معناى عرفانى نماز
معناى عرفانى نماز
بعضى از بزرگان نیز صلاه را از (تصلیه) مشتق دانسته اند; به این مـعـنا که عرب هنگامى که مى خواست چوب کج را راست کند آن را به آتـش نـزدیک کرده, در معرض حرارت قرار مى داد و به آنتصلیه مى گـفـتـنـد. با توجه به این معنا گویى نمازگزار وقتى به نماز مى ایـسـتد و توجه به مبدا اعلا پیدا مى کند به واسطه حرارتى که دراثر حرکت صعودى و نزدیک شدن به کانون حقیقت معنوى در نفسش حاصل مـى شـود, قـدرت پـیـدا مى کند کج رفتارى هاى نفس را که بر اثرتـوجـه بـه غـیـر خـدا و مـیـل به باطل پیدا شده, راست و تعدیل نماید.(1)
1ـ ر.ک: سـیـد احـمـد فهرى, پرواز در ملکوت, (شرح و تفسیر آدابالصلوه امام خمینى) ص22.
ادامه مطلب
آثار فردى و اجتماعى نماز
آثار فردى و اجتماعى نماز
نـمـاز تاثیر بسزایى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در این جا برخى از آن ها را فهرست وار بیان مى کنیم.
نمازگزار در مقایسه با کسى که نماز نمى خواند, احساس آرامش بیش ترى دارد.
هـنـگـامى که از طریق نماز, روحخود را به معراج مى فرستد و با خـدا و نام او پیوند مى دهد, احساس عزت و قدرت مى کند و از هیچ کس و هیچ قدرتى نمى ترسد.
نـمازگزار هیچ گاه چشمش را به چیزهاى حرام آلوده نمى کند و نمى گـذارد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شیطانىروح و ذهنش را مشغول کـنـد. در مـقـابل, دامن گیرى مفاسد, جاذبه هاى آلودهموجود در اجـتـمـاع, زلـف هـا و بدن هاى عریان, صحنه هاى بدآموز و تحریک کـنـنده, موسیقى و نغمه هاى حرام چنان پرده اى بر دل هاى افراد بـى نـماز مى کشند که آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرایف و لطایف و معنویت نیست.
در جـهان امروز که لجام گسیختگىفرهنگى به طور فزاینده اى سلامت و امـنیت جانى بسیارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغیان و عصیان گروه هاى مختلف مردم به ویژه نوجوانان و جـوانان هستیم, کیست که فریادرس این مردم باشد؟! آیا چیزى جز نـماز و توکل و امدادهاى غیبى خداوندى مى تواند ناجى این افراد از مـنـجـلاب ایـن گـنـاهان عظیم شود و آن ها را از سقوط به دره نیستى و فلاکتباز دارد؟
منبع: مرکز تخصصی نماز
ادامه مطلب
آداب نماز و آثار تربیتى آن
آداب نماز و آثار تربیتى آن
شـرایـط و آداب نماز به قدرى زیاد است که تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودکار تنظیم و اصلاح مى کند. توجه به همه آثـار تـربیتى نماز کار مشکلى است ولى ما چند نمونه آن را بیان مى کنیم:
1. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است باید ساکت باشیم.
2. مـراعات حقوق دیگران; آب وضو, مکان نمازگزار و لباس او باید حـلال و از مـال دیگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهیه کند, نمازش باطل است.
3. تـغـذیـه و بهداشت نمازگزار;اگر نمازگزار از مشروبات الکلى اسـتـفـاده کـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نیست. لباس نـمـازگـزار نیز باید پاک باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواک زد و موها را شانه کرد.
4. همسردارى; کسى که به همسر خود نیش بزند, نمازش قبول نیست.
5. ولایت; کسى که اهل نماز است ولى تسلیم طاغوت ها است و ولایت و حـکـومـت رهـبـران اسلامى را پذیرا نیست,نمازش قبول نیست; گرچه تمام عمر در کنار کعبه باشد.
6. نـظـم و ترتیب; در تمام کلمات و کارهاى نماز نظم و ترتیب به چشم مى خورد.
7. انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت باید با مردم هم آهنگ باشد; بـه ایـن معنا که مراعات ضعیف ترین افرادرا بکند. اگر کسى دیر بـه جماعت رسید, امام باید کمى رکوع خود را طول بدهدتا او نیز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نیز باید خود را با امام هم آهنگ کنند; مـثـلا کسانى که یک رکعت از نماز جماعت عقب هستند و در رکعت دوم بـه جـمـاعـت پیوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغییر در نماز جماعت شرکتکنند.
8. اعـتـماد; اگر هریک از امام یا مردم در انجام قسمتى از نماز شـک کـردنـد, بـایـد بـه یک دیگر اعتماد کنند; یعنى با توجه به رفتار دیگرى تصمیم بگیرند.
9. ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظیفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت که در لابه لاى نماز و حرکات رکوع و سجود یک نوع حرکت ورزشى نیز نهفته است.
10. آمـوزش اجبارى; نمازگزار باید مسائل و احکام مورد نیاز خود را فراگیرد.
11. آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شرکت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دینى و مشکلات مسلمانان آشنا مى شوند.
12. امـر به معروف و نهى از منکر; (حى على الصلوه) در اذان یکى از بزرگ ترین معروف ها است.
منبع: مرکز تخصصی نماز
ادامه مطلب
ذکر اللّه شفاء القلوب

با ذکر، همة ترسها از میان برمىخیزد و همة ناراحتىها از آدمى سترده مىشود. آنگاه که فرد به یاد خدامىافتد، قلبش با طمأنینه، آباد مىشود و از خشنودى الهى سرشار مىگردد؛ قلبى که پیشتر از ترس و یأس آکنده بود. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاکر را زیر سایه خود قرار مىدهد و انسان، به این یقین مىرسد که رهیدن از ناراحتىهاى درونى، آسان و هموار است و مىتوان وسوسههاى شیطانى را در هم کوبید و گمانهاى باطل را از خود دور ساخت. چنین فردى، همواره با خدا است واز هیچ امرى بیم ندارد و به هیچ عارضهاى روانى دچار نمىگردد. این حالت، به خاطر ثباتى که خداوند در دل او ایجاد مىکند، به هم مىرسد.1
نوشته خود را با کلامی از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) به پایان میبریم که در واقع، نتیجه این سطور نیز محسوب میشود. آن حضرت در روایتى فرمودند: «ذکر اللّه شفاء القلوب؛۸ یاد خدا شفاى دلها است».
پینوشت
1. محمد بن محمد غزالى، مکاشفه القلوب، ص145.
ادامه مطلب