برترین عمل‏

برترین عمل‏

17444990352068092847.jpg;

  از منظر امام رضا(ع) هیچ عملى برتر و ارزشمندتراز نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه براى رسیدن به قرب الهى است. امام رضا(ع) همواره مى‏فرمود: «الصّلاة قربان کل تقىٍّ؛(1) نماز هر انسان پارسائى را به خداوند نزدیک مى‏کند.» به همین جهت آن حضرت به ابراهیمبن موسى فرمود: «لاتؤخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الى آخر وقتها من غیر علّةٍ علیک، ابدأ باوّل الوقت؛(2) انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!»
امام هشتم(ع) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتى فضیلت نماز اول وقت را از دست نمى‏داد حتى در مهمترین جلسات سیاسى و علمى امام به نماز اول وقت اهمیت مى‏داد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است:
به دستور مأمون، علماى برجسته از فرقه‏هاى گوناگون در مجالس مناظره حاضر مى‏شدند و امام رضا(ع) با آن‏ها مناظره و بحثمى‏کرد. در یکى از مجالس «عمران صابى» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(ع) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سؤالهاى او را با حوصله، متانت، استدلالهاى قطعى و روشن پاسخ داده و او را به سوى توحید متمایل کرده بود هنگامى که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزى به تحول درونى آن دانشمند زبردست صابئین(3) نمانده بود حضرت رضا(ع) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام(ع) به مأمون فرمود: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید.»
عمران صابى که به حقایقى دست یافته و از دریاى دانش سرشار امام هشتم(ع) بهره‏هائى برده بود با التماس گفت: «یا سیّدى! لاتقطع علىّ مسألتى فقد رقّ قلبى؛ آقاى من! گفتگو و پاسخهاى خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا حضرت رضا(ع) تحت تأثیر سخنان عاطفى و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبىندارد نماز را مى‏خوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.
در اینحال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخ‏هاى روشنگرانه خویش را ارائه نمود.(4)
با توجه به این روایت که در کتابهاى معتبر روائى و تاریخى آمده است براى اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذرى را براى افراد عادى و مسئولین حکومت اسلامى باقى نمى‏گذارد و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشى کرده وبه بهانه ‏هاى مختلف آنرا سهل بشمارند.

1. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 210.
2. بحارالانوار، ج 49، ص 49.
3. صابئین گروهى هستند که خود را پیرو حضرت یحیى مى‏دانند و به دو دسته موحد و مشرک تقسیم شده‏اند گروهى از آنان ستاره پرست هستند. مرکز آنان قبلاشهر حرّان عراق بود ولى امروزه در اهواز و بعضى مناطق دیگر به سر مى‏برند.آنها طبق باورهاى خود در کنار نهرهاى بزرگ زندگى مى‏کنند.
4. توحید صدوق، ص 434؛ حیاة الامام رضا(ع)، ج 1، ص‏110.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 4:17 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

خداوند نماز را محبوب من گردانید

 خداوند نماز را محبوب من گردانید

12601581021255683031.jpg;

«یا اباذر! جعل اللّه جلّ ثناؤه قرّة عینى فى الصّلاة و حبّب الىّ الصلاة کما حبّب الى الجائع الطّعام و الى الظمآن الماء و انّ الجائع اذا اکل شبع وانّ الظمآن اذا شرب روى و انا لااشبع من الصّلاة؛(1) اى اباذر! خداوند - جل ثناؤه - نور دیده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید، همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب انسان تشنه قرار داده است (امّا با این تفاوت) که گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر مى‏شود و تشنه هرگاه آب بنوشد سیراب مى‏شود امّا من از نماز سیر نمى‏شوم.»
1. مکارم الاخلاق، ص 461.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 4:16 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مراتب هفت گانه ذکر ونماز

مراتب هفت گانه ذکر ونماز

80794161683212391464.jpg;


1  ـ ذکر یا صلات بدنى: زبان وبقیه اعضا وجوارح با طهارت وادب وتحت فرمان حق، اجزاء و ارکان نماز را به جاى آورند.

2 ـ ذکر یا صلات نفس: نفس تحت فرمان عقل وعالَم اله، با رغبتى صادق با تفکّر وعلم وعمل، مراتب تخلیه، تجلیه، تحلیه وفنا را طى کند تا «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکّیها»(1)، تحقق یابد؛ یعنى رستگار شد هر کس جان خود را پاکداشت.

