خداوند نماز پنج گروه را نمى پذيرد

خداوند نماز پنج گروه را نمى پذيرد

http://file.tebyan.net/a433b6090c/35275859719774512800_thumb.jpg.png

قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايقبل الله صلاة خمسة نفر.الابق من سيده و امراة لايرضى عنها زوجها و مدمن الخمر و العاق و اكل الربا ؛

خداوند نماز پنج گروه را نمى پذيرد:
1 - بنده اى كه از نزد مولاى خود فرار كرده است .
2 - زنى كه شوهرش از وى راضى نيست .
3 - شرابخوار و دائم الخمر.
4 - كسى كه عاق والدين شده است .
5 - رباخوار.

(مستدرك الوسائل ، ج 13، ص 332)

 


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 3:28 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چگونه می توان با نماز به آرامش رسید؟

چگونه می توان با نماز به آرامش رسید؟
 
http://file.tebyan.net/a433b6090c/25561694447001871533_thumb.jpg.png

 نماز، نیایش و مناجات با خدا است و البته غیر از نماز، راههای دیگر نیز برای گفت و گو با خدا و پرستش او وجود دارد: دعا، ذكر، تسبیح و تقدیس، تلاوت قرآن و... هر یك از اینها به نوعی نیایش و مناجات با خدا است; اما نماز در میان اینها، مانند خورشید فروزانی است كه با نور خیره كنندهئ خود، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. نماز، از مهمترین واجبات و عبادات است و هیچ فریضه و عبادتی در فضیلت و ارزش با آن برابری نمیكند.
عبادت فقط مختص در نماز نیست و چندین عبادت دیگر نیز وجود دارد كه انسان باید علاوه بر نماز، آنها را نیز به جای آورد; عباداتی چون: زكات، حج، خمس، جهاد، روزه، امر به معروف و... كه هر كدام از اینها نقش سازنده و تربیتی مهمی بر روی انسان دارند; ولی در این میان، نقش نماز، بسیار سازندهتر از همهئ
آنها است.
از برجستهترین و مهمترین آثار نماز میتوان به ((كسب آرامش و ایجاد سكون در آدمی)) اشاره كرد.
انسان در امواج زندگی و دركشاكش رنجها و بلاها به تكیه گاهی نیازمند است كه بدان پناه برد و درون پر اضطراب خود را بدان آرامش بخشد و این تكیه گاه جز یاد خدا، چیز دیگری نمیتواند باشد.  خدا به نماز و نیایش ما نیازی ندارد و این ماییم كه به خدا و به نماز كه وسیله ارتباط ما با خدا است ؤ نیازمندیم. نماز، تسلی بخش دلهای خسته، مایه روشنی و صفای جان و وسیله ارتباط مداوم بنده با خدای جهان است. این ارتباط انسان ضعیف و محدود با خدای نامحدود، در برابر مشكلات و در نشیب و فرازها، به انسان نیرو میبخشد.
نماز، عطف دل به سوی آفریدگار جهان است، انسان سرگشته و حیران، سكون و آرامش خود را تنها با روی آوردن به خدا مییابد.  نورمن وینسنت گریسی میگوید:
((دعا و نماز، بزرگترین نیرویی است كه برای مبارزه با دشواریهای زندگی روزانه و به دست آوردن آرامش روحی، شناخته شده است. گفت و گو با خدا، باید عادت همیشگی آدمی شود. نه این كه چون درماندگی به نهایت رسید، روبه خدا كنیم و... نخستین قاعدهئ دعا ونیایش، آن است كه ضمیر ما را آرام میكند و قلب دردناك ما را شفا میبخشد و در كاری كه در پیش داریم بصیرت و روشنی فراهم میآورد.
پس میتوان به صراحت گفت كه: نماز و نیایش، عامل سازندهای است كه مقاومت و ایستادگی آدمی را در نشیب و فرازهای زندگی، حفظ میكند و نماز گزار در مقابل هر خیر و شر و هر اقبال و ادباری، تحمل خویش را حفظ نموده و به هر بادی نمیلغزد.
خداوند میفرماید: ((ان الانسان خلق هلوعا # اذا مسه الشر جزوعا # و اذا مسه الخیر منوعا # الا المصلین # الذی هم علی صلاتهم دائمون; همانا انسان حریص آفریده شده است; وقتی شری به او برسد، فریاد میكشد و جزع میكند و هرگاه خیر ونعمتی به او برسد. بخل میورزد، مگر نمازگزاران كه اینان، افرادی
هستند كه بر نماز خویش مداومت میكنند و به آن اهمیت میدهند.))
رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای دربارهئ اثر نماز فرموده است:  ((نماز تسلا بخش و آرامشگر دلهای مضطرب و خسته و به ستوه آمده و مایه صفای باطن و روشنی روان است.))
هم چنین فرموده است: ((نماز با حضور و با توجه، نمازی كه از یاد و ذكر سرشار است، نمازی كه آدمی در آن با خدای خود سخن میگوید و به اودلم یسپارد، نمازی كه والاترین معارف اسلامی را پیوسته به انسان میآموزد،
چنین نمازی انسان را از پوچی و بی هدفی و ضعف میرهاند و افق زندگیرا در چشمش روشن میسازد و به او همت و اراده و هدف میبخشد و دل را از میل به كج روی و گناه پرستی نجات میدهد. از این رو است كه نماز، در همهئ حالات ؤ حتی در میدانهای نبرد و سختترین آزمایشهای زندگی ؤ اولویت خود را از دست
نمیدهد. انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصههای خطر محتاجتر)).
در دل خلوت شب وه چه دل آراست نماز به دل خون شده آن لحظه تسلاست نماز بامدادان كه موذن به صلا برخیزدوای از آن دم كه چه زیبا چه مصفاست نماز روح بشكفته نیازی به طبیبان نبردكه شفابخشترین نسخه دلهاست نماز در تبیین این مساله، بهترین شاهد و نیكوترین استدلال كننده، قرآن كریم است كه با یك جمله، به تمام سوئالها ومشكلات جواب میدهد وآن این است كه حضرت حق فرمود: ((الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب...)); كسانی كه ایمان آوردند و قلبهایشان با یاد خدا آرام گرفت، آگاه باشید كه تنها با یاد خدا، دلها آرامش مییابد.))
و به راستی این حقیقت را میتوان از معجزههای قرآن دانست كه بشر امروز، پس از پیمودن راههای دور و دراز، تدریجاش به اشتباه خود، واقف گشته و فهمیده است، آن چه میخواهد در زیر سایهئ مذهب و نیایش و ذكر خدا یافت میشود. 


