از آثار ترک نماز
از آثار ترک نماز
فخررازی در تفسیرش در ذیل تفسیر سوره ی مبارکه عصر می گوید:«زنی صیحه زنان، دیوانهوار خدمت پیغمبر(ص) آمده گفت: یارسول الله! اصحاب بروند تنها با شما کار دارم.
اصحاب رفتند. آن زن گفت: یارسول الله گناه کردم، گناهم خیلی بزرگ است. پیغمبر فرمود: رحمت خدا از ن بزرگتر است.
پیغمبرفرمودند: گناهت چیست؟ گفت: یارسول الله! زن شوهر دار بودم، زنادادم، آبستنشدم، بچه به دنیا آمد، او را در خمره ی سرکه خفه کردم، بعد م سرکه های نجسرا به مردم فروختم!
معلوماست که پیامبر خیلی ناراحت شد، حکمش را هم گفتند، فرمودند:«خانم! می خواهیبه تو بگویم چرا در این چاه افتادی؟ خیال می کنم نماز نمی خوانی!»( چون نماز نمی خوانی رابطه ات با خدا قطع است. عنایت خدا روی سرت نیست. از این جهت در این چاه پرفلاکت افتادی!) به راستی که نماز انسان را از فحشی و منکرباز می دارد.
منبع:گنجینه معارف1،محمد رحمتی شهرضا،ص741-740
ادامه مطلب
اولین نمازی که خواندم

یادم است که آن وقت که احساس کردم بزرگ شده ام . وقتی بود که با خدا دوست شدم . وقتی برای من اولین بار بوی گلاب جانماز مادر و بوی مشک و عطر سجاده پدر را فهمیدم .
وقتیکه برق تسبیح پدر بزرگ چشمانم را خیره کرد و سفیدی چادر مادر بزرگ در نظرمجلوه گر شد . فکرش را که می کنم آن روز مثل رویا بود، شیرین و دست نیافتنی.
گرچه پائیز بود ولی بوی شکوفه های سیب و عطر بهار نارنج را می شد فهمید . گرچه بهار از راه رسیده بود ولی آوای مستانه بلبل را می شد شنید . آن روز من پانزده ساله بودم . گر چه نوجوان بودم ولی دلی داشتم که می شد دران تمام حافظ را گنجاند . می شد با آن فرهاد را فهمید و شیرین را صدا کرد،می شد مجنون صفتانه پیش خدا رفت می شد به جنگ اژدهای پلید و ضحاک خونخوار رفت، می شد نوشدارو را به رستم رساند و سهراب را از مرگ نجات داد
وقتی نوجوانی پانزده ساله بودم . . .
آن روز را هرگز از یادم نخوام برد . آن روز با صدای برگهای پائیزی از خواب بیدار شدم و با باران عشق وضو گرفتم و به خدا اقتدا کردم .
آنروز احساس مجنون را داشتم وقتی به یاد لیلا اولین نمازم را خواندم .اما ایکاش همه ما همیشه در خزان، بوی گل و آوای بلبل را می شنیدیم و پرواز صمیمانه پروانه ها را احساس می کردیم و صداقت کودکانه مان را تا برزخ عمر همراه می بردیم ...امروز دیگر مجنون دلمان به یاد لیلا نیست و فرهاد از یادشیرین فارغ است . ای کاش دل خوش به رنگ و بو نمی کردیم . اصل را فراموش کرده ایم .
دکتر علی شریعتی
ادامه مطلب
« خیر, بعد از نماز, »
« خیر, بعد از نماز, »
روزی نزدیک ظهر به منزل شهید رجائی رفتم . ظهر، صدای اذان که شنیده شد ، ایشان از جا برخاستند و برای اقامه نماز آماده شدند . ایشان را صدا زدند که : « غذا آماده است و سرد می شود . اگر اجازه می فرمائید ، بیاوریم »
شهید رجائی در همان حال فرمودند :« خیر ، بعد از نماز .»
نگاهیبه صورت آرام و چهره متبسم شهید رجائی انداختم . با لبخند به من گفت :« عهد کرده ام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم . اگر هم زمانی ناهار را قبل نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم ، فردایش را روزه بگیرم .»
ایشان همیشه می فرمودند :« به کار بگوئید وقت نماز است ، به نماز نگوئیید کار دارم.
کوتاه و خواندنی از نماز ، نادر فاضلی ، ستاد اقامه نماز ، اول ، 1377 به نقل از دکتر غلامعلی افروز ، ص 51
ادامه مطلب
توجّه در نماز
توجّه در نماز
بندهنیزهمراهمقاممعظّمرهبریدرایرانشهرتبعیدبودم.تعدادیازمردم
وروحانیّونازشهرهایمختلفبهدیدارماآمدهبودند.وقتنمازفرارسید.
همهآمادهیبرگزارینمازجماعتگشتیم.آیتاللهخامنهایبهعنوانامام جماعت،درجلوینمازگزارنایستادندومشغولنمازشدیم.درهمینهنگام،
بزغالهایواردشدودرجلویجمعبهپریدنپرداخت.همهماراخنداند.تنهاکسی
که با طمأنینه و آرامش نماز را به پایان برد،آقا بود.پس از نمازپرسیدیم:
شما چطور خود را کنترل کردید و نخندیدید؟ معظّم له گفتند:من اصلاًمتوجّه بزغاله نشدم!چقدر ایشان در نماز متوجّهراز و نیاز با پروردگاربودند که اصلاًبزغاله را ندیده بودند.این خیلی مهم است.ما باید از نماز وتوجّه آقا درس بگیریم.
به نقل از حجة الاسلام و المسلمین راشد یزدی
برگرفته از کتاب پرتوی از خورشید
ادامه مطلب