سجده هاى اولیاى خدا
سجده هاى اولیاى خدا
امام صادق علیه السلام مى فرماید: دلیل آنکه حضرت ابراهیم به مقام خلیل اللّهى رسید، سجده هاى زیاد او بر خاک بود.(298)
شبىکه بنا شد حضرت على در جاى پیامبراکرم بخوابد تا آن حضرت از تیغ دشمنان درامان بماند، از رسول خدا پرسید: اگر من اینکار را بکنم جان شما به سلامت خواهد بود؟ وقتى پیامبر جواب مثبت داد، حضرت على لبخندى زد و به شکرانه اینتوفیق سجده شکر کرد.(299)
وقتى سر بریده ابوجهل ، رهبر مشرکان را به نزد پیامبر آوردند، حضرت سجده شکر کردند.(300)
امامسجّاد علیه السلام در پایان هر نماز به شکرانه انجام آن سجده شکر مى کرد وهرگاه بلائى از او دور مى شد و یا میان دو مسلمان را اصلاح مى کرد به شکرانه آن سجده مى کرد. آن حضرت سجده خود را به قدرى طول مى داد که غرق در عرق مى شد.(301)
298-بحار، ج 85، ص 163.
299-وافى ، ج 8، ص 882.
300-جامع الاحادیث ، ج 5، ص 475.
301-بحار، ج 85، ص 137.
ادامه مطلب
چند نکته در باره سجده
چند نکته در باره سجده
1-جاى سجده به قدرى ارزش پیدا مى کند که در حدیث مى خوانیم : پس از نماز بر جاى سجده دست بکش و به صورت و بدن خود بکش تا از امراض و آفات و ناگوارى هادر امان بمانى .(302)
2- سعى کنیم سجده شکر بعد از نماز مغرب را فراموش نکنیم که دعا در آن مستجاب است .(303) امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که بین اذان و اقامه سجده کند و در سجده بگوید: ((سَجَدْتُ لَک خاضِعاً خاشعاً ذلیلاً)) خداوند محبت او را در دل مؤ منان و هیبت او را در دل منافقان قرار مى دهد.(304)
3- سجده مخصوص خداست و در مقابل هیچکس حتّى پیامبر خدا سجده جایز نیست (305)، چه رسد به قبور امامان و امام زادگان که بعضى ها به عنوان پابوسى در مقابل آنها به سجده مى افتند.
هنگامىکه مسلمانان به حبشه هجرت کردند، کفار گروهى را نزد نجاشى فرستادند تا مسلمانان را به کشورش راه ندهد و آنها را اخراج کند. نماینده قریش طبق رسم آن زمان در مقابل نجاشى پادشاه حبشه به سجده افتاد، امّا نماینده مسلمین که جعفر برادر حضرت على بود سجده نکرد و گفت : ما جز در برابر خدا در برابر احدى سجده نمى کنیم .(306)
سجده حضرت یعقوب و فرزندانش در برابر حضرت یوسف نیز نه بر یوسف ، بلکه براى خداوند بود، لکن به شکرانه نعمت وصال یوسف . (وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً)(307)
302-سفینة البحار.
303-وسائل ، ج 4، ص 1058.
304-وسائل ، ج 4، ص 633.
305-وسائل ، ج 4 986.
306-مسند احمد حنبل ، ج 1، ص 461.
307-سوره یوسف ، آیه 100.
ادامه مطلب
ذکر تسبیح
ذکر تسبیح
سبحان اللّه
نمازگزار در رکوع و سجود، خدا را تسبیح مى کند.
هنگامى که آیه (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّک الْعَظیم )(308) نازل شد پیامبر فرمود: این فرمان را در رکوع خود قرار دهید و بگویید: ((سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ)): پروردگار بزرگ من که به ستایش او لب گشوده ام ، از هر عیب و نقصى منزّه است . و چون آیه (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الاَْعْلى )(309) فرود آمد، فرمودند: آنرا در سجده قرار دهید و بگویید: ((سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ)): من پروردگارِ برترم را همراه با ستایش ، تسبیح و تنزیه مى کنم .(310)
308-سوره واقعه ، آیه 74.
309-سوره اعلى ، آیه 1.
310-تفسیرالمیزان ، ج 19، ص 160.