منبع: تبیان

ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 3:21 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ارتباط سالم با خلق خدا و آثار آن

ارتباط سالم با خلق خدا و آثار آن

http://file.tebyan.net/a433b6090c/11035675795005974772_thumb.jpg.png

انسان بايد همان‏گونه كه در پيشگاه الهى متواضع است، به بندگان خدا هم بزرگى نفروشد و اگر گرسنه‏اى را ديد كه توان سير كردن شكم خود را ندارد، او را اطعام كند. اين خود يكى از مصاديق زكات است. زكات در اصطلاح قرآن، فقط آن زكات واجبى كه به اموال خاصى تعلق مى‏گيرد نيست، بلكه مفهوم زكات در قرآن، انفاق در راه خداست. سفارش خداوند به حضرت عيسى عليه‏السلام نيز صرفا شامل زكات و نماز واجب نمى‏شود. قرآن كريم از زبان حضرت عيسى عليه‏السلام كه تازه متولد شده و در گهواره بود، مى‏فرمايد: «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا  وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا .» (مريم: 30 و 31)؛

همانا من بنده خاص خدايم كه مرا كتاب آسمانى و شرف نبوت عطا فرمود و مرا هر كجا باشم براى جهانيان مايه بركت و رحمت گردانيد و تا زنده‏ام به عبادت نماز و زكات سفارش كرد. در اسلام، هم زكات واجب داريم و هم زكات مستحب؛ زكات واجب، فقط به برخى اموال تعلق مى‏گيرد، اما زكات مستحب، شامل صدقات و انفاقات و مواردى نظير آن مى‏شود. زكات و نماز هيچ‏گاه از يكديگر جدا نمى‏شوند؛ نماز كه هست، زكات هم بايد باشد. بنابراين، پرهيز از فخرفروشى به خلق خدا و نيز انفاق به نيازمندان، از ديگر شروط قبولى نماز است: «ولا يتعظم على خلقى و يطعم الجائع.»

