ترجمه عرفانی از معنای نماز

ترجمه عرفانی از معنای نماز

75560422293891972278.jpg;

  بعضی از بزرگان صلاه را از تصلیه مشتق می دانند بدین معنی که چوب های کج را با گرفتن به نزدیکی آتش و رساندن حرارت به آن مستقیم سازند. عرب آن را تصلیه گویند، گویی نمازگزار با توجه به مبدأ اعلی در نماز کج رفتاری های نفس را که در اثر توجه به غیرخدا و میل به باطل ایجاد شده است، تعدیل می نماید احتمال دارد که تصلیه از باب تفعیل باشد و در این مورد به معنای سلبیآمده باشد(گرچه نادرست) بنابراین معنای تصلیت، سلب حرارت می شود گویی نمازگزار با انجام عمل نماز، حرارت آتش جهنم را از خود دور نموده و از سوزشآن می کاهد.
(خمینی، 1359،ج 1: 23)


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 7:35 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حقیقت و باطن نماز

حقیقت و باطن نماز

59236959725538713932.png;

  آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهری که اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری است الهی که تحقق آن همانند سایر امور دارای ظاهر و باطن است که در متون دینی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نمازعبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذاتیکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است. حقیقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادی است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکی و هیکل مادی قالب گیری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهری وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً«وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»( سوره جن(72)، آیه 14).
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاًباید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگری است. هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را میگذارد. در چنین صورتی است که این امر الهی، معراج مؤمنین(مجلسی، بی تا، ج82 : 303 روایت 2 باب 4)، روشنگر چهره مسلمین(پاینده، 1384، حدیث 1874)، مقرِّب متقین(پاینده، 1384، حدیث 1878)، مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(طبرسی،1380، ج7 : 447)، مسوِّد چهره شیاطین(پاینده، 1384، حدیث 1877.)، وممیّز مؤمنین از کافرین(پاینده، 1384، ح 1098)، قرار می گیرد. پس نمازی که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکی در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوی ذات باری به این نماز اقبال و توجهی نیست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمی افکند به نمازی که آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(نراقی،1384: 668).
پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگری نماز نیست در نتیجه هم کسانی که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بیخبرند از حقیقت نماز غافلند و هم آنان که نماز نمی خوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن رسیده ایم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.
منبع: راسخون


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 7:34 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

آثار معنوی واخلاقی نماز

آثار معنوی واخلاقی نماز

93483767513310916599.jpg;

 انسان اسیر محبت و بنده احسان دیگران است، نعمت و نیکی، از هر که باشد، انسان را به مقام سپاس و تشکر می‌کشد و توجه به نعمت‌های بی‌حساب و فراوانیکه از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد می‌کند. نعمت‌های فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسانشروع می‌شود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آن ها بهره‌مند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که «باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(سوره قریش (106)، آیه 3 تا 5.)» اگر اندکی چشم بصیرت گشوده واین نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس اورا خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمت ها به شمار می‌رود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست
قرائتی، 1369: 12 و 41 و 42)


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 7:32 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

قضای نماز صبح به ادای نماز عشاء

قضای نماز صبح به ادای نماز عشاء

95864693114448336226.jpg;

 در نماز جماعت، هم خوانی نوع نماز امام و مأموم ضرورت ندارد. در نتیجه می توان نماز قضای خود را به نماز ادای امام جماعت اقتدا کرد یا برعکس، و یا نماز ظهر را با نماز عصر امام جماعت خواند. هم چنین اگر انسان نمازش را فرادا خوانده باشد، می تواند همان نماز را دوباره به جماعت بخواند. اما در این میان توجه به چند نکته ضروری است:

اولا: اگر امام جماعت در حال خواندن نماز احتیاطی است، یعنی به هر دلیلیاحتیاطا نماز واجبش را دوباره می خواند. نمی توان به او اقتدا کرد، مگر آنکه در احتیاط مورد نظر تکلیف امام و مأموم مانند هم باشد. مثلا هر دو مسافرند و بنا بر احتیاط نمازشان را جمع می خوانند (یعنی هم نماز شکسته و کامل می خوانند.)

ثانیا: اگر امام جماعت در حال خواندن نماز قضاء است، تنها در صورتی می توان به او اقتدا کرد که امام جماعت مشغول خواندن نماز قضای یقینی خود یا دیگری است و اگر به نیابت از یک فرد فوت شده نماز قضا می خواند هر چند او وصیت هم کرده باشد، اما یقین ندارد که واقعا نماز قضایی به گردن او بوده یانه، نمی توان به او اقتدا کرد.

ثالثا: اگر امام جماعت مشغول خواندن نماز فرادا است و نیت جماعت هم نکرده، می توان به او اقتدا کرد و ثواب جماعت را برد، حتی اگر بدانیم این فرد دلش نمی خواهد امام جماعت شود باز می توان به او اقتدا کرد به شرط آن که این کار ما موجب اذیت او نشود و مشکلات دیگری را به دنبال نداشته باشد.

در واقع برای شکل گیری جماعت نیاز نیست امام جماعت نیت جماعت داشته باشد. بلکه نیت مأمومین برای اقتدا کافی است.

دیدار آشنا - مرداد ماه سال 1390 شماره 130

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 7:31 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]