3 ـ ذکر یا صلات قلب:

پاسبان حرم دل شده‏ام شب همه شب *** تا در این پرده جز اندیشه اونگذارم

"حافظ"

قلب مقام حضور وسیر در اسما وصفات وتفکّر در عالم ملکوت ومطالعه عالم جبروت وجاى حبّ اللّه والهام و وحى وبه فرمایش صادق آل محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم): «القَلبُ حَرَمُ اللّه فلا تُسکِنْ حَرَمَ اللّهِ غیرَاللّه»(2)؛ یعنى قلب حَرَم خداست، پس بیگانه را در حرم خدا جاى مده.

پس قلب سلیم به مقام تسلیم ورضا رسیده که، هر چه آن سلطان کند نیکو بُوَد ودر مقام صدق وصفا در نماز وذکر خداست وغیر از او نمىشناسد. پس بنده با اینذکر به فناى در حق رسیده وشاهد اوست.

4 ـ ذکر یا صلات سرّ: که مقام مناجات وراز گفتن با خداى خویش است. که مُصَلّى در مقام سِرّ به رؤیت ولقاء رسیده، قال النّبى (صلّى الله علیه وآله وسلّم): «لوعَلِمَ المُصَلّىمَن یُناجى ما التفت»؛ پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: اگر نمازگزار مىدانست با که مناجات مىکند، چنان محو بود که رونمىگرداند؛ یعنى از خود وماسوى سفر کرده تا به فناى فى اللّه رسیده، تا به سفر دوم سیر در اسما وصفات مشرّف گشته وبا شهود، ذمایم اخلاق را محوکرده ومتحقّق به اخلاق اللّه شده وبقاى حقّانى یافته، دگر دل از دلبر نتواند گرفت.

5 ـ ذکر یا صلات روح: که مصلّى با شهود در مقام روح که وادى مقدس است، «نفخت فیه من روحى» که ذکرِ روح با شهود حضرت حق در این وادى مقدّس، از کثرت اسماومظاهرش گذشته، دویى رفته وبه وحدت رسیده: «ذکر الروح بالتفرید والمحبّة؛ فَاذْکُرونى بِالتَفریدِ والمَحَبّة، أَذْکُرکم بِالتَوحید والقُرْبةِ والحِیْرة».

ز بس بستم خیال تو تو گشتم پاى تا سر من *** تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته

6 ـ ذکر یا صلات خَفى: (به فرمایش استادم جناب حسن زاده آملى روحى فداه:) انسان داراى یک کانال سرّى است بین خود وخداى خود، که هیچ کس بدان آگاه نیست وتمام اسرار ومناجات پنهانى اش از این کانال سرّى ردّ و بدل مىشود و رزق معنوى اونیز از این کانال سرّى جارى است. آب زلال ومائده آسمانى از اینکانال است، اگر از هر آلودگى پاکش نگاهدارند، همه طیّبات است، مثل روزى رُسُل اللّه که مىخورند وبه عمل صالح تبدیل مىشود: «یا أیُها الرُسل کُلُوامِنَ الطَیّبات وَاعْمَلوا صالِحا»(3).

بعضى از اهل معرفت این کانال را اسم اعظم خدا دانستند که مصلّى به شهود غیبِ (وهو الباطن) رسیده، لااله الاّ هو وصلاتش باطنى واز این کانال است.

7 ـ ذکر ذات احدى در مقام فناى عبد و بقاى باللّه: صلات حقّانى در این مقام رخ مىدهد که مصلىهیچ نمىبیند، حتى خود ونمازش را و شاهد ذات احدى است ونماز در این مقام، ذکرُاللّه اکبر است که حق خود ذاکر است وخود مذکور؛ لا هو إلاّ هو.