شرط ديگر قبولى نماز اين است كه انسان اگر برهنه‏اى را ديد كه توان پوشاندن خود را ندارد، او را بپوشاند. البته، اين سخن بدين معنا نيست كه فرد حتما بايد برهنه باشد، يعنى ساتر عورت هم نداشته باشد، تا ما به او لباس بدهيم، بلكه منظور اين است كه اگر كسى احتياج به لباس داشت، براى او لباس تهيه كنيم و نيز اگر كسى به مصيبتى دچار شده است، به كمك او بشتابم و اگر سرپناهى ندارد، تا آن‏جا كه برايمان مقدور است، براى وى مسكن تهيه كنيم: «و يكسو العارى و يرحم المصاب و يؤوى الغريب.»

زكات در اصطلاح قرآن، فقط آن زكات واجبى كه به اموال خاصى تعلق مى‏گيرد نيست، بلكه مفهوم زكات در قرآن، انفاق در راه خداست.

كسى كه شرايط قبولى نماز را رعايت كند، چهره‏اش در عالم معنا و ملكوت همچون خورشيد مى‏درخشد و اين درخشش را كسانى كه چشم باطن‏بين داشته باشند مى‏بينند. ممكن است امثال من و شما اين درخشش را نبينيم، اما هستند كسانى كه چشم دلشان به آن عالم باز است و به محض نگاه كردن به چهره كسى متوجه مى‏شوند كه وى اهل معصيت است يا اهل عبادت. نورانيّت دل و روح، يكى از آثار تكوينى عبادت است: «فذلك يشرق نوره مثل الشمس.» خداوند ظلمت‏هاى زندگى را براى بنده‏اى كه نمازش را قبول كرده است، روشن مى‏سازد: «اجعل له فى الظلمة نورا.» خداوند در قرآن مى‏فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ .» (حديد: 28)

اى كسانى كه به حق گرويديد، اينك خدا ترس و متقى شويد و به رسولش محمد مصطفى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز ايمان

آوريد تا خدا شما را از رحمتش دو بهره نصيب گرداند: يكى بر ايمان رسولان پيشين و يكى بر ايمان بدين رسول و نورى از پرتو ايمان به قرآن شما را عطا كند كه بدان نور راه  بهشت ابد پيماييد و از گناه شما نيز در گذرد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. انسان‏هاى خداترس و متقى هنگامى كه دچار ظلمت‏هاى مادى مى‏شوند، خداوند حتى نور حسّى هم به ايشان عطا مى‏فرمايد. بوده‏اند افراد نابينايى كه قرآن را از رو تلاوت كرده‏اند. يكى از اين موارد كه خود من از افراد مورد اعتماد شنيده‏ام اين است كه يك شب خادم مدرسه مروى تهران در يكى از حجره‏ها دو شعاع نور مى‏بيند. وقتى نزديك مى‏رود، مشاهده مى‏كند كه فرد نابينايى مشغول تلاوت قرآن است و از دو چشمش، دو شعاع نور بر قرآن مى‏تابد.

انسان در دنيا خواه ناخواه با كسانى مواجه مى‏شود كه با برخوردهاى نابخردانه‏شان، صبر و تحمل را از انسان مى‏گيرند. بسيار مشكل است كه انسان بتواند در اين شرايط خودش را كنترل نمايد. اما خداوند به كسانى كه نمازشان را پذيرفته است، بردبارى و حلمى عطا مى‏فرمايد كه در مقابل افراد نابخرد بتوانند خودشان را كنترل كنند: «و فى الجهالة حلما.» خداوند مادامى كه ادامه حيات به نفع چنين بنده‏اى باشد، او را به وسيله فرشتگانش حفظ مى‏كند: «اكلأه بعزتى و استحفظه ملائكتى» و درخواست او را اجابت مى‏كند: «يدعونى فالبّيه و يسألنى فاعطيه» چنين بنده‏اى همچون گل‏ها و ميوه‏هاى بهشتى كه هيچ‏گاه پژمرده و پوسيده نمى‏گردند، هميشه با طراوت و سرزنده است: «فمثل ذلك العبد عندى كمثل جنات الفردوس لا يسبق اثمارها و لا تتغير عن حالها.»

