سبحان اللَّه
سبحان اللَّه
امام باقر(ع) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منى صد مرتبه سبحان اللَّه بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».
به گزارش شیعه آنلاین، احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثوابهایی قرار داده شده است:
1. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ اللَّه بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[1]
2. مردی از امام علی(ع) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگداشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بندهاى این کلمه را بگوید همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمایند».[2]
3. امام باقر(ع) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منى صد مرتبه سبحان اللَّه بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[3]
4. امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس که سبحان اللَّه بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مىکارد».[4]
5. یونس بن یعقوب نقل مىکند که به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[5] فرمود: «بلى».[6]
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 505، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق.
[3]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 – 270، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[4]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[5]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، 21.
[6]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12.
ادامه مطلب
آرامش در نماز
آرامش در نماز
در یكی از جنگها كه پیامبر همراه لشكر بودند، در شبی كه پاسبانی لشكر اسلام بر عهدهی عباد بن بُشر و عمّار یاسر بود، نصف اول شب نصیبِ،عباد گردید و نصف دوم نصیب عمار، پس عمار خوابید و تنها بُشر بیدار بود و مشغول نماز گردید در آن حال یكی از كفار به قصد شبیخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خیال اینكه پاسبانی نیست و همه خوابند از دور عباد را دید ایستاده و تشخیص نمیداد كه انسانست یا حیوان یا درخت برای اینكه از طرف او نیز مطمئن شود تیری به سویش انداخت تیر بر پیكر عباد نشست و او اَبداً اعتنایی نكرد، تیر دیگری به او زد و او را سخت مجروح و خونین نمود باز حركت نكرد تیر سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بیدار نمود عمار دید سه تیر بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تیر اول مرا بیدار نكردی عباد گفت: مشغول خواندن سورهی كهف در نماز بودم و میل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمیترسیدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمهای به پیغمبر برساند و كوتاهی در این نگهبانی كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نمیكردم اگر چه جانم را از دست میدادم.[1]
[1] . سفینه البحار، ج2، ص145.
ادامه مطلب
این نماز به جایی نمیرسد

روایت خیلی ممتازی در کتاب المُراقبات مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده و فرموده است: خداوند بر من وحی نموده است ای برادر پیامبران(یا اخا المرسلین) و ای برادر رسولان مرسل، قوم خود را انذار کن و بترسان که داخل خانهای از خانههای من نشوند؛ در حالی که برعهده کسی از آنها مظلمهای از یکی از بندگان من باشد. یک نکته خیلی ممتازی در این روایت است. به نظرم مطلب دشوار میآید. اگر کسی از بندگانم مظلمهای بر گردن دارند، به خانهای از خانههای من وارد نشوند. آنها را بترسان که داخل خانهای از خانههای من نشوند، و حال آنکه بر عهده کسی از آنها مظلمهای از یکی از بندگان من باشد و من مادام که او به نماز ایستاده است، بر او لعن میکنم.
عرض کردم که این مطلب سخت است. خداوند فرموده است: اگر بار کسی را بر دوش دارید، اگر مظلمه ای بر گردن دارید، داخل خانهای از خانه های من نشوید. یعنی اگر بندهای حقی از حقوق مردم را پایمال کرد و به این صورت داخل خانه من وارد شد، مادام که او بر نماز ایستاده است، بر او لعن میکنم، تا آن مظلمه را به صاحبش رد کند. مطلب جدی است. سخنمان بر روی این مطلب است. اگر کسی بار مردم را بر دوش نداشته باشد، حقی را از کسی پایمال نکرده باشد، آبرویی از کسی نبرده باشد و مال کسی را نخورده باشد، آن وقت نمازش مقبول است.
اگر مظلمه را رد کرد، یعنی بارها را از دوشش پایین آورد، حق مردم را داد و مردم را راضی کرد، اگر حق و حقوق مردم را پرداخت و رضایت مردم را جلب کرد، اگر نسبت به کسی ظلمی کرده بود و جبرانش کرد، آنوقت خداوند می فرماید: من گوش او می شوم که با من بشنود. حرف خیلی با ارزشی است. من چشم آن بنده میشوم که با من ببیند و او از اولیاء و اصفیاء من خواهد بود و با پیامبران، صدیقان و شهیدان در بهشت همسایه من خواهد گشت. خب، حرف اول را همه قبول داریم دیگر. حقّ مردم، حقّ مردم است. اگر حقـّی از مردم بر گردن ما است، باید این مسئله را حل کنیم. هیچ فرض ندارد. ببینید؛ من نماز میخوانم، اما صدها حق از مردم بر گردن دارم. این نماز به جایی نمیرسد. این که خداوند فرمود من او را لعن میکنم؛ یعنی این نمازی که خوانده است، به جایی نمیرسد.
