اصلاح پیامدهای سوء طبیعی نماز
اصلاح پیامدهای سوء طبیعی نماز
انساندارای فطرتی توحیدی است و با آن خدا را می شناسد و او را می طلبد و طبیعتی دارد که بدن او از آن تنظیم شده است، خدای متعال آن فطرت را به خودو طبیعت را به کل نسبت می دهد.
طبیعت انسان که به طین بر می گردد و به حسّ نزدیکتر است. دارای پیامدهایی است: انّ الانسان خلق هلوعا اذا مسّهالشرّ جزوعاً و اذا مسّه الخیر منوعاً الّا المصلین، الذین هم علی صلاتهمدائمون؛(1) به راستی انسان آزمند و حریص آفریده شده است، چون گزندی به او روی بیاورد بی تابی می کند و ناله و اندوه سر می دهد و چون خیری به او روی بیاورد آن را به شدت از دیگران باز می دارد، مگر نمازگزاران، همانان که بر نماز خود مداومت می کنند.
حریص و آزمند بودن و بی تابی و منوع بودن دردهایی است که از طبیعت انسان برخاسته و نشان نقص طبیعی اوست، نماز که از فطرت انسان بر می خیزد همه این پیامدهای سوء طبیعی را درمان و اصلاح می کند.
لازمبه تذکر است حرص ذاتاً نکوهیده نیست به گونه ای که اگر در نهاد انسان قرار داده شد آفرینش الهی ناقص باشد، چگونه ممکن است این صفت ناپسند باشد،در صورتی که این صفت تنها وسیله رسیدن انسان به کمال و سعادت واقعی است، انسان اگر برای رسیدن به خیرها حریص نباشد و در برابر رنج ها و گزندها بی تابی نکند و آه و ناله سر ندهد هرگز نمی تواند به سعادت نایل شود.
آنچه در این میان مهم است خیر و شر واقعی است. از این روی خدای سبحان نیرویعقل را در انسان آفریده است تا خوبی ها را به وسیله آن بشناسد سپس با نیروی حرص و آز برای دست یابی به آن تلاش کند و بدی ها را نیز تشخیص دهد وبا نیروی جزع از آن ها بگریزد.
از آن جا که خیر واقعی انسان سعادت واقعی او در سرای آخرت است و شرّ حقیقی او تیره بختی او در جهان آخرت است،انسان خردمند چون مرتکب گناه شود آشفته می گردد و به درگاه خدا تضرّع می کند چون کار نیکی ببیند برای انجام آن تلاش می کند و می خواهد بیش از دیگران به انجام آن توفیق یابد و چیزی جز حرص او را به هنگام گناه به آشفتگی و تلاش برای کار نیک وا نمی دارد.
پس نه تنها این صفت نکوهیده نیست بلکه برای تکامل آدمی ضروری است و برای استفاده صحیح از حرص، انسان نمازگزار آن را با حسن تدبیر در مسیر تکامل خویش به کار می گیرد.
1. سوره معارج، آیات 19 23.
ادامه مطلب
خشوع در نماز(2)
خشوع در نماز(2)
نکته: «اصل روح نماز خشوع است و حاضر بودن دل اندر جمله نماز؛ که مقصود از نماز، راست داشتن دل است با حق ـ تعالی ـ و تازه کردن ذکر حق ـ تعالی ـ بر سبیل هیبت و تعظیم».[1]
توصیه: «اکنون تو کار را باش! سرّ اعظم نماز در خضوع و خشوع دل است. اگر قالبی بی جان به کار اید هرگز، می دان که نماز بی خشوع و خضوع نیز به کار اید. و خلق جهان از نماز بدان محجوب مانده اند که حبّ دنیا در درون ایشان رخت بنهاده است. حبُّ الله می باید که به دل افتد».[2]
[1]. کیمیای سعادت، 1/165.
[2]. نامه های عین القضات همدانی، به اهتمام: علی نقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، اساطیر، 1377، ج1، صص250 و 251.
ادامه مطلب
ترک همه چیز در هنگام اقامه نماز
ترک همه چیز در هنگام اقامه نماز
حکمت: «رسول(ص) گفت: نماز چنان کن که کسی را وداع خواهی کرد؛ یعنی بدین نماز، خود را و هوای خود را وداع کن، بلکه هرچه جز حق- تعالی- است، آن را وداع کن و همگی خود به نماز ده».[1]
[1]. کیمیای سعادت، ج 1، ص167.
ادامه مطلب
صدق در گفته های نماز و ادای درست عبارات
صدق در گفته های نماز و ادای درست عبارات
نکته: «بدان که هر کلمه ای را که اندر نمازبباید گفت، حقیقتی است که باید معلوم بود و باید که گوینده بدان صفت باشد تا صادق بود. مثلاً معنی «الله اکبر» آن است که «خدای بزرگ تر». اگر این معنی را نداند، جاهل بود و اگر داند ولیکن اندر دل وی چیزی بود بزرگ تر از حق ـ تعالی ـ ، صادق نباشد، با وی گویند: این سخن راست است، و تو دروغ می گویی. و هرگاه که چیزی دیگر را مطیع تر بود از حق ـ تعالی ـ آن چیز نزدیک وی بزرگ تر است و معبود و اله وی آن است که وی مطیع اوست.
و چون الحمدلله گوید، باید که نعمت های حق ـ تعالی ـ بر دل تازه کند و همه دل وی به صفت شکر گردد، که این کلمه شکر است و شکر به دل بوَد.
و چون ایاکَ نَعْبُدُ وَ ایاکَ نَستَعین گوید، باید که حقیقت اخلاص بر دل وی تازه گردد.
وچون اِهْدِنا گوید باید که دل وی به صفت تضرع و زاری شود؛ که سؤالِ هدایت می کند، و اندر هر کلمه ای از تسبیح و تهلیل و قرائت همین باید که باشد، چنان که می داند، و دل وی به صفت آن معنی همی گردد. و شرح آن دراز باشد.
اگر می باید که از حقیقت نماز نصیبی یابد، چنین باید که باشد، و اگر نه، به صورت بی معنی قناعت کرده باشد».[1]
[1]. کیمیای سعادت، ج 1،ص 170 و 171.
ادامه مطلب