عبادت مخصوص اوست
عبادت مخصوص اوست
« فاعبده و توکّل علیه»[1]
«او (خدا) را پرستش کن و بر او توکل نما.»
درآیهی فوق دلیل لطیفی بر اختصاص پرستش به خدا بیان شده است، و آن اینکه اگر پرستش به خاطر عظمت و صفات جمال و جلال باشد،این صفات بیش از همه در خدا است، و دیگران در برابر او ناچیزند، بزرگترین نشانهی عظمت. علم نامحدود و قدرت بیپایان است که آیهی فوق میگوید هر دو مخصوص او است.
واگر پرستش به خاطر پناه بردن در حل مشکلات به معبود باشد، چنین کاری در مورد کسی شایسته است که از همهی نیازها و احتیاجهای بندگان و از اسرار غیب و نهان آنها با خبر است و توانائی بر اجابت دعوت و انجام خواستهها دارد، و به همین دلیل توحید صفات. سبب توحید عبادت میگردد (دقت کنید).
بعضیاز مفسران گفتهاند که تمام سیر انسان در طریق عبودیت پروردگار در دو جملهدر آیهی فوق خلاصه شده: «فاعبده و توکل علیه» چرا که عبادت خواه ـ عبادت جسمانی باشد مانند عبادات معمولی و یا عبادت روحانی باشد مانند تفکر در عالم آفرینش و نظام اسرار هستی ـ آغاز این سیر است.
و توکل یعنی واگذاری مطلق به خدا و سپردن همه چیز به دست او که یک نوع «فناء فی الله» محسوب میشود، آخرین نقطهی این سیر میباشد.
درتمام این مسیر از آغاز تا انتها توجه به حقیقت توحید صفات، رهروان این راهرا یاری میدهد،و به تلاش و تکاپوی آمیخته با عشق وا میدارد.[2]
[1] . هود/123.
[2] . نمونه، ج9، ص288 و 289.
ادامه مطلب
غیر خدا را عبادت نکنید
غیر خدا را عبادت نکنید
«قل افغیرَ اللهِ تامرونی اعبد ایُّهَا الجاهلون»[11]
« آیا به من دستور میدهید که غیر خدا را عبادت کنم ای جاهلان.»
توحیددر عبادت یک حقیقت غیر قابل انکار است تا آنجا که هیچ انسان فهمیده و عاقلی نباید به خود اجازه دهد که در برابر بتها سجده کند. لذا به دنبال آن با لحنی قاطع و تشدیدآمیز میگوید: «بگو: آیا به من دستور میدهید که غیر خدا را عبادت کنم ای جاهلان.»[12]
«و اعبدوه و اشکروا»[13]
«او را پرستش کنید و شکر او را به جای آورید.»
یکیاز انگیزههای عبادت، حس شکرگذاری است در مقابل منعم حقیقی، شما میدانید منعم حقیقی خدا است پس شکر و عبادت نیز مخصوص ذات پاک خدا است.[14]
پی نوشت ها:
[11] . زمر/64.
[12] . نمونه، ج19، ص524.
[13] . عنکبوت/17.
[14] . نمونه، ج16، ص233.
ادامه مطلب
نفی تکبر در عبادت
نفی تکبر در عبادت
ش«و له من فی السّموات و الارض و من عنده لایستکبرون عن عبادته ولا یستحسرون ـ یسبِّحون اللَّیل و النَّهار لایفترون »[1]
«وبرای اوست آنچه در آسمانها و زمین است، و آنها که نزد او هستند هیچگاه ازعبادتش استکبار نمیکنند و هرگز خسته نمیشوند. ـ شب و روز تسبیح میگویندو ضعف و سستی به خود راه نمیدهند.»
