عبادت، مرکب تقرب
عبادت، مرکب تقرب
اولین اثر عبادت که انسان را به خدا نزدیک می کند (تسلط بر خود اوست)، از اینجا شما بفهمید کدام عبادت قبول است و کدام قبول نیست. عبادت بدون اینکه انسان را به خدا نزدیک کند عبادت نیست، یعنی باور نکنید که انسان عبادت کند ولی به خدا نزدیک نشود و عبادتش را هم درست انجام داده باشد؛ چنین چیزی محال است. عبادت مرکب تقرب و نزدیک شدن به خداوند است. آن وقت عبادت بنده و جنابعالی مقبول است که ما را به خدا نزدیک کند و باور نکنید که انسان به خدا، این کانون لایتناهی هستی نزدیک بشود ولی بر بصیرت و ایمان و روشنایی اش افزوده نشود، بر قدرت و حیات و اراده و تسلطش افزوده نشود. اولین مرحله که اولین نشانه است برای اینکه ما بفهمیم آیا عبادت ما مورد قبول پروردگار هست یا نیست، ارزش اجتماعی عمل ماست یعنی چه؟ یعنی ما اگر عبادت کنیم، این عبادت که مکرر هم هست و مخصوصا درباره نماز بیشتر صدق می کند برای چیست؟
برای اینکه ما همیشه یادمان باشد که بنده هستیم و خدایی داریم. گاهی افرادی سؤال می کنند فایده نماز خواندن ما برای خدا چیست؟ برای خدا چه فایده ای دارد که من نماز بخوانم؟ دیگری می گوید: شما می گویید من نماز بخوانم، نزد خدا اعلام بندگی کنم؛ مگر خدا نمی داند که من بنده اش هستم که مرتب بروم آنجا بایستم اعلام بندگی کنم، تعظیم کنم، چاپلوسی کنم تا خدا یادش نرود که چنین بنده ای دارد. اگر خدا یادش برود، چنین خدایی که خدا نیست. شما که می گویید خدا هرگز یادش نمی رود. پس عبادت کردن برای چیست؟ خیر، نماز برای این نیست که خدا یادش نرود چنین بنده ای دارد؛ نماز برای این است که بنده یادش نرود خدایی دارد؛ نماز برای این است که ما همیشه یادمان باشد که بنده هستیم، یعنی چشم بینایی در بالای سر ما وجود دارد، در قلب ما وجود دارد، در تمام جهان وجود دارد؛ یادمان نرود به موجب اینکه بنده هستیم خلقت ما عبث نیست؛ بنده هستیم پس تکلیف و وظیفه داریم. پس اینکه من نماز می خوانم، مرتب می گویم: الله اکبر، لاحول و لا قوة الا بالله، سبحان الله و اعلام عبودیت می کنم که من بنده هستم، برای این است که همیشه یاد خدا در دل من باشد.
فایده آن چیست؟ در این مرحله فایده اش این است: یادمان هست که بنده هستیم، یادمان هست که وظیفه داریم، یادمان هست که قانون خدایی در دنیا وجود دارد؛ به این قانون باید عمل بشود، یادمان باید باشد قانون عادلانه ای وجود دارد.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 109-108
ادامه مطلب
فلسفه و روح عبادت
فلسفه و روح عبادت
روح عبادت یاد پروردگار است. روح عبادت این است که انسان وقتی که عبادت می کند، نمازی می خواند، دعایی می کند و هر عملی که انجام می دهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد: «و اقم الصلوة لذکری» (طه/آیه 14) قرآن می گوید: «نماز را به پا دار، برای چه؟ برای اینکه به یاد من باشی». و در جای دیگر قرآن کریم می فرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکر الله اکبر» (عنکبوت/آیه 45)؛ «آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند بازمى دارد، و قطعا یاد خدا بالاتر است، و خدا مى داند چه مى کنید». در این آیه خاصیت نماز ذکر می شود، البته نماز حقیقی، نماز واقعی، نمازی که با شرایط و آداب صحیح صورت گرفته باشد. می فرماید: اگر واقعا انسان نمازخوان باشد و نماز درست بخواند خود نماز جلو انسان را از کار زشت و منکرات می گیرد.
محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد. محال است که انسان نماز صحیح و درست بخواند و دلش به طرف غیبت کردن برود. محال است که انسان نمازخوان درست و صحیح باشد و شرافتش به او اجازه بدهد که دنبال مشروب برود، دنبال فحشاء برود، دنبال هر کار زشت دیگری برود. این خاصیت نماز است که انسان را به سوی عالم نورانیت می کشاند.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 90
ادامه مطلب
ارکان نماز
ارکان نماز
ارکان نماز عبارتند از: نیت، تکبیرة الاحرام، قیام، رکوع و سجده که شرح هر یک بدین کیفیت می باشد:
نیت
نیت آن است که انسان، نماز را به قصد قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم، به جا آورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلا به زبان بگوید: «چهار رکعت نماز ظهر می خوانم قربة الی الله».
تکبیرة الاحرام
پس از گفتن اذان و اقامه، با داشتن نیت و گفتن «الله اکبر» نماز شروع می شود و چون به واسطه گفتن این تکبیر، چیزهایی مانند خوردن و آشامیدن و خنده کردن و پشت به قبله نمودن حرام می شود، این تکبیر را «تکبیرة الاحرام» می گویند و مستحب است در موقع گفتن تکبیر، دست ها را بالا ببریم و با این عمل، بزرگی خدا را در نظر آورده و غیر او را کوچک شمرده و پشت سر بیندازیم.
قیام
قیام در حال تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع، رکن است ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع، رکن نیست. بنابراین اگر کسی رکوع را فراموش کند و پیش از رسیدن به سجده یادش بیاید باید بایستد، بعد به رکوع رود و چنانچه به طور خمیدگی به حال رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را انجام نداده، نمازش باطل است.
رکوع
بعد از خواندن قرائت، باید به قدری خم شود که دست ها به زانو برسد و این عمل را رکوع می گویند. در رکوع یک مرتبه «سبحان ربی العظیم و بحمده» یا سه مرتبه « سبحان الله» باید گفت. پس از رکوع باید کاملا بایستد، بعد به سجده رود.
سجده
سجده یعنی پیشانی و دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد و یک مرتبه «سبحان ربی الاعلی و بحمده» یا سه مرتبه «سبحان الله» بگوید. بعد می نشیند و دو مرتبه به سجده رفته، ذکر سابق را تکرار می نماید. محلی که پیشانی را بر آن می گذارد باید زمین یا چیزی باشد که از زمین می روید و بر چیزهای خوراکی و پوشاکی و معدنی سجده جایز نیست.
تشهد و سلام
اگر نماز، دو رکعتی است پس از انجام دو سجده برخاسته و حمد و سوره را می خواند و قنوت را انجام داده و پس از رکوع و دو سجده، تشهد را می خواند و نماز را سلام می دهد. و اگر نماز سه رکعتی است پس از تشهد برمی خیزد و حمد تنها را خوانده یا سه مرتبه می گوید: «سبحان اله والحمدالله ولااله الاالله والله اکبر» و بعد رکوع و دو سجده و تشهد و سلام را انجام می دهد. و چنانچه نماز، چهار رکعتی است رکعت چهارم را مثل رکعت سوم انجام داده و بعد از تشهد، نماز را سلام می دهد.
منـابـع
سید محمد حسین طباطیایی- اصول عقاید و دستورات دینی4-1 صفحه 73-72
ادامه مطلب
عبادت، بزرگترین عامل تربیت انسان
عبادت، بزرگترین عامل تربیت انسان
از نظر قرآن عبادت، یک عبادت واقعی، درست و جامع الشرایط، عبادتی که روح عبادت، که توجه به خدا و استغفار و استمداد و استعانت از خداوند و توجه به خود و نقصها و عیبهای خود است در آن هست؛ بزرگترین عامل تربیت و سازندگی انسان است. اصلا نماز را خدا برای چه واجب کرده است؟ برای اینکه نماز ما را می سازد. این یک باب بسیار وسیعی در معارف اسلامی است که انسان ساخته عمل خودش است و به تعبیر دیگر انسان ساخته خود انسان است، یعنی انسان با عمل خودش ساخته می شود؛ هر گونه عمل کند آن گونه ساخته می شود.
