آیه الکرسی بعد نماز

آیه الکرسی بعد نماز
 

حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:
کسی که آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند،
خداوند جل جلاله قبض روح او را متولی می گردد
و مانند کسی می باشد که همراه انبیا جهاد نموده تا شهید شده باشد.


" تفسیر رازی، ص221"

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 اسفند 1394  ] [ 5:36 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مؤدب بودن نمازگزار در محضر آفريدگار متعال

97410403341609600406.jpg
مؤدب بودن نمازگزار در محضر آفريدگار متعال
مؤدب بودن نمازگزار در محضر آفريدگار متعال، يكي از مسايلي است كه اسلام به آن اهميت بسياري داده است. امام سجاد عليه‌السلام در اين باره مي‌فرمايد:
«و حق الصلاة أن تعلم أنها وفادة إلي الله عز و جل، و أنک فيها قائم بين يدي الله عز و جل فإذا علمت ذلك قمت مقام الذليل الحقير، الراغب الراهب، الراجي الخائف، المستكين المتضرع، و المعظم لمن كان بين يديه بالسكون و الوقار، و تقبل عليها بقلبك و تقيمها بحدودها و حقوقها.
حق نماز اين است كه بداني نماز، وارد شدن بر خداي عز و جل است و تو با نماز در پيشگاه خداوند عز و جل ايستاده‌اي، پس چون اين را دانستي، بايد همچون بنده‌اي ذليل و حقير، راغب و راهب و اميدوار و بيمناك و بينوا و زاري كننده باشي و به احترام كسي كه در مقابلش ايستاده‌اي با آرامش و وقار بايستي و با دل به نماز رو كني و آن را با رعايت شرايط و حقوقش، به جاي آوري
جناب شيخ درباره ادب حضور مي‌فرمايد:
«شيطان هميشه مي‌آيد سراغ انسان، يادت باشد كه توجه خود را از خدا قطع نكن، در نماز مؤدب باش.در نماز بايد همانند هنگامي كه در برابر شخصيت بزرگي خبردار ايستاده‌اي باشي، به گونه‌اي كه اگر سوزن هم به تو بزنند تكان نخوري
اين سخن را جناب شيخ به فرزندش در پاسخ اين سؤال كه: شما موقعي كه نماز مي‌خوانيد لبخند مي‌زنيد، فرموده است. فرزند جناب شيخ مي‌گويد:
من حدس مي‌زنم كه لبخند ايشان به شيطان است، كه با لبخند به او مي‌گويد: زورت نمي‌رسد!
شيخ معتقد بود كه هر حركتي خلاف ادب در محضر آفريدگار، معلول وسوسه شيطان است و مي‌فرمود:
«شيطان را ديدم بر جايي كه انسان در نماز، مي‌خاراند، بوسه مي‌زند!!»
امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «فضل الوقت الأول علي الآخر كفضل الاخرة علي الدنيا؛ فضيلت اول وقت (نماز) بر آخر وقت، همچون فضيلت آخرت است بر دنيا
 
منبع:
کتاب کيمياي محبت،‌ حجة الاسلام محمدي ري شهري

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 اسفند 1394  ] [ 5:35 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نشستن و برخاستن در نماز

89023588953495697410.jpg

 نشستن و برخاستن در نماز 

  آن چه در فلسفه ایستادن در نماز مى توان بیان کرد این است که: ایستادن، اشاره به توحید افعالى دارد; یعنى «عبد» در برابر حقِّ مطلق و مقام قیّومیّت، قیام کرده است; به گونه اى که نمازگزار خود را در محضر حق، حاضر مى بیند و در عالمى که محضر ربوبیت خداوند است خود را از حضّار مجلس و از کسانى که در پیشگاه خداوند مؤدبانه ایستاده اند، مى داند; نمازگزار با تمام وجود چنین احساسى داشته و اهمیت مناجات با حق تعالى را کاملا درک مى کند. امام باقر(علیه السلام)مى فرماید: پدرم (امام سجّاد(علیه السلام)) وقتى به نماز مى ایستاد گویى شاخه درخت بود که جز آن چه باد از او به حرکت درآورد چیزى از او تکان نمى خورد.[1]

 امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید: از حقوق نماز ]که باید رعایت شود[ عبارت از این است که بدانى نماز ورود به محضر خدا است و بدانى که هنگام نماز در پیشگاه خدا ایستاده اى و... .[2]

