نفیسه عروس امام صادق علیه السلام

59093521305842736874.gif


نفیسه عروس امام صادق علیه السلام

  نفیسه دختر حسن بن زید، و زید فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام است همسر اسحاق فرزند امام صادق علیه السلام است .
برادر زاده (1) نفیسه مى گوید: چهل سال تمام عمّه ام را خدمت کردم و در این مدّت ندیدم که شبى بخوابد، یا روزى افطار کند پیوسته شبها را به قیام و روزها را به روزه مى گذراند.
به او مى گفتم : چرا با خود مدارا نمى کنى ؟
پاسخ مى داد: چگونه با نفسم مدارا کنم با این که راهى سخت و گردنه هایى در پیش دارم که از آنها نمى گذرند مگر مردمان رستگار.(2)
 

1-زینب دختر یحیى متوّج .
2-داستانهاى نماز: ص 73.


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 6:00 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شهید قدّوسى (ره )

66957763798506823893.jpeg

شهید قدّوسى (ره )

  دوستان و آشنایان شهید قدوسى (ره )، آن عالمِ مجاهد قدر ناشناخته ؛ درباره وى چنین نوشته اند:
((... او حتّى به مستحبّات ومکروهات ، بسیار اهمیّت مى داد. نماز شب را براى روحانى لازم مى دانست . یک شب در مسجد گوهر شاد با نگرانى خاصّى مى فرمود: برایم بسیار ناگوار و غیر منتظره بود که شنیدم ؛ یکى از اساتید مدرسه [حقّانى ] مقیّد به نماز شب نیست . با ایشان صحبت کردم ، معلوم شد سبکى معده را در شب رعایت نمى کند.(1)
((... تَهَجّد و نماز شب ، و دعاهاى متنوّع و مأ ثور، جایگاه خاصّى نزد او داشت . کمتر مجلسى بود که قدوسى در آن سخن گوید: ولى نماز شب و اهمیّت آن مطرح نشود. او معتقد بود طلبه اى که نتواند خواب و بستر گرم را رها کرده ، براى نماز شب از آن بگذرد، در آینده از خیلى چیزها نخواهد گذشت ... او ریا را آفت اخلاص مى دانست و در عین حال مى گفت : گاهى شیطان با همین حربه ریا، نفس را بر شما حاکم مى سازد. و به اسم این که ((شاید ریا شود)) مانع نماز شب شما مى شود و جلو مناجات و دعاى شما را مى گیرد...
عصر روز عرفه ، با این که براى درس اهمیّت فوق العاده اى قائل بود، کلاسها را تعطیل مى کرد تا طلاّب ، دعاى ((عرفه )) بخوانند. براى محصّلین پیک نیک مسجد ((جمکران )) تشکیل مى داد تا در آن مسجد دعا و نماز برگزار شود. محبوبترین و والاترین محصّل مدرسه ، مطرح مى کردند، اگر به جاى نماز شب و دعا به مطالعه پرداخته شود، بهتر خواهد بود؛ مى گفت : ولى حضرت آیة اللّه العظمى خمینى مى فرمودند: نماز شب وقت چندانى نمى گیرد و بدین وسیله ضرورت تعبّد را در کنار تعلّم ، گوشزد مى کرد. او مى گفت : طلبه اى که هنگام نماز شب بیدار باشد و نماز شب نخواند از اشرار خواهد بود.))(2)
((... این مرد بزرگ و مربّى نمونه ، نماز شبش ترک نمى شد و هر وقت شب بیدار مى شد تجدید وضو مى کرد و بعد مى خوابید، چون خود را در محضر خداوند مى دید.))(3)
خوشا به حال این ستارگان پر نور شبهاى ظلمانى و مصادیق این دو آیه شریفه :
((کانُوا قَلیلاً مِنَ الْلّیْلِ ما یَهْجَعُونَ، وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)).(4)
- شبها اندکى مى خفتند و سحرگاهان آمرزش مى خواستند.
امام على علیه السلام ، درباره این گونه انسانها مى فرماید:
- ((خوشبخت و سعادتمند آن که : فرائض پروردگار خویش را انجام دهد. رنجها را - مانند سنگ آسیا - خورد کند. شب هنگام از خواب دورى گزیند. آنگاه که سپاه خواب حمله مى آورد، زمین را فرش و دست خود را بالش ‍ قرار مى دهد، در زمره گروهى که بیم روز بازگشت ، خواب از چشمشان ربوده و پهلوهاشان از خوابگاهشان جا خالى کرده است و لبهایشان به ذکر پروردگارشان در زمزمه است . ابرهاى گناهان بر اثر استغفار مداومشان بر طرف شده است . آنانند حزب خدا، همانا تنها آنان رستگارانند.(5)

1-یادنامه شهید آیت اللّه قدوسى : 76، 77.
2-یادنامه شهید آیت اللّه قدوسى : 129 - 130. شایان ذکر است که مرحوم قدّوسى چندین سال مدیریّت مدرسه ((حقّانى )) را به عهده داشتند و به بهترین وجه آن را اداره کردند و طلاّب فاضل و متعهّدى تربیت کرده و پرورش دادند.
3-همان : 66.
4-سوره ذاریات : 17 - 18.
5-سیرى در نهج البلاغه : 246.


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 5:59 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز همه چیز ماست

نماز همه چیز ماست
 
91999938257439521211.jpeg

یکى از اسراء نمازش که تمام شد، سربازش عراقى صدایش کرد و گفت :

- شماها از نماز خواندن خسته نمى شوید؟ همیشه مى بینم چند نفر در حال نماز هستید،

حتى شبها و نیمه شبها، شما خواب ندارید؟ آن برادر با آرامش رو به سرباز عراقى کرد و جواب داد: 

- ما به خاطر همین نماز اینجا اسیر شده ایم . نماز همه چیز ماست . نماز نور چشم ماست.[1]

[1] . زخم شقایق ، ص 5.


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 5:57 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

غلامی که در حال نماز شهید شد

غلامی که در حال نماز شهید شد

66539309001227539307.jpeg

 غـلامسـیاهى که شبانى مى کرد: «اسود راعى » که مزدور و شبان مردى از یهودیان خیبر بود در مـوقـع محاصره یکى از قلعه هاى خیبر با گوسفندانى که همراه داشت , نزدرسول خدا(ص ) آمد و اسـلام آورد, سـپـس بـه رسـول خـدا گـفـت : من مزدور و صاحب این گوسفندان بوده ام و این گـوسـفـنـدان نزد من امانت است, اکنون چه کنم ؟ رسول خدا گفت :گوسفندان را رو به قلعه صـاحـبـشـان بـزن تـا به آن جا بروند او برخاست و مشتى ریگ برگرفت و برگوسفندان پاشید و گفت :بروید که من به خدا قسم دیگر با شمانیستم . گوسفندانچنان که گویى کسى آنها را مى راند, داخل قلعه شدند, سپس «اسود» بااهل همانقـلـعه جنگید, در همان حال سنگى به وى اصابت کرد و او را کشت , در حالى کههنوز یک رکعت نماز نخوانده بود, بدین گونه اسلام او را رستگار ساخت نام این غلام را «اسلم » نوشته اند و ضمن شهداى خیبر نام برده شده است .

 


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 5:56 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]