لقَد کُنتُ دَهرا قَبل أَن تُکشف الغِطاء *** إِخالک إِنى ذاکر لَکَ شاکرٌ

فَلمَّا تَجَلّى اللّیلُ أَصْبَحْتُ موقنا *** بِأَنّکَ مذکُورٌ وذکرٌ وذاکر؛

خدایا روزگارى که در حجاب ظلمت بودم، گمان مىکردم که من ذاکر و شاکر توام،ولى وقتى حق در این ظلمتکده تجلّى کرد، شبم به صبح صادقِ شهود، مبدّل شد ودانستم که، ذکر و ذاکر و مذکور همه تویی؛ یعنى تو تجلّى مىکنى و قلب و سرّبه تصرّف تو ذاکر تواند وچشم بنده که عین اللّه است جز تو نمىبیند و زبان بنده که به طهارت رسید، جز وصف جمال دوست نمىداند.

واین مراتب هفت گانه، همه مراتب وجود است وقرآن وانسان وذکر(4).

(1). شمس (91) آیه 9.
(2). بحار الانوار، ج 70، ح 27؛ جامع الاخبار، ص 28.
(3). مؤمنون (23) آیه 51.
(4). مستدرک الوسائل، ج 1، ص 404؛ تفسیر منسوب به شیخ اکبر، ج 1، ص 642 وج 2، ص 248 و واردات قلبى.

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 4:15 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

فلسفه نمازهاى مستحبّى مانند نماز شب چیست؟

فلسفه نمازهاى مستحبّى مانند نماز شب چیست؟

کارت پستال شهادت حضرت علی (ع),کارت پستال شهادت امام علی,کارت پستال شهادت مولا علی

 پاسخ :
 به جز نمازهاى واجب و یومیه، نمازهاى دیگرى هم وجود دارد که انجام دادن آنها مستحبّ است. از آن جایى که این نمازها، اضافه بر نمازهاى واجب است، بهآنها نافله یا نوافل گفته مى شود (به معناى زیادى و افزون). اساس و اهمیت نافله هاى مستحبّى، به این است که جبران کننده نواقص و کمبودهاى نمازهاى واجب است و همچون صدقه اى است که انسان مى پردازد. در حدیث است «نمازهاى نافله به منزله هدیه است و در هر صورت پذیرفته مى شود».1
نمازهاى نافله داراى اقسام متعدّدى مى باشد.
برخى از آنها داراى زمان خاصى هستند مانند نافله هاى نمازهاى واجب، نمازغفیله، نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان، نماز شب و...
برخى از آنها براى کار خاصى خوانده مى شوند مثل نماز استخاره، نماز شکر، نماز زیارت و...
برخى از آنها نیز داراى هدف خاصى مى باشند مانند نماز براى طلب رزق، نماز طلب باران، نماز حاجت و...2.
در روایات و احادیث براى نمازهاى نافله فلسفه و علّت هایى ذکر گردیده از جمله:
الف. تکمیل نماز واجب با نماز مستحبّى
امامباقر علیه السلام در روایتى فرموده اند: «نمازى که بنده بجا مى آورد، گاهىنصف و گاهى یک سوم و گاهى یک چهارم و گاهى یک پنجم آن بالا برده مى شود، زیرا بالا برده نمى شود مگر آن نمازى که با توجّه و حضور قلب باشد، مردم مأمور به انجام نمازهاى مستحبّ شده اند تا نقص نمازهاى واجب آنان توسّط مستحبّات جبران شود»3.
ب. رسیدن به بالاترین درجات کمال
در حدیثى بهنام حدیث «قرب نوافل» آمده است: راوى از حضرت صادق علیه السلام و ایشان ازجد بزرگوار خود پیامبر صلى الله علیه و آله و پیامبر از خداوند عزّ و جل چنین نقل نموده: «به درستى که بنده من با نافله و کارهاى مستحبّى قرب را مىجوید تا این که او را دوست بدارم و هنگامى که او را دوست داشتم گوش او مى شوم که با آن مى شنود و چشم او مى شوم که با آن مى بیند و زبان او مى گردم که با آن سخن مى گوید و دست او مى گردم که با آن قهر خود را ابراز مى کند»4.
پی نوشت:
1. مجتبى کلباسى، یکصد پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، پاییز 1380، چاپ نهم، ج 2، ص 123.
2. هر یک از نمازهاى مستحبّ داراى دستورالعمل خاصى مى باشد که در کتب ادعیه همچون مفاتیح الجنان ذکر گردیده.
3. بحارالانوار، ج 87، ص 28.
4. اصول کافى، ج 2، ص 352، ح 7.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 4:14 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]