این حرف در فلسفه های جدید اروپا یک حرف خیلی جدید تلقی شده که اسمش را گذاشته اند فلسفه عمل (پراکسیسم)، یعنی اینکه انسان ساخته عمل خودش است؛ در صورتی که از نظر ما هزار و چهار صد سال است که این مسئله در قرآن مطرح است. انسان ساخته عمل خودش است؛ هر جور عمل بکند همان جور ساخته می شود. انسان، سازنده عمل خودش است و هم ساخته شده عمل خودش.
نماز انسان را می سازد. چرا قرآن می گوید: «یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر والصلوة» (بقره/آیه 153)؛ «از صبر که در حدیث آمده است مصداق اظهرش روزه است و از نماز استمداد کنید، کمک و نیرو بگیرید». شاید این مطلب احتیاجی به توضیح زیاد نداشته باشد. شما همان آداب ظاهر و آداب باطن نماز یعنی شرایط صحت و شرایط قبول نماز را در نظر بگیرید.
به انسان می گویند اگر نماز می خوانی روی زمین غصبی نباید بخوانی و الا نمازت باطل است. خانه ای که در آن نماز می خوانی اگر غصبی باشد نمازت باطل است. فرشت اگر غصبی باشد ولو به این مقدار که حقی از حقوق الهی یا حقوق مردم بر آن تعلق گرفته باشد نمازت باطل است. جامه ای که با آن نماز می خوانی اگر شبهه ناک باشد نمازت باطل است. باید با آب مباح وضو بگیری. وضو که می گیری آنجا که آب وضویت ریخته می شود باید مباح باشد. در موقع جنابت باید غسل بکنی. عین همین حرفها در باب غسل برای تو هست. حتی اگر مدیون مردم باشی و وقت ادای دین رسیده باشد و آن دائن عجله و شتاب داشته باشد و به تو مهلت ندهد که نماز بخوانی، اگر وقت وسیع باشد، اول باید بروی دین او را بپردازی بعد بیایی به نمازت برسی. نماز در وقت معین (باید خوانده شود). نماز صبح وقت معین دارد. خوابت کم یا زیاد بوده، در فاصله بین الطلوعین باید این دو رکعت نماز را بخوانی. نماز ظهر در وقت معین باید خوانده شود، نماز عصر در وقت معین، نماز مغرب در وقت معین و نماز عشاء در وقت معین.
آن اولی خودش رعایت حقوق مردم است. انسان می خواهد با خدا مناجات کند، می گوید اول برو دور و بر خودت را از نظر حقوق مردم صاف و پاک کن، در واقع رابطه خودت را با بندگان خدا درست کن بعد بیا پیش ما، و الا از نظر اینکه انسان بخواهد با خدا مناجات کند زمین غصبی و غیر غصبی فرق نمی کند، لباس غصبی و غیر غصبی فرق نمی کند. ولی خدا چنین نمازی را هرگز از انسان نمی پذیرد که تو با جامه ای که حق مردم و مال مردم است و غصب است بخواهی نماز بخوانی. می گوید همه تان رو به یک نقطه بایستید؛ با اینکه خود قرآن در باب قبله می گوید که شما به هر طرف بایستید رو به خدا ایستاده اید، خیال نکنید که اگر رو به کعبه بایستید رو به خدا ایستاده اید ولی اگر رو به ترکستان بایستید دیگر رو به خدا نایستاده اید. «فاینما تولوا فثم وجه الله» (بقره/آیه 115)؛ «به هر طرف رو کنید رو به خدا ایستاده اید». اما یک مصلحت بزرگ دیگری در کار است که اولا همه مردم رو به یک جهت بایستند. این درس یک هدف داشتن و رو به یک سو داشتن و یک جهت بودن است. ثانیا آن خانه ای را انتخاب کنند که «ان اول بیت وضع للناس» (آل عمران/آیه 96)؛ اول مسجدی است که برای عبادت وضع شده است؛ رو به اول مسجد عالم بایستند که از زمان ابراهیم (ع) بلکه حتی قبل از ابراهیم (ع) و مطابق روایات از زمان نوح بوده است، اول معبدی که در عالم برای عبادت درست شد. نماز که می خوانید، در حال نماز خودتان را ضبط کنید، نخندید، یