثر کثرت استعمال همزه از ابتدای آنها حذف شده است.


ادامه ...
[ شنبه 14 فروردین 1395  ] [ 7:47 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

تو این وبلاگ قصد داریم از همه جای عربی صحبت کنیم البته تمرکز بیشترمون رو کتاب صرف میر و صرف ساده است
لینک دوستان
موضوعات وب
آمار سایت
كل بازديدها : 39777 نفر
كل نظرات : 0 عدد
كل مطالب : 74 عدد
آخرین بروز رسانی : جمعه 23 مهر 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ :دوشنبه 28 دی 1394 
امکانات وب