اصل روح نماز خشوع است
اصل روح نماز خشوع است
نکته: «اصل روح نماز خشوع است و حاضر بودن دل اندر جمله نماز؛ که مقصود از نماز، راست داشتن دل است با حق ـ تعالی ـ و تازه کردن ذکر حق ـ تعالی ـ بر سبیل هیبت و تعظیم».[1]
توصیه: «اکنون تو کار را باش! سرّ اعظم نماز در خضوع و خشوع دل است. اگر قالبی بی جان به کار اید هرگز، می دان که نماز بی خشوع و خضوع نیز به کار اید. و خلق جهان از نماز بدان محجوب مانده اند که حبّ دنیا در درون ایشان رخت بنهاده است. حبُّ الله می باید که به دل افتد».[2]
[1]. کیمیای سعادت، 1/165.
[2]. نامه های عین القضات همدانی، به اهتمام: علی نقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، اساطیر، 1377، ج1، صص250 و 251.
ادامه مطلب
قبله تن نمازکننده، کعبه است و قبله دلِ نمازکننده، حضرت حق عزّوجلّ
قبله تن نمازکننده، کعبه است و قبله دلِ نمازکننده، حضرت حق عزّوجلّ
توصیه: «قبله تن نمازکننده، کعبه است و قبله دلِ نمازکننده، حضرت حق عزّوجلّ. و بنده می باید که اقبال کند به تن سوی کعبه، و به دل به حضرت حق عزّوجل. و درین هر دو التفات نکند به هیچ چیز تا روی تن از کعبه، و روی دل از حضرت حق برنگردد».[1]
[1]. نجیب مایل هروی (گردآورنده)، این برگ های پیر (مرتع الصالحین)، تهران، نشر نی، 1381، ص104.
ادامه مطلب
راه به دست آوردن حضور قلب و تمرکز در نماز
راه به دست آوردن حضور قلب و تمرکز در نماز
توصیه: «طریق هایی هست که دل حاضر کند: یکی آن است که هرچه دل را مشغول کند و در نماز بلای کار شود، آن چیز لشکر شیطان بود، از خود دور کند...
و طریق دیگر در حاضر کردن دل، آن است که فکرت کند که عبادت همه آسمانیان را درین نماز من جمع کرده اند، اهل علیین و فریشتگان گرد بر گرد عرشند، عبادت ایشان وقوف است گرد بر گرد عرش، تسبیح و تحمید می گویند و آمرزش می خواهند اهل زمین را تا قیامت. طایفه ای از فرشتگان، پای های ایشان سست شده است از هیبت مولی تعالی همچو راکعانند تا قیامت. جمعی دیگر در سجودند، مولی تعالی عبادت همه آسمانیان را در نماز جمع کرد و خواندن قرآن زیادت این بندگان را در نماز. این فکرت چون صحّت یابد، عظمت عبادت نماز در دل افتد با دیدِ فضل و رحمت حق تعالی، که لطف از وی است. لاجرم سبب شود حاضر شدن دل را...
طریق دیگر، در وقت آوردن هر رکن و هر شرط از اعمال نماز و توابع وی، معنی ای فهم کند که آن معنی وسیلت ذکر شود... پس چون نماز کننده ندای مؤذن بشنود، از ندای اسرافیل علیه السلام یاد کند که اسرافیل ندا کند که ای استخوان های پوسیده، و ای گوشت های ریزیده! جمع شوید به فرمان خدای ـ عزّوجل ـ جمع شدن گیرند. مؤذن ندا کند: مهیا باش که ندای قیامت است، بشتاب به نماز، چون به نماز ایستادی، یاد کن از ایستادن خلق در عرصات، منتظر تا حکم چه اید. و چون گفتی «الله اکبر» معنی آن باشد که خدای است از همه چیز بزرگ تر، تأمل کن که هیچ چیز در باطنت از خدای ـ تعالی ـ بزرگ تر نباشد. آوردنِ دست، به گرفتن نامه مانَد و قرآن، به خواندن نامه، و قیام در وقت قرآن. و در قیامت حالتی است که به رکوع ماند که خبر از آن حال است در رکوع، از آن فکرت کن و چون به سجده روی، یاد کن از آنکه در قیامت قومی را در روی افکنده باشند و کشان کشان به دوزخ می برند. و چون به قعده[1] نشینی، یاد کن از آن حالتی که همه خلق در زانو درآمده باشد و همچنین که در افعال، فهم این معانی کردی، در هر ذکری چیزی فهم کن. و بدین طریق، دل حاضر شود إن شاء الله تعالی».[2]
[1]. قعده: آنچه بر روی آن نشینند از قبیل زین و غیره، مرکب انسان: بر زانو یا دوزانو نشستن هنگام تشهد.
[2]. این برگ های پیر (مرتع الصالحین)، صص109- 106.
ادامه مطلب
با آرامش نماز می خواندو مثل کوه ایستاده بود
با آرامش نماز می خواندو مثل کوه ایستاده بود
ساختمان سپاه سوسنگرد، قبل از عملیات آزادسازی بستان، مقر گردان های اعزامی از کرمان شده بود یک روز در نمازخانه سپاه نماز جماعت می خواندیم. به رکوع که رفتیم، گلوله توپ کنار نمازخانه به زمین آمد و منفجر شد. صف های جماعت به هم خورد بچه ها از هر طرف فرار کردند. سقف قسمتی از نمازخانه فرو ریخت، وقتی گرد و خاک تمام شد چشمم به اکبر افتاد؛ همچنان با آرامش نماز می خواند، مثل کوه ایستاده بود.1
1. عباس میرزایی، حماسه سابله، ص 44، خاطره محمد صادقی از شهید اکبر محمد حسینی.
ادامه مطلب