 آن چه در بیان فلسفه نشستن در نماز ]که همان تشهد است [مى توان گفت این است که: نمازگزار هنگام ورود به نماز در اذان و اقامه، شهادت به وحدانیت و رسالت و امامت مى دهد و در تشهد ـ هنگام خروج از نماز که در واقع خروج از فنا به بقا و از خودخواهى به خداخواهى است ـ در واقع یادآورى این حقیقت را دارد که نمازْ رسیدن به توحید حقیقى و شهادت به وحدانیت خداوند است و سرّ «اولیت» نماز که همان ایستادن در پیشگاه خداوند و سرّ نشستن که همان رسیدن به خداوند (تقرب به پروردگار) و شهادت به یکتایى او است، همه اش براى او است، چون همه چیز او است: (هُوَ الاَْوَّلُ وَ الاَْخِرُ وَ الظَّـهِرُ وَ الْبَاطِن)[3];اول و آخر و پیدا و پنهان او است. ایستادن آغاز، سفر براى خدا و نشستن اوج تعظیم و کرنش براى حرکت به سوى او است: (کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ)[4]; همان گونه که در آغاز شما را آفرید باز مى گردید. پس در همه حالات (ایستادن یا نشستن) شایسته است، مقصد فراموش نشود و حقیقت وحدانیت و الوهیت حق تمام وجود نمازگزار را بگیرد و قلبش را در این سفر معراجى، خدایى کند، تا شهادتش حقیقت پیدا کند و از نفاق و شرک منزه گردد. شهادتى که در حال ایستادن هنگام اذان و اقامه گفته مى شود، شهادت قبل از سفر است و شهادتى که در حال نشستن در تشهد گفته مى شود، شهادت پس از سفر است. پس خوب است انسان بر این حالت خویش که مقام قرب الهى است مواظبت کند، تا همیشگى باشد.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
تشهد، ستایش خداوند بلند مرتبه است.[5]

آن چه از فلسفه ایستادن و نشستن در نماز گفته شد، تنها بخش بسیار کوچکى از آن است.[6]

 پی نوشت:
[1]. همان، وسائل الشیعه، ج5، ص474.

 [2]. محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص93.

[3]. حدید، آیه3.

[4]. اعراف، آیه29.

[5]. همان، ج5، ص17.

[6]. ر.ک: امام خمینى، آداب نماز، ص146ـ154 و ص362ـ363; عباس عزیزى، جامع آیات و احادیث نماز، ص171ـ192.

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 اسفند 1394  ] [ 5:34 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اگر نماز را فقط به خاطر رفع تکلیف بخوانیم ، در قیامت مورد قبول واقع می شود؟

36861069367460228952.jpg

اگر نماز را فقط به خاطر رفع تکلیف بخوانیم ، در قیامت مورد قبول واقع می شود؟

نماز نور دیدة پیامبر(1) ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و موجب تقرّب پرهیزکاران(2) و بهترین تکلیفی است که وضع شده است(3) و از بهترین و برترین کارها(4) و ستون دین بوده(5) که اقامه آن موجب دوری و پرهیز انسان از فحشاء و منکر می باشد.(6)
منظور از خواندن نماز فقط به خاطر رفع «تکلیف» این است که ، شخصی اعتقاد به نماز و وجوب آن دارد ولی به عللی ، از جمله تنبلی و بی حوصلگی به آن محبتی ندارد و فقط از ترس عقاب و برای رفع تکلیف آن را به جای می آورد.
نماز چنین شخصی (اگر شرایط دیگر صحّت را داشته باشد) از نظر ظاهری صحیح بوده و نیازی به قضا (از نظر فقهی) ندارد. و نماز این شخصی از نظر ظاهری مورد قبول واقع می شود.(7)
منتهی باید توجه داشت که نماز ظاهری دارد و باطنی و آنچه منظور اصلی پروردگار متعال و باعث قرب الی الله می شود باطن و حقیقت نماز است.(8) و هر یک اثر مخصوص به خود را دارند.
اثر خواندن ظاهر نماز (با شرایطی که در فقه و توضیح المسائل آمده است)، اسقاط تکلیف و نجات از عذاب است. اما اثرات باطنی نماز (که مقصود اصلی هستند) بالاتر و عمیق تر است. از جمله: پاداش و ثوابهای اخروی و دنیوی، رسیدن به مقامات معنوی، تقرّب به خدا، دوری از گناهان بزرگ، برپایی خیمة دین.(9)
بنابراین شخصی که فقط به جنبة ظاهری و مقدار فقهی نماز اکتفا می کند، نباید انتظار داشته باشد که از آثار و فوائد دنیوی و آخروی آن مانند مصون بودن از گناهان و یا پاک شدن از آلودگی های گناه و جایگاه والای مصلیین در بهشت برخوردار باشد.


پاورقی:

1. ر.ک: محمدی ری شهری، محمد، ترجمة میزان الحکمه، مترجم: حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، چاپ اول، 1377 هـ ش، ج 7، ص 3093، ح 10535.
2. ر.ک: همان، ص 3094، ح 10537.
3. ر.ک: همان، ص 3094، ح 10541.
4. ر.ک: همان، ح 10544.
5. ر.ک: همان، ح 10546.
6. ر.ک: همان، ص 3096، ح 10551.
7. ر.ک: دستغیب، گناهان کبیره، انتشارات جهان، چاپ ششم، ج 2، ص 205.
8. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، انتشارات اسراء، چاپ سوم، 1381، ج 2، ص 165. و ر.ک: ملکی، جواد، اسرار الصلوة، پیام آزادی، مترجم: رجب زاده، چاپ چهارم، 1372، ص 297.
9. ر.ک: تفسیر تسنیم، همان، ص 166.


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 اسفند 1394  ] [ 5:33 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]