و از آنجا که ممکن است این توهم به وجود آید که خدا چه نیازی به ایمان و عبادت ما دارد؟ آیات مورد بحث نخستبه پاسخ این میپردازد و میگوید: «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از آن اویند» (و له من فی السّموات و الارض)
«و فرشتگانی که در محضر قرب پروردگار هستند هیچگاه از پرستش او تکبر ندارند و هرگز خسته نمیشوند.» (و من عنده لایستکبرون عن عبادته ولا یستحسرون»[2]
«دائماً شب و روز تسبیح میگویند و کمترین ضعف و سستی به خود راه نمیدهند.» (یسبِّحون اللَّیل و النَّهار لایفترون).
بااین حال او چه نیازی به طاعت و عبادت شما دارد، این همه فرشتگان بزرگ، شب وروز مشغول تسبیحند، او حتی نیاز به عبادت آنها هم ندارد، پس اگر دستور ایمان و عمل صالح و بندگی و عبودیت به شما داده، سود و فایدهاش متوجه خود شما است.
این نکته نیز جالب توجه است که در نظام بندگان و موالی ظاهری هر قدر بندهای به مولا نزدیکتر باشد، خضوعش در برابر او کمتر است، چرا کهخصوصیت بیشتری دارد و مولا نسبت به او نیاز فزونتر!
اما در نظام عبودیت «خلق» و «خالق» قضیه بر عکس است، هر قدر فرشتگان و اولیای خدا به اونزدیکتر میشوند، مقام عبودیتشان بیشتر میگردد.
[1] . انبیاء/19.
[2] . «یستحسرون» از مادهی «حسر» در اصل به معنی باز گشودن چیز پوشیده و کنار زدن پرده است، سپس به معنی خستگی و ضعف به کار رفته گویی نیروهای انسان در چنین حالتی همگی آشکار و مصرف میگردد وچیزی از آنها در بدن او مکتوم نمیماند.
ادامه مطلب
همه بر او سجده کنیم
همه بر او سجده کنیم

« فاسجدوا لله و اعبدوا»[1]
«برای خدا سجده کنید و او را پرستش نمائید.»
گرمیخواهید در صراط مستقیم حق گام بردارید تنها برای او که تمام خطوط عالم هستی به ذات پاکش منتهی میگردد سجده کنید، و اگر میخواهید به سرنوشت دردناک اقوام پیشین که بر اثر شرک و کفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهی گرفتار شدند گرفتار نشوید تنها او را عبادت کنید.
جالب توجه اینکه در روایات زیادی نقل شده است که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام تلاوت این سوره به این آیه رسید همهی مؤمنان و کافرانی که آن را شنیدند به سجده افتادند، طبق روایتی تنها کسی که سجده نکرد «ولید بن مغیره»بود که (شاید نمیتوانست برای سجده کردن خم شود) کفی از خاک برداشت و پیشانی را بر آن گذاشت و اینگونه سجده کرد!
این تعجب ندارد که حتی بتپرستان به سجده افتاده باشند چرا که لحن گیرای این سوره از یک سو، محتوای هیجانانگیز آن از سوی دیگر، و تهدیدهای وحشتناک نسبت به مشرکان از سوی سوم، و خارج شدن این آیات مبارک از دهان پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در نخستین مرحلهی نزول وحی از سوی چهارم، آنچنان گیرا ومؤثر و پرنفوذ بود که هر دلی را بیاختیار تحت تأثیر خود قرار داد، و حجابهای عناد و لجاج و تعصب و خودخواهی را هر چند موقت کنار زد، و نور توحید را در قلوب، پرتو افکن کرد.
اگر خود ما نیز این سوره را با دقت وتأمل، و با حضور قلب و توجه تلاوت کنیم، و خود را در برابر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و در جو نزول آیات بنگاریم، میبینیم قطع نظر از عقائد خاص اسلامی چارهای جز این نداریم که وقتی به آخرین آیه برسیم به سجده بیفتیم و در پیشگاه حق سرِ تعظیم فرود آوریم.
[1] . نجم/62.
ادامه مطلب