چرا در نمازها يك ركوع و دو سجده انجام مى دهيم؟
چرا در نمازها يك ركوع و دو سجده انجام مى دهيم؟
روايات اسلامى به نكته هايى در همين زمينه اشاره كرده اند كه به نمونه اى از آنها اشاره مى كنيم:
1. از امام صادق(عليه السلام) در پاسخ به همين پرسش، نقل شده است كه فرمودند: چون نماز عبارت است از ركوع و سجود و تفاوتى ميان اين دو نيست، لكن چون ركوع عمل شخص ايستاده و سجده عمل شخص نشسته مى باشد و نماز نشسته نصف نماز ايستاده است، از اين رو مى بايست عمل نشسته دو چندان شود تا با عمل ايستاده برابر گردد، لذا سجده تكرار مى شود تا با تعداد ركوع برابر شود.[1]
2. هنگامى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به معراج تشريف بردند، باديدن عظمت پروردگار، به سجده رفتند. هنگامى كه سر از سجده برداشتند بار ديگر عظمت پروردگار را ديدند و به سجده رفتند، از اين جهت دو سجده در نماز واجب شد.[2]
3. فردى از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) پرسيد: معناى دو سجده چيست؟ حضرت فرمودند: سجده اوّلى تأويلش اين است كه وقتى سر برخاك مى گذارى يعنى خدايا! از همين خاك مرا خلق كردى و چنان چه سربرداشتى يعنى از همين خاك مرا بيرون آورى، وقتى براى بار دوم سر بر خاك نهادى معنايش اين است كه خداوندا! مرا به همين خاك دوباره باز خواهى گرداند و چون سربرآورى يعنى از همين خاك دوباره خارج خواهى ساخت.[3] قرآن نيز به همين مطلب اشاره دارد(طه، آيه 55).
[1]. ر.ك: شيخ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص262.
[2]. ر.ك: شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج4، ص680; عبدالله جوادى آملى، اسرار الصلاة، ص61.
[3]. ر.ك: همان، علل الشرايع، ج2، ص336.
ادامه مطلب
هر كه به خود ببا لد چيزى از عملش بالا نرود
هر كه به خود ببا لد چيزى از عملش بالا نرود
امام صادق(علیه ا لسلام) فرمود:
عا لمى نزد عابدى رفت و به او گفت نماز خواندنت
چگونه و در چه حد است؟
عابد گفت: مانند منى را از نمازش مي پرسند؟!
در صورتيكه من از فلان زمان و فلان وقت عبادت خدا ميكنم.
عا لم گفت: گريه كردنت چگونه است؟
گفت چنان ميگريم كه اشكهايم روان مىشود.
عا لم گفت: همانا اگر خنده كنى و ترسان باشى،
بهتر است از اينكه گريه كنى و ببا لى.
هر كه به خود ببا لد چيزى از عملش بالا نرود (پذيرفته نشود).
اصول كافى ج: 3 ص: 428
ادامه مطلب
نماز و بزرگى خداوند

كسانى كه سوار هواپیما مىشوند، همین طور كه بالا مىروند خانههاى بزرگ ومحلّهها و شهرها نزد آنان كوچك می شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمین كوچكتر جلوه خواهد كرد.
كسى هم كه خداوند نزد او بزرگ شود، دیگر طاغوتها و قدرتها و مال و مقامها نزد او ارزش نخواهد داشت.
حضرت امیرعلیه السلام در بیان صفات متّقین مىفرماید:
«عظم الخالق فىاعینهم فصغر مادون ذلك فى انفسهم»(46)
چون خداوند در چشم مؤمنین بزرگ شد، غیر او هر چه و هركس باشد كوچك جلوه خواهد كرد. اگر دنیا نزد ما كم ارزش شد وابستگى ما به آن كم مىشود و قهراً براى مال و مقام آن این همه جنایت و خلاف مرتكب نمىشویم.
از سخنان امام خمینىقدس سره این بود كه «آمریكا هیچ غلطى نمىتواند بكند.» این یك تهدید تو خالى و شعار نیست، كسى كه یك عمر باور داشته كه خدا بزرگ است، آمریكا نزدش كوچك جلوه می كند و هر حادثهاى پیش او ساده است.
حضرت زینب كبرىعلیها السلام عصر عاشورا گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» خداوندا! این اندك را از ما بپذیر.
حادثه كربلا و شهادت امام حسین علیه السلام بسیار بزرگ بود، ولى كسى كه خدا را بزرگ ببیند آن حادثه را هم كوچك مىبیند.
و در پاسخ حاكم ستمگر بنی امیّه كه پرسید در كربلا چه دیدید؟ فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا» من جز زیبائى چیزى ندیدم.
آرى در دید عارفان، تمام كارهاى خداوند حكیمانه وزیباست.
46) نهج البلاغه، خطبه 193.
ادامه مطلب
«چه شبنمی است كه در بحر میكشد رقمی»
«چه شبنمی است كه در بحر میكشد رقمی»
حکیم فرزانه و مفسر گرانمایه قرآن، آیت الله جوادی آملی، در زمینه اسرار نماز، کتاب گرانسنگی با همین نام به زبان عربی به رشته تحریر درآورده اند که به فارسی نیز برگردانده شده است.
در فصول پایانی کتاب یاد شده، معظم له در تبیین راز تسلیم (سلام دادن) در پایان نماز، لطیفه ای عرفانی و معرفت زا از محی الدین عربی، معروف به شیخ اکبر، آورده اند که بسی ژرف و نکته آموز است:
«صاحب الفتوحات المكیة را كه بعد از وی هرچه در زمینه معارف و اسرار، به تازی و فارسی، یا نظم و نثر، تصنیف یا تألیف شده است، نسبت به نوشتار شیخ اكبر «چه شبنمی است كه در بحر میكشد رقمی»، درباره سرّ سلامِ پایانی، لطیفهای است به یاد ماندنی كه آن را مرحوم قاضی سعید قمی، به عنوان «قال بعض أهل المعرفة» ، بدون تعیین نام آن قائل نقل نمود. اصل كلام محی الدین در فتوحات چنین است: «سلام نمازگزار درست نیست، مگر آنكه در حال نماز از ما سوی الله غایب شده و با خداوند مناجات كند؛ هنگامی كه از نماز منتقل میشود و موجودهای خلقی را مشاهده مینماید، چون غایب از آنها بود و تازه در جمع آنها حاضر میشود؛ لذا بر آنان سلام میكند، و اگر نمازگزار همواره با موجودهای خلقی بوده و حواس او متوجه مردم بود، چگونه بر آنها سلام مینماید، زیرا كسی كه در جمع دیگران هماره حاضر است، به آنها سلام نمیكند و این نمازگزار، باید شرمنده شود، چون با سلام خود ریاكارانه به مردم نشان میدهد كه من در نزد خدا بودم و تازه به جمع شما پیوستم...، و سلام عارف برای انتقال از حالی به حال دیگر است؛ یك سلام بر منقول عنه، و یك سلام بر منقول الیه... ».
وی آنگاه ادامه می دهد:
و از روایت عبدالله بن فضل هاشمی از حضرت امام صادق(علیهالسلام) استفاده میشود كه سلام نشانه ایمنی است؛ هم از طرف سلام كننده و هم از طرف جواب دهنده، و همین نشانه در پایان نماز، به منظور تحلیل كلام آدمی كه با «تكبیرةالإحرام» حرام شده بود، و به قصد در امان بودن نماز، از چیزی كه او را تباه كند، قرار داده شد، و سلام اسمی از اسمای خداست، و از طرف نمازگزار، بر دو فرشته موكل خدایی فرستاده میشود.
1ـ اسرار العبادات، ص119.
2 ـ الفتوحات المكیة، ج1، ص432.
3ـ وسائل الشیعه، ج 6، ص 418.
4- ترجمه اسرار الصلواة
ادامه مطلب