ادامه مطلب
جایگاه تسبیح
جایگاه تسبیح
تسبیح و تنزیه خدا، ریشه تمام عقاید و تفکرات صحیح اسلامى است :
توحید، یعنى منزّه دانستن خدا از شریک . (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یُشْرِکوُنَ)(311)
عدل ، یعنى منزّه دانستن خدا از ظلم . (سُبْحانَ اللّهِ اِنّا کُنّا ظالِمینَ)(312)
نبوت و امامت ، یعنى منزه دانستن خدا از بى هدفى ، بى برنامگى و رهاکردن مردم در دریاى هوسها و سلیقه ها. (وَ ما قَدَروُا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اِذْ قالُوا ما اَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَئ )(313) آنها مى گویند خداوند پیامبرى نفرستاده ، در حقیقت خدا را درست نشناخته اند.
معاد،یعنى منزه دانستن خدا از اینکه آفرینش را پوچ و باطل ، و پایان جهان را نابودى قرار دهد. (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک )(314)، (اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ اَنَکُمْ اِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ)(315) آیا گمان کردید ما شما را بیهوده آفریدیم و بازگشت شما بسوى ما نیست ؟ آرى خدا از این کار عبث و بیهوده منزّه است .
تسبیح خدا، نه فقط سرچشمه عقاید اسلامى ، بلکه مایه بسیارى از کمالات روحى و معنوى است :
سبحان اللّه ، سرچشمه رضاست . اگر او را از هر نقصى منزّه بدانیم ، به مقدّرات او رضا مى دهیم و تسلیم مشیّت حکیمانه او مى شویم .
سبحان اللّه ، سرچشمه توکل است . کسى که از هر نیازى بدور و از هر ضعف و عجزى منزّه است ، چرا بر او تکیه و توکل نکنیم . (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِّىُ)(316)
سبحان اللّه ، مایه عشق به خداست . ذاتى که از هر عیب و نقص پاک باشد، محبوب انسان است و به او عشق مى ورزد.
سبحان اللّه ، مقدمه حمد و ستایش خداست . ستایش از ذاتى که هیچ زشتى و ناپسندى در او راه ندارد. لذا در تسبیحات اربعه ، سبحان اللّه مقدم بر الحمدلِلّه آمده است .
سبحان اللّه ، کلید نجات از همه خرافات و بافته هاى بشرى است . (فَسُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمّا یَصِفُونَ)(317)
شایدبخاطر همین جهات است که در قرآن ، فرمان به تسبیح الهى بیش از اذکار دیگر آمده است . امر به تسبیح 16 مرتبه ، به استغفار 8 مرتبه ، به ذکر خدا 5 مرتبه و به تکبیر 2 مرتبه آمده است . آنهم امر به تسبیح در همه حال و زمان ،تا انسان دائماً به خدا توجه داشته و او را همواره از هر عیب و نقصى پاک بداند: (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَمِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَ النَّهارِ)(318)
هم بهنگام پیروزى و شادکامى خدا را تسبیح کنید: (اِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَالْفَتْحِ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک )(319) و هم در اوج گرفتارى و سختى که تسبیح مایه نجات است : (فَلَوْلا اَنَّه کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ . لَلَبِثَ فى بَطْنِهِ اِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ)(320) اگر نبود اینکه او (حضرت یونس ) از تسبیح گویان بود، تا روز قیامت در شکم ماهى حبس مى شد.
آرى، انسان بخاطر محدودیت هاى فراوان هرگز نمى تواند خدا را بشناسد، پس بهتر است که به ضعف خود اقرار کند و بگوید: تو از اینکه دست فکر و خیال به تو رسد، منزّهى و از آنچه دیگران توصیف کنند برترى . (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبیراً)(321) تنها بندگان مخلص خدا هستند که با راهنمایى و امداد الهى مى توانند خداوند را معرفى کنند. (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ . اِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصینَ)(322)
311-سوره طور، آیه 43.
312-سوره قلم ، آیه 29.
313-سوره انعام ، آیه 91.
314-سوره آل عمران ، آیه 191.
315-سوره مؤ منون ، آیه 115.
316-سوره یونس ، آیه 68.
317-سوره انبیا، آیه 22.
318-سوره طه ، آیه 130.
319-سوره نصر.
320-سوره صافات ، آیات 143 - 144.
321-سوره اسراء، آیه 43.
322-سوره صافّات ، آیات 159 - 160.
ادامه مطلب