تفسير عقلانى اين مطلب اين است كه بنده آن‏چنان با آموزه‏هاى دينى خو گرفته است كه هيچ‏گاه اين حالت او تغيير نخواهد كرد؛ يعنى اين حالات در او ملكه شده و به صورت صفت ثابتى براى نفس و روحش درآمده است.

حضرت آيت الله محمدتقى مصباح يزدي

 


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 3:14 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

در هنگام نماز، عظمت خدا را به ياد آور

در هنگام نماز، عظمت خدا را به ياد آور

http://file.tebyan.net/a433b6090c/68323983033099517139_thumb.jpeg.png

در هنگام نماز، عظمت خدا را به ياد آورد و به اين نكته توجه داشته باشد كه هر چه بيش‏تر موفق به درك عظمت خدا گردد، خود را در برابر آن كوچك و ناچيز شمارد: «يا ابن جندب، قال اللّه جل و عزّ فى بعض ما أوحي انما اقبل الصلاة ممّن يتواضع لعظمتى.»

نماز کسي را مي پذيرم که در پيشگاه عظمت من خشوع کرده و خويش را از شهوات بخاطر من باز دارد و روزش  را با ياد من سر کند و بر مخلوقات من تکبر
نورزد و گرسنگان را سير و برهنگان را بپوشاند.

در اين‏جا براى درك بهتر عظمت خدا، داستانى را از زمان رسول خدا

صلی ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نقل مى‏كنيم. در زمان پيامبر صلی ‏الله ‏عليه‏ و‏آله ، زنى زندگى مى‏كرد به نام زينب عطاره كه به شغل عطرفروشى اشتغال داشت. آن زن عطرهاى خوبى را كه تهيه مى‏كرد، ابتدا خدمت پيامبر صلی ‏الله‏ عليه‏ و‏آله مى‏آورد و حضرت نيز آنها را خريدارى مى‏كردند. آن زن يك روز از پيامبراكرم صلی ‏الله‏ عليه‏ و‏آله خواست تا عظمت خدا را برايش تشريح نمايند. حضرت فرمودند: تو نمى‏توانى عظمت

 خدا را درك كنى، مگر اين‏كه ابتدا به عظمت مخلوقات خدا پى ببرى. پيامبر صلی ‏الله‏ عليه‏ و‏آله درباره عظمت آفرينش آسمان و زمين فرمودند: اين زمين پهناور با تمام درياها و كوه‏ها و شهرهاى بزرگى كه دارد، نسبت به آسمان اول به مانند حلقه‏اى است كه در يك بيابان بى‏كران افتاده باشد. همين‏طور نسبت آسمان اول به آسمان دوم تا برسد به آسمان هفتم، و آسمان هفتم نيز نسبت به عرش خدا، همچون حلقه‏اى است در يك بيابان بسيار وسيع.

امروزه كيهان‏شناسان، كهكشان‏هايى را كشف كرده‏اند كه ميلياردها سال نورى با كهكشان ما فاصله دارند؛ يعنى كل منظومه شمسى با همه عظمتش در برابر كهكشان راه شيرى و نيز اين كهكشان در برابر كهكشان‏هاى ديگر بسيار ناچيز هستند. حضرت به زينب عطاره فرمودند: وقتى به اين مسائل خوب بينديشى،

نمازگزار، بايد روز خود را با ياد خدا سپرى كند. هستند كسانى كه هميشه و در تمام حال به ياد خدا هستند و هرگز از ياد خدا غافل نمى‏شوند.

متوجه مى‏شوى كه تازه در برابر عظمت مخلوق خدا هيچ به حساب نمى‏آيى تا چه رسد به عظمت خدا. وقتى انسان با چنين ديدى به اين مسائل بنگرد، خودش را در برابر عظمت بى‏نهايت خداوند بسيار كوچك مى‏شمارد و حالت تواضع براى او پيش مى‏آيد.

هستند كسانى كه هميشه و در تمام حال به ياد خدا هستند و هرگز از ياد خدا غافل نمى‏شوند.

حضرت آيت الله محمدتقى مصباح يزدي

 


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 1:57 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]