مالک اشتر و کظم غیظ
مالک اشتر و کظم غیظ
"مالک اشتر" که مردی قوی اندام و قوی هیکل بود از بازار کوفهمی گذشت. یک بچه بازاری آن جا نشسته بود. او را نمی شناخت. نوشته اند یک بندقه ای -که حالا چه بوده؟ مثلا آشغالی- را برداشت و پرت کرد به سر و صورتمالک. مالک اعتنائی نکرد و رد شد. بعد از اینکه رد شد، شخصی به آن بازاری گفت: آیا شناختی این کسی که این جور به او اهانت کردی، مسخره اش کردی که بود؟ گفت: که بود؟ گفت: "مالک اشتر" امیرالجند و سپهسالار "امام علی (ع)".بدنش به لرزه افتاد. گفت: قبل از این که درباره من تصمیمی بگیرد بروم از او معذرت بخواهم. تعقیبش کرد، دید رفت و داخل مسجد و شروع کرد به نماز خواندن. دو رکعت نماز خواند. صبر کرد تا نمازش را سلام داد. بعد سلام داد وافتاد به التماس که من همان آدم بی ادب و بی تربیتی هستم که به شما جسارت کردم، نمی شناختم و از این حرف ها. مالک گفت: به خدا قسم اصلا من نمی خواستم به مسجد بیایم، جای دیگر می رفتم. به خدا قسم من به مسجد نیامدم جز برای اینکه دو رکعت نماز بخوانم و بعد درباره تو دعا کنم که خدا از گناه توبگذرد و تو را هدایت کند. این کار اسمش چیست؟ یک ارزش اخلاقی بسیار عالی. درباره ائمه اطهار، ما از این جور قصه ها، حکایات و داستان ها زیاد داریم.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 24-25
ادامه مطلب
وظایف ائمه نماز جمعه
وظایف ائمه نماز جمعه
امام برای ایراد خطبه های نماز جمعه که دو خطبه است با یک زی خاصی برایخطبه خواندن می رود، زیی که جمع میان حالت نمازگزار و حالت جهاد کننده است. امام عصا و یا شمشیر خود را به دست می گیرد و دامن ها را بالا می زند ومی رود بالای منبر می ایستد و در زی یک مجاهد خطبه می خواند، امام جمعه درخطبه برای مردم چه باید بگوید؟ این مطلب را حضرت رضا (ع) به بهترین وجهی بیان کرده اند. البته یکی از کارها نصیحت، پند و اندرز و موعظه است، ذکر خداوند است، ثنا و حمد الهی است، بردن نام پیامبر اکرم (ص) است.
یکی این است که امام جمعه وظیفه دارد تازه ترین خبرها را از آنچه در دنیای اسلامواقع شده است به اطلاع مردم برساند. ببینید اسلام تا چه اندازه توجه دارد که مسلمین را در جریان اطلاعات مربوط به دنیای اسلام قرار دهد. مثلا اندلس اسلامی را در سیصد الی چهارصد سال قبل، قتل عام کردند و این عضو بزرگ را ازتن این اندام بریدند و تا سیصد سال بعد این طرف دنیای اسلام خبردار نشد کهچنین عضوی را از او بریده اند، در تمام تواریخی که در این سیصد، چهارصد سال نوشته اند اشاره ای به چنین قضیه ای نیست. اولین کتابی که در این زمینهنوشته شد، همین کتابی است که مرحوم دکتر آیتینوشتند و خیلی کتاب خوبی هم هست. در جاهای دیگر هم همین طور است. فرض کنیدشهرهای ایران را که روسها بردند، آیا سایر بخشهای دنیای اسلام خبردار شدندکه چنین قضیه ای بوده است؟ پس این خطبه ها و خطابه ها و این منبرها که وظیفه امامی است که جمعه را اقامه می کند، یکی برای این است که تازه ترین اطلاعات دنیای اسلام را به اطلاع مردم برساند. امر دیگری که حضرت رضا (ع) فرمود این است که امام جمعه مصالح مردم را برای آنان بازگو کند، یعنی درباره مصالح کلی عالم اسلام برای مردم بحث کند.
نمازجمعه در میان اهل تسنن به یک شکل خاص قربانی شد. آنها ظاهرش را حفظ کرده اند یعنی نماز جمعه می خوانند ولی به اقرار خودشان که در این کتب تفاسیر اغلب من می بینم، روح آن حفظ نشده است. آیه 9 سوره جمعه می فرماید: «اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله» (جمعه/آیه 9)؛ «وقتی که ندای نماز جمعه بلند می شود، بشتابید به سوی ذکر حق».خداوند خطبه را "ذکر حق" نامیده است. اصلا روح نماز جمعه همین دو خطبه است. بعدها در نماز جمعه به جای همه حرفها، مدح و ثنای خلفا و سلاطین وقت گفته شد. یعنی آقای خطیب شروع می کرد یک سخنرانی در مدح این آقایی که آنجا نشسته بود ایراد می کرد: خدا سایه فلان کس را از سر مسلمین کم نکند و غیره.
