شوق به نیایش

شوق به نیایش

01934512222032602644.jpg

عارفان، مشتاق زمزمه و گفتگو با محبوب‌اند. چه کسی از پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)  عارف‌تر و عاشق‌تر به پروردگار بود؟ نشانه‌ی ایناشتیاق، چشم دوختن به وقت نماز و حالت انتظار برای اذان بود.
ایشان بخشی از وقت خود را در خانه اختصاص به عبادت می‌داد.[1] در همه حال، نشستن وبرخاستن حضرت همراه با یاد خدا بود.[2] و می‌فرمود: «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است».[3]
در ماه‌های رمضان عاشقانه‌تر عبادت می‌کرد. اواخر رمضان می‌فرمود برای او خیمه‌ای در مسجد بزدند، از زنان فاصله می‌گرفت، رختخوابش را جمع می‌کرد و خود را فارغ و خالص برای اعتکاف وعبادت می‌ساخت به ابوذر غفاری می‌فرمود:«‌ای ابوذر! خداوند نماز را محبوب من ساخته است هم‌چنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داده است، گرسنه هر گاه طعام بخورد سیر می‌شود و تشنه با خوردن آب سیراب می‌گردد، ولی من از نماز سیر نمی‌شوم».[4]

پی نوشت ها:

[1]. المحجّة البیضاء، فیض کاشانى، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، ج4،ص160.
[2]. «وکانَ لایَقومُ ولایَجلِسُ اِلاّ عَلى ذِکراللّه»، همان، ص١٣٠.
[3]. سنن النبى، ص٢۶٨.
[4]. «. . . وَاَنا لااَشْبَعُ مِنَ الصّلاةِ»، سنن النبى، ص٢۶٩.


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:32 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حاج شیخ عباس قمی

حاج شیخ عباس قمی

03710013048791916633.jpeg

حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس ‍ قمى (ره ) مى گوید:

یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم : چرا اشک مى ریزید؟

فرمود: براى این که دیشب نماز شب نخواندم !

گفتم : پدر جان ! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامى به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟

فرمود: فرزندم ! نگرانى من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟1

*حضرت آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى رحمه الله علیه به فرزندش وصیت کرد:

سجّاده اى که 70 سال بر روى آن نماز شب به جا آورده ام ، و تسبیحى از تربت امام حسین علیه السلام که با آن در سحرها به عدد دانه هایش استغفار کرده ام، با من دفن شود.2

پی نوشت ها:

1.سجده (32): آیه 17.

2.شب مردان خدا: ص 44 و 45.


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:31 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

این آخرین سخنانی بود که از پدرم شنیدم.....

این آخرین سخنانی بود که از پدرم شنیدم.....
 
54939008450629020793.jpeg

فرزند استاد شهید مطهری خاطره شب شهادت را نقل می کند و می گوید:

دقیقا یادم هست که سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 شمسی بود. پدرم نماز مغرب خود را به جای آوردند.

ساعت حدودا 8 شب بود. ابتدا از من و برادرم خواهش کردند که او را به جلسه هفتگی سیاسی که آن شب در منزل یکی از آقایات در دروازه شمیران تشکیل می شد. اما پس از مدتی گفتند:

 دیگر شما لزومی ندارد که بیایید یکی از دوستان با ماشین به دنبالم می آید و من همراه ایشان می روم.

بعد ایشان برای تنظیم و مرتب کردن یادداشت ها و کارهایشان به کتابخانهرفتند. من نیز که برای اقامه نماز جا نماز و مهر پیدا نکرده بودم به کتابخانه رفتم تا یکی از جانمازهایی را که غالبا مهمانها از آن استفاده می کردند بردارم. در همین وقت مادرم به کتابخانه آمدند و گفتند:

مجتبی در اتاق دیگر جانماز هست. چرا از جانمازهایی که برای مهمانهاست استفاده می کنی؟

گفتم: مادر جان در اتاق های دیگر مهر و جانماز پیدا نکردم.

در این وقت پدرم گفتند: مسئله ای نیست، مهم انجام فریضه نماز در اول وقت است. نماز از هر چیز با ارزش تر و مهمتر است.

این آخرین سخنانی بود که از پدرم شنیدم. پس از لحظاتی دوست پدرم به منزل ما آمدند و ایشان را برای شرکت در جلسه بردند.

پدرم رفت، اما دیگر پیش ما بازنگشت؛ بلکه به دیدار معشوق حقیقی خود، خداوند سبحان شتافت.

 سرگذشت های ویژه از زندگی شهید مطهری، ج 2، ص 155

 


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:30 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

با تکرار آیه (9 منافقون) به مبارزه با نفس خود برخاستم

75938589643413326374.jpeg

با تکرار آیه (9 منافقون) به مبارزه با نفس خود برخاستم

در حالات عالم ربانی شیخ عبدالله شوشتری (متوفای 1021 ه . ق) از علمای برجسته عصر علامه مجلسی می نویسند: برای اقامه نماز جمعه وارد مسجد شد، بسیار پریشان بود، زیرا فرزندش دچار بیماری سختی بود، او به عنوان امام جمعه مشغول نماز جمعه شد، هنگامی که سوره منافقون را (در رکعت دوم بعد از حمد) خواند به این آیه (9 منافقون) رسید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله; ای افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند .»
چندین بار همین آیه را تکرار کرد (با توجه به این که تکرار آیات قرآن در وقت وسیع در نماز جایز است) بعد از نمازبعضی از همراهان از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: «فرزندم بر اثر بیماری سخت بستری است، من هنگامی که به این آیه رسیدم، به یاد فرزندم افتادم، و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان با یاد خدا (که در این آیه آمده) یاد دیگران را از دلم زدودم که فرض کردم فرزندم مرده وجنازه اش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم . (1)

پی نوشت:

1. سفینة البحار، ج 2، ص 131 .


ادامه مطلب


[ جمعه 25 دی 1394  ] [ 8:28 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]