خانه هایى که هنگام شب در آنها نماز خوانده مى شود

41356018175660681904.jpeg

خانه هایى که هنگام شب در آنها نماز خوانده مى شود

 روایت شده است: خانه هایى که هنگام شب در آنها نماز خوانده مى شود و قرآن تلاوت مىگردد، براى اهل آسمان نورافشانى مى کنند همانگونه که ستارگان درخشان براى اهل زمین نور افشانى مى کنند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

فضیلت نماز شب بر نماز (مستحب) در هنگام روز، مانند فضیلت انفاق پنهانى بر انفاق آشکار است. (کنز العمال: ج 7، ص 788، ش 21411)

منبع: کتاب داستان های شیرین از نماز شب، سید عبدالله حسینی.


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:55 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

خاطره یک اسیر عراقی

03992189916579990851.jpeg

خاطره یک اسیر عراقی

 یکیاز اسرای عراقی می‏گوید: یادم نمی‏رود یک روز که در جبهه بودیم، مختصات یکهدف را به توپخانه ما دادند، برنامه این بود که آتش سنگینی روی هدف مورد نظر اجرا کنیم، این کار انجام شد، در وهله اول پنداشتیم که محل تجمع نفرات یا یکی از انبارهای مهمات شماست، ولی چند روز بعد دریافتیم که هدف، مسجد جامع سوسنگرد بود، یعنی خانه خدا، فرماندهان رده بالا در جواب سؤال ما گفتند: چون امام خمینی (رحمت الله) گفته است: «مساجد سنگر است»؛ سنگر دشمن باید در هم کوبیده شود.

منبع : هزار و یک نکته درباره نماز، حکایت359


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:52 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

فردای قیامت نگویید که کسی برایتان نگفت

70871952386593739049.jpg
فردای قیامت نگویید که کسی برایتان نگفت

روز تاسوعا، محمود همه‌ی بچه‌ها را جمع کرد و برایشان صحبت کرد:«حجت من بر شما تمام شد. فردای قیامت نگویید که کسی برایتان نگفت. نمازتان رو اول وقت بخوانید و همیشه با وضو باشید تا هر وقت اذان گفتند، نماز بخوانید... مشتاق نماز باشید؛ برای این‌که با خدا حرف بزنید همیشه آرزو داشته باشید که وقت اذان برسد تا بتوانید با خدا صحبت کنید...»

 سخنان شهید محمود اخلاقی یک روز قبل از شهادت به نقل از ماهنامه امتداد 77 صفحه 60


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:51 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اثر نماز

57184712057168876830.jpg
اثر نماز

آیت الله مصباح یزدی می‏فرمود: در فرانسه از پروفسور مسلمانی پرسیدم: شما چطور مسلمان شدید؟ گفت: در یکی از جاده‏های الجزایر درحال سفر بودم، کنار جاده مردی را دیدم که خم و راست می‏شود، ماشین را نگه داشتم و از او پرسیدم چه می‏کنی؟ گفت: من مسلمانم و این مراسم دینی من است.گفتم: آخر در بیابان آن هم تنها، گفت: خدا همه جا هست. همین ماجرا جرقه‏ایشد تا من درباره‏ی اسلام تحقیق کنم و خداوند لطف کرد و مسلمان شدم.

 منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتی جلد 2


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]