برتری نمازهای واجب بر مستحبی

برتری نمازهای واجب بر مستحبی

15919148794334667467.jpg;

  توصیه: «چنان باید که فضایل گزار فریضه مردم نباشی. بسیار وقت باشد که کسی گوید من برخیزم و نماز شب کنم. آنگه چون صبح براید، فرا خواب شود تا وضوی وی شکسته شود، پس برخیزد و نمازفریضه فرا کردن گیرد، و آن وسواس دیو باشد. چنان نباید کرد؛ و این در روزگار پیشین می بود که ما نو به کار درآمده بودیم که ابلیس ـ علیه اللعنه ـبه نماز فضایل، فریضه تائبان در تقصیر می افکَنْد.

اما در این روزگار چنان شده است که به آخ و واخ، فریضه و فضایل از میان برداشتند.

گوش به احوال خویش دارید که ابلیس ـ علیه اللعنه ـ بیشتر خلق را از راه ببرد».[1]

[1]. احمد جام، مفتاح النجات، مصحح: علی فاضل، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373، ص107.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 8:17 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ضرورت پرداختن به ذکر

ضرورت پرداختن به ذکر

40375888520803684890.jpg;

 توصیه: «ای عزیز من! این مرغ جان عجب مرغی است، او را بی پر آورده اند. پر و بال در دام ذکر و حضور خواهد یافت.

ایعزیز من! به دوام ذکر مشغول باش که همه سعادت ها آنجا یافته اند انبیاء و اولیاء ـ علیه السلام ـ تا تو نیز گم کرده را بازیابی».[1]

[1] . مجموعه آثار فارسی احمد غزالی (پندنامه)، به اهتمام: احمد مجاهد، تهران، دانشگاه تهران، 1376، صص 258 ـ 260.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 8:16 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

کیفیت ذکر و آداب ذکر گفتن

کیفیت ذکر و آداب ذکر گفتن

94149395734437718732.jpg;

توصیه: «ابوبکر کتّانی حضرترسول ـ صلی الله علیه و آله ـ را به خواب دید. گفتا: چه کنم تا دلم بنمیرد؟ گفت: هر روز صدبار بگوی: «یا حَی یا قَیوُم یا لا اِلهَ اِلّا اَنتَ» تا آن روز که دل ها بمیرد و تو بنمیرد، هر روز در این تقصیر مکن.

ایعزیز من! حداقل باید که در شبانه روزی یک ساعت بدو مشغول باشی، و نباید همگی روزگار خود فرا کار دهی. باری در صلح گشاده داشتن شرط کار است».[1]

«ذکرهاکه بندگان از خود نهند، نتایج طبع باشد، اما قرآن کلام الله است غیرمخلوق؛زبان را و دل را و جان را به ذکر او مشغول باید کردن، و همیشه به حکم حضوردر متابعت انبیا، ذاکر باید بودن که ذکر نبی ـ علیه السلام ـ یاددهنده ایمان است و امت ذاکر، یادکننده».[2]

«باید که ذاکر از یاد جمله مخلوقات خالی بوَد و در دل وی جز یاد خدای نبوَد، و از خواسته ها فارغ بوَد، مگر خواست رضایت حق و جهد کند تا خود را بر خلق پوشیده کند تا وقت ویرا مشوّش نکند. و هرچه کند در آن مخلص باید که بوَد؛ نفس شیطان را در آن نصیبی نبوَد. هیچ دریچه چشم نگشاید مگر به ضرورت، و گوش را نشنواند مگر آنچه وی را بدان ضرورت باشد که هریک از اینها تخم شود در زمین دل و بیخ و شاخ زند.

باید که از ذکر حق و معرفت، انیسی سازد که هرکه را در خلوت دنیا از ذکر حق انیسی نباشد، در گور، عظیم رنج تنهایی و پژمانی[3] باشد و هرکه را در دنیا ذکر مولی انیس بوَد، انس و راحت وی در گور زیادت شود از بهر آنکه اسباب شوراننده از میان برخیزد و صرف محبت ماند و همچنان زنده و شادمان بوَد به فضل و رحمت حق تعالی.

شرط دیگر ذاکر را علم است به فرایض و توحید و شریعت، و عامل بوَد بدانچه داند، و پیوسته بر طهارت بوَد به تن و جامه».[4]

[1] . مجموعه آثار فارسی احمد غزالی(پندنامه)، ص260.

[2] . قطب الدین عبّادی، التصفیه فی احوال المتصوفه، تصحیح: غلامحسین یوسفی، تهران، انتشارات علمی، 1368، ص79.

[3] . پژمانی: افسردگی، پشیمانی، غمناکی.

[4] . نامه های عین القصاه همدانی، صص36 و 37.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 8:15 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ماهیت تسبیحات اربعه

ماهیت تسبیحات اربعه

27336377077816814224.jpeg;

 نکته: «اکنون وقت آن است که معنی سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر بشناسیم، که این چهار کلمه مختصر [اما] جامع است معرفت الهیت.

چون از تنزیه خود، تنزیه وی بشناختی، سبحان الله بشناختی.

وچون از پادشاهی خود بشناختی، که همه اسباب و وسایط، مسخر وی اند چون قلم در دست کاتب، معنی الحمدلله بشناختی، که چون منعم جز وی نبوَد، حمد و شکر جز وی را نبوَد و چون بشناختی که جز وی، هیچ کس را از سر خویش فرمان نیست، لااله الاالله بشناختی.

اکنون وقت آن است که معنی الله اکبر را بشناسی و بدانی که با این همه که بدانستی از حق ـ تعالی ـ ، هیچ چیز ندانسته ای؛ که معنی الله اکبر آن است که گویی که خدای بزرگ تر است ، و حقیقتِ این، آن باشد که بزرگ تر از آن است که خلقْ وی را به قیاس خویش بتوانند شناخت، نه معنی آن است که وی از دیگر چیزها بزرگ تر است، که با وی،خود هیچ چیز دیگر نیست تا وی از آن بزرگ تر بوَد، که همه موجودات از نور وجود اوست، و نور آفتاب چیزی دیگر نباشد جز آفتاب تا بتوان گفت که آفتاب ازنور خویش بزرگ تر است. بلکه معنی الله اکبر آن است که وی بزرگ تر از آن است که به قیاس عقل، آدمی وی را بتواند شناختن».[1]

[1] . کیمیای سعادت، ج 1، ص 62.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 8:14 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]