شهید بزرگوار، ملا محمد تقى برغانى قزوینى می گوید
شهید بزرگوار، ملا محمد تقى برغانى قزوینى می گوید:
هنگامى که مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد در منزل یکى از بزرگان ساکن گردید، در آن باغى وجود داشت، هنگام خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم، چون
پاسى از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا مىزند و میفرماید:
»برخیز و نماز شب بخوان«، عرض کردم: بلى، بر مىخیزم، شیخ عبور کرد و من دوباره خوابیدم ناگهان صدایى شنیدم و به دنبال صدا روانه شدم وقتى جلو رفتم، جناب شیخ به تضرع و مناجات مشغول است و صداى ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تا کنون که 25 سال می گذرد و هر شب برمی خیزم و به مناجات مشغول می شوم
ادامه مطلب
نماز، اقرار به ربوبیت خداوند عزیز و بلند مرتبه است
نماز، اقرار به ربوبیت خداوند عزیز و بلند مرتبه است
نامه را با اشک شوق گرفتم. مثل این بود که جبرئیل از آسمان نامه ای برایم آورده باشد.
مدت ها انتظار فرارسیدن این لحظه های خوش و معطر را کشیده بودم.
نامه را بر دیدگانم کشیدم و آن گاه با اشتیاق آن را گشودم.
خط و امضای آن درست بود. امام رضا علیه السلام به همه ی سوال هایم پاسخ داده بودند:
(ای محمد بن سنان) ... این که پرسیده ای چرا نماز، واجب شده است باد بگویم حکمت های فراوانی دارد:
نماز، اقرار به ربوبیت خداوند عزیز و بلند مرتبه است و هرگونه مثل و مانندی را از او نفی می کند.
نماز، ایستادن در پیشگاه خداوند است با ذلت و مسکنت و خضوع و اعتراف.
ادامه مطلب
وضعم خراب بود، نماز آقا به دادم رسید

روزی آیت الله بهجت پیرامون تأثیر عمل نیک و قبول شدن عمل خالص فرمودند: مرحوم آیت الله حاج شیخ فتحعلی کاظمینی ( از آیات عظام و جامع فقه و اصول و عرفان) که در حرم کاظمین علیهم االسلام تدریس می کرد، خیلی از اوقات در اثنای درس ایشان میت می آوردند و دفن می کردند ورسم آقا هم این بود شبها نماز وحشت برای آنان می خواند یکی از بزرگان کاظمین شبی یکی از بستگان خود را در خواب می بیند و از حال او می پرسد وی می گوید: وضعم خراب بود، نماز آقا به دادم رسید و موجب گشایش کار من شد. »
منبع: سایت آیت الله بهجت
ادامه مطلب
سجده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در جبهه

سال دوم هجرت بود. سپاه اندک اسلام در سرزمین بدر، در برابر سپاه مجهز دشمن قرار گرفتند. صبح روز جمعه هفدهم رمضان، جنگ شروع شد و درگیری سختی بین دو سپاه در گرفت. حملههای پی در پی و جنگهای تن به تن همچنان ادامه داشت. حضرت علی (ع) میفرماید: «روز جنگ بدر در هنگامة شدید نبرد، به جستجوی پیامبر (ص) پرداختم تا ببینم او در کجاست و چه میکند؟ ناگاه وی را در گوشهای یافتم که سر به سجده نهاده بود و مکرر میگفت : « یا حی یا قیوم ؛ ای خدای زنده! وای خدایی که ذات پاک و تمام صفحات تو قائم به خودت میباشد. » تنهاهمین ذکر را میگفت و آنقدر این ذکر را ادامه داد، تا خداوند او را در این جنگ پیروز ساخت. آن حضرت این درس را به ما آموخت که باید در هر حال به خصوص در سختی ها به خدای بزرگ توجه کردو لحظه به لحظه از او استمدادنمود.» تفسیر روح البیان |
ادامه مطلب