آخوند خراسانی (ره) و تقیّد به نماز جماعت و نافلهها
آخوند خراسانی (ره) و تقیّد به نماز جماعت و نافلهها:
مؤلف كتاب«حیوه الاسلام»مینویسد:«آخوند در دو وقت صبح و مغرب، نماز به جماعت میگذارد الا در ماه مبارك رمضان كه هر سه وقت نماز را به جماعت ادا مینمود و نوافل شبانه روزی از آن جناب فوت نمیشد، لكن نه صرف ادای تكلیف باشد بلكه روح جذبه حق از عباداتش هویدا بود»[1]
[1] . سیمای فرزانگان، 169.
ادامه مطلب
احساس لذت در نماز
احساس لذت در نماز
آیت الله بهجت (حفظه الله): ... احساس لذت در نماز یك سری مقدمات خارج از نماز دارد و یكسری مقدمات در خود نماز. آنچه كه قبل از نماز و در خارج نماز بایستی مورد ملاحضه شود و عمل شود، این است كه انسان گناه نكند، قلب را سیاه نكند، دل را تیره نكند، معصیت روح را مكدر میكند، نورانیت دل را میبرد. و اما هنگام خود نماز انسان بایستی زنجیر و سیمی دور خودش بكشد تا غیر خدا داخل نشود، بایستی فكرش را از غیر خدا منصرف كند، البته اگر به طور غیر اختیاری توجهش به جائی رفت كه هیچ، اما به محض التفات پیدا كردن بایستی قلبش را از غیر خدا منصرف كند.[1]
[1] . فریادگر توحید، عارف كامل آیت الله العظمی بهجت، ص 211. تنظیم: مؤسسه تحقیقاتی فرهنگی اهل بیت(ع)، (ناشر مؤسسه فرهنگی انتشاراتی انصاری ـ چاپ دوم / 78).
ادامه مطلب
كنیز در سلول امام (ع)
كنیز در سلول امام (ع)
امام كاظم (ع) در طول 35 سال امامت ، به زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه مسلمین توجه ، عمیق داشت ، همواره تلاش می كرد كه مسلمانان را از زیر یوغ طاغوت ها نجات بدهد، و حقوق از دست رفته آنها را به آنها بازگرداند آن بزرگمرد آزاده ، در این راستا بسیار صدمه دید، بخصوص در عصر حكومت طاغوتی هارون همواره در زندانهای تاریك و سخت ، تحت شكنجه و فشار بود، سرانجام بدستور هارون او را در زندان مسموم نموده و به شهادت رساندند. در آن هنگام كه امام كاظم (ع) در زندان سندی بن شاهك (در بغداد) بود، هارون كنیز خوش قامت و زیبا چهره ای را به عنوان خدمتگزار به زندان فرستاد. امام كاظم (ع) آن كنیز را نپذیرفت ، و به عامری (شخصی كه واسطه رساندن كنیز شده بود) فرمود: به هارون بگو: بل انتم بهدیتكم تفرحون : بلكه شما هستید كه به هدایاتان شاد هستید من نیازی به آن هدیه ندارم . عامری بازگشت و جریان را به هارون گزارش نمود، هارون خشمگین شد و به او گفت : به زندان برو و به موسی بن جعفر (ع) بگو: نه ما با رضایت تو، ترا زندانی كرده ایم و نه با رضایت تو، تو را دستگیر نموده ایم ، قطعا باید كنیز در زندان باشد. به این ترتیب كنیز را در زندان باقی گذاشتند هارون جاسوسی را بر او گماشت ، تا چگونگی كار كنیز را به او گزارش دهد. كنیز در زندان ، آنچنان تحت تاءثیر معنویت امام (ع) قرار گرفت كه همواره به سجده می رفت و می گفت : قدوس ، سبحانك سبحانك ...ای خدای پاك و بی عیب ، كه از هر گونه عیب ، منزه و پاك هستی جاسوس ، ماجرا را به هارون گزارش داد، هارون گفت : به خدا سوگند موسی بن جعفر (ع) كنیز را با جادوی خود سحر، زده كرد، برو آن كنیز را نزد من بیاور. كنیز در حالی كه لزره بر اندام و بهت زده بود نزد هارون آمد، هارون احوال او را پرسید. كنیز گفت : امام (ع) را دیدم ، شب و روز سرگرم نماز و عبادت و تسبیح بود، به او گفتم : ای آقای من ، من برای خدمتگزاری تو به اینجا آمده ام ، چه حاجت داری تا تو را یاری كنم . فرمود: اینها(هارون و اطرافیانش) درباره من چه فكر می كنند؟ ناگهان به سوئی متوجه ، شد، من نیز به آن سو نگریستم ، باغی شاداب و پر درخت و باصفا با حوریان و غلمان دیدم ، بی اختیار به سجده افتادم تا اینكه این غلام شما آمدو مرا به اینجا آورد. هارون گفت : ای زن خبیث ، تو در سجده به خواب رفته ای و آن چیزها را دیده ای ، سپس دستور داد آن كنیز را تحت نظر قرار دادند تا وقایع زندان را به كسی نگوید، او همچنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت.