فخر رازی و دیگران می گویند: اینها همه "ذکرالشیطان" است، در حالی که قرآن می گوید: «فاسعوا الی ذکر الله»."بشتابید به سوی یاد خدا" اینها را اهل سنت در کتابهایشان نوشته اند. ببینید در همین نماز جمعه و خطبه نماز جمعه که در اسلام این قدر دارای اهمیت است بنی امیه چطور اسلام را مسخ کردند. بنی امیه سب و لعن امام علی (ع) را جزء ارکان خطبه نماز جمعه قرار دادند. ببینید اسلام از کجاها ضربه خورده است.وقتی این نماز جمعه این چنینی که باید در درجه اول به وسیله امام معصوم و در درجه بعد توسط امام عادل بپا شود، توسط فاسق ترین و ظالمترین امام ها اقامه شد معلوم است که وضعش به چه صورت درمی آید.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 94-92
ادامه مطلب
علت عدم الزام برخی تکالیف بر زن
علت عدم الزام برخی تکالیف بر زن
زن از آن جهت که ریحانه است و «لیست بقهرمانه»، وجوب نسبت به بعضی از کارهای دشوار از دوش او برداشته شده، البته در حد رخصت نه عزیمت. و بدیهی است که بین رخصت و عزیمت فرق است. عزیمت، یعنی اگر نهی بر چیزی وارد شد کسیحق انجام آن را ندارد و اگر امر بر چیزی وارد شد چاره ای جز انجام آن نیست، مثل این که گفته شود مسافر نباید روزه بگیرد، نباید نماز ظهر یا عصر یا عشا را چهار رکعت بخواند، اصطلاحا به این بایدها و نبایدها «عزیمت» می گویند، یعنی باید اطاعت نماید. اما «رخصت» آن است که از عملی وجوب برداشته شده، بدون این که تحریم شده باشد. اگر گفته می شود نماز جمعه بر زن نیست یعنی واجب نیست که حتما حضور پیدا کند اما نه این که اگر حضور پیدا کرد مقبول نیست، یا صحیح نیست، یا فضیلت ندارد.
با توجه به توضیح فوق این شبهه که زن از بعضی مزایای مذهبی مانند شرکت در نماز جمعه، نماز جماعت، تشییع جنازه و... محروم شده است، حل می شود زیرا این که می فرماید: «فیما أوصی به النبی صلی الله علیه وآله علیا: علیه السلام: یا علی لیس علی النساء جمه ولا جماعه ولا أذان ولا اقامه؛ در ضمن وصیت های پیامبر (ص) به علی (ع) این بود که: یا علی نماز جمعه و جماعت و اذان و اقامه برای زنان واجب نیست»
این محرومیت ها در حد رخصت است نه عزیمت، یعنی الزام از زن گرفته شده نه این که حق شرکت در نماز جمعه و جماعت را ندارد. زیرا یکی از احکام نماز جمعه این است که در صورت تعین وجوب نماز جمعه، بر مکلفین واجب است که تا شعاع دو فرسخی در نماز جمعه حاضر شوند و نیز تا شعاع یک فرسخی تشکیل نماز جمعه دیگری مجاز نیست و به عبارتی دیگر، فاصله دو نماز نباید کمتر از یک فرسخ باشد.
بنابراین اگر نماز جمعه تا این حد مهم است که در صورت وجوب تعیینی، تا شعاع دو فرسخی حتما باید مسلمانان، شرکت کنند، این کار برای زن دشوار خواهد بود از این جهت، الزام و عزیمت از زن سلب شده است. نه بدین معنا که زن حق شرکت ندارد و یا اگر این رنج را تحمل کرد و در نماز جمعه حضور یافت، نمازش مقبول نباشد، یا کفایت از نماز ظهر نکند، و یا فاقد فضیلتنماز جمعه باشد.
درباره جماعت هم این چنین است، نماز جماعت به قدری دراسلام معتبر و مهم است که از رسول خدا (ص)، برای جلوگیری از نفاق منافقان در صدر اسلام دستور رسید: «کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی کنند و تدریجا قصد توطئه و تضعیف اسلام را دارند و نیز آنها که دسترسی به نماز جماعت دارند ولی نماز جماعت را گرامی نمی شمارند و در آن شرکت نمی کنند، خانه هایشان به آتش کشیده شود.»
بر این اساس، شرکت در نماز جماعت رسول خدا (ص) بدون عذر، لازم و عدم حضور بدون عذر، ممنوع بود. و چنین دستوری چون توأم با دشواری بود، بر زنها لازم نشد، نه این که اگر زنی این رنج را تحمل کرد و در نماز جماعت شرکت نمود نمازش، مقبول نمی شد.
منـابـع:
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 382-384
ادامه مطلب
ثواب نماز جماعت

1 - «عن عبد الله بن سنان قال قال أبو عبد الله ع إن الصلاة فی الجماعة تفضلعلى صلاة الفرد ثلاث [بثلاث و عشرین درجة تکون خمسا و عشرین صلاة؛ عبداللهسنان از امام صادق (ع) روایت کرده است: نماز جماعت، بیست و سه درجه بر نماز فرادى برترى دارد و (معادل) بیست و پنج نماز محسوب مى شود».
2- «عن السکونی عن أبی عبد الله عن آبائه ع قال قال رسول الله ص من أتى الجماعة إیمانا و احتسابا استأنف العمل؛ سکونىاز امام صادق (ع)، و آن حضرت از پدران بزرگوارش روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: کسى که با ایمان و براى خشنودى خدا به نماز جماعت حاضر شود، اعمال خود را از سر گرفته است».
3- «عن المعلى بن خنیس قال سمعت أبا عبد الله ع یقول من وافق منکم یوم الجمعة فلا یشتغلن بشی ء غیر العبادة فإن فیها تغفر للعبادة [للعباد و تنزلالرحمة؛ معلى بن خنیساز امام صادق (ع) روایت کرده است: اگر کسى از شما روز جمعه را درک کند، خود را به چیزى جز عبادت خداوندى مشغول نسازد، زیرا در این روز (جمعه) گناهان (گذشته) بندگان آمرزیده مى شود و رحمت حضرت حق (بر آنان) نازل مى گردد».
منابع:
شیخ صدوق- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال- صفحه 41
محمدبن علی ابن بابویه- پاداش نیکیها و کیفر گناهان- صفحه 121
ادامه مطلب