نماز و دعای آدم با حقی که از مردم بر گردن دارد، روی زمین میماند. آقا، اگر حق مردم را ادا کردید و از بار مردم چیزی بر گردن شما نبود، شما در آسمان قرار دارید. چرا ما مشکل داریم؟ به این دلیل که بار بر گردن داریم. خب اگر بار را بر زمین بگذارید، پرواز میکنید. انسان را برای پرواز کردن خلق کردهاند. زمانی انسان، در آن پروازگاه بوده است، اما حالا خودش دست و پایش را بسته است. هنگامی که انسان دست و پای خود را باز کند، دوباره به همانجا پرواز میکند. خداوند فرمود: من چشم و گوش او میشوم. این حرف خیلی بزرگی است.
ادامه مطلب
هدف از عبادت و اهتمام نماز خواندن
هدف از عبادت و اهتمام نماز خواندن
هـدف از عـبـادت ، رشـد وتـكـامـل انـسـان اسـت ، زیـرا خـدا كـمـال مـطـلق اسـت و انـسـان بـراى رسیدن به كمال باید خود را به او نزدیك كند و راه تقرب انسان به خداى متعال ، عبودیت و بندگى است . اثر بندگى رفع تیرگیهاى درونى از صفحه دل و نـورانـى شـدن آن بـه انـوار مـلكـوت و آمـادگـى جـان انسان براى پذیرش تجلیّات حق و تابش نور عشق الهى است .
بـسـیـارى از نـمـاز خـوانـان ، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نـتـیـجـه از هدف اصلى آن غافلند، از این رو، سودى نمى برند و این عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و یا اثرى نامحسوس و غیر قابل توجه گذاشته است؛ زیرا (همچون كلاغى كه منقار بـر زمـیـن مـى كـوبـد)، بـه نـمـاز پرداخته و با غفلت به پایان مى رسانند. چنین نمازى باز دارنـده از گـنـاهان نیست . با آنكه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنكر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقیقت نماز نبوده ، بلكه صورتى از نماز بوده است . بـراى تـوجـه بـه هـدف اصـلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام ، كتابهایى پیرامون اسـرار این عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشته اند كه مطالعه دقیق و به كار بستن آنها بر همه سالكان طریق الهى ، بویژه جوانان عزیز، امرى ضرورى و لازم است .
اهـتـمام به نماز اقتضا مى كند، انتظار وقت نماز را داشته باشیم مانند كسى كه وعده ملاقات با یـك شـخـصـیـت مـهـم گـذارده ، بـه خـاطـر وفـا بـه ایـن وعـده ، لحـظـه شـمـارى مـى كـنـد. هـیـچ قـول و قـرار دیـگـرى را كـه بـا ایـن وعـده مـنافات دارد، نمى پذیرد، حتى اگر قرار قبلى با دیـگـران گذارده است با عذر خواهى آن را لغو مى كند.
براى این ملاقات ، خود را آماده مى سازد، لبـاس خـود را مـرتّب مى كند، آنچه مى خواهد بگوید در ذهن مرور مى كند. بنابراین باید چنین حالتى در نمازگزار باشد كه با نزدیك شدن وقت نماز در چهره و رفتار او این انتظار مشاهده شود، برخیزد، وضو بگیرد، مقدمات دیگر نماز را فراهم سازد.اهـتـمـام بـه نـمـاز اقـتـضـا مـى كـنـد، انـسـان نـمـاز را بـطـور صـحـیـح و كـامـل بـیـامـوزد و بـه فـراگـیـرى مـسـایـل نـمـاز اهـتـمـام داشـتـه بـاشـد وهـرگـز نـمـاز را از اوّل وقت تاءخیر نیندازد، مگر در شرایط اضطرارى كه طبعاً عذر تاءخیر پذیرفته است .
اهـتـمـام بـه نـمـاز بـه تـوجـه قـلبـى درحـال نـمـاز وخـشـوع در حال عبادت است . چنانكه قرآن كریم ، در وصف مؤ منان رستگار مى فرماید:
(اَلَّذینَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ)
آنان (كسانى هستند كه ) در نمازشان خشوع مى ورزند. نـمـاز گـزار بـایـد كـارى كـنـد كـه درحال نماز فكر و ذهن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدین مـنـظـور درجـایـى نـمـاز بـخـوانـد كـه مـایـه پـریـشـانـى حـواس نـشـود. درحـال نـمـاز بـا حـالت آرام وبـدون حـركـت زایـد بـدن بـاشـد، درحـال قیام به محل سجده نگاه كند. درحال ركوع به پهلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجـایـى كـه در بـرابـر آب ، درب گـشـاده ، نـقـاشـى ، خـطـاطـى ، گل و گیاه و چیزهایى است كه موجب پریشانى حواس مى شود، خوددارى ورزد. نقـطـه مـقابل اهتمام به نماز، سبك شمردن نماز است.
منابع:
- انجیل مرقس، باب 11، آیه 25
- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۳، اسلامیه .
- براخوت، 160، ب،7، دال.
- تصنیف غررالحكم و دررالكلم، ص 83، حدیث 1326.
ادامه مطلب