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی
ادامه مطلب
نماز
نماز
شهید محراب آیت الله صدوقی نقل كردند: «ما مسافرتهایی با امام كردهایم، در مسافرت مشهد یك اخلاق پدرانهای نسبت به ما مبذول میداشتند. وقتی از ارض اقدس برمیگشتیم در بین راه روسها برای بازرسی جلوی ما را گرفتندـ درآن زمان قسمتهایی از ایران زیر نظر دولتهای شوروی و آمریكا و انگلستان بودـ همگی پیاده میشدیم و چون امام از اول تكلیف، مراقب نماز شب بودند واین عمل صد در صد از ایشان ترك نشده، بعد از پیاده شدن خواستند نماز شب بخوانند. آنجا وسط بیابان بود، آبی وجود نداشت یك وقت نگاه كردیم كه آبی جاری شد ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهمیدیم كه تا ایشان نمازش تمام شد آب بود یا نبود. به هر حال ما در آن سفر چنین كرامتی از ایشان دیدیم.»[1]
علامه مجلسی(ره) اول و دعای مستجاب در نماز شب: «آقا احمد نواده وحید بهبهانی در كتاب «مرآت الاحوال» می نویسد: از بعضی ثقات شنیدم كه آخوند ملامحمد تقی نقل كرده كه در شبی از شبها بعد از نماز و تهجّد و گریه و زاری به درگاه قادر متعال خود را به حالتی دیدم كه دانستم هر چه از درگاه احدیت مسألت كنم، البته به اجابت مقرون، و عنایت خواهد شد و فكر میكردم كه چه از خدا بخواهم، امر دنیوی یا اخروی؟ كه ناگاه صدای گریه محمد باقر (مجلسی دوم) از گهواره بلند شد؛ من گفتم: الهی به حق محمد(ص) و آل محمد(ع) این طفل را مروج دین و ناشر احكام سید المرسلین گردان و موفق كن اورا به توفیقات بی نهایت خود. سپس آقا احمد میگوید: و مسلم است كه این خوارق عادات كه از آن بزرگوار به ظهور رسیده، نیست مگر از دعای چنین بزرگواری»[2].
آیت الله نائینی(ره): آیت الله حسینی همدانی (نجفی) نقل فرمودند: «خواندن نماز شب و اهل تهجد و شب زنده داری بودن از شرائط اولیه شركت در درس آقای نائینی بود... ایشان در اواخر عمر مریض شدند، ولی در عین حال، دو ساعت به اذان صبح بیدار و مشغول نماز و تهجد میشدند و معمولا بلند بلند گریه میكردند و راز و نیاز داشتند »[3]
مقام معظم رهبری (حفظه الله) و حضور قلب در نماز: حجت الاسلام راشد یزدی اینطور نقل كردند: «موقعی كه در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنهای در تبعید بودم روزی عدهای علما از قم برای ملاقات ایشان آمده بودند. وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همانطور كه نماز جماعت برپا بود ناگهان بزغالهای وارد اتاق شد و شروع كرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر سجاده یكی از نمازگزران را برداشت و با خود برد. چند نفر از نمازگزاران به كلی آرامششان به هم خورد و خندیدند كه یكی از آنها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت آیت الله خامنهای خندیدند، ولی آقا نمازشان را بدون هیچگونه حركت اضافی به پایان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسیدم كه شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟ آقا فرمودند:در مورد چی؟عرض كردم: به خاطر بزغالهای كه وارد اتاق شده بود. آقا فرمودند: ذرهای از این جریان را متوجه نشدم.»[4]
این بود، قطرهای از دریای بی كران جلوههای عبادت و نیاز آنها كه مقام لقاء پروردگار خویش را آرزو كرده و علم را مقدمه برای عمل و عمل را پلكان صعود به محضر بینیاز مطلق قرار دادهاند.
[1] . همان، ص 221.
[2] . همان، ص 223.
[3] . مجله حوزه، شماره ششم، سال پنجم، ص 50 (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، بهمن و اسفند 1367).
[4] . آب، آئینه، آفتاب (خاطراتی پیرامون مقام معظم رهبری)، ص 49، (مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول / 1381.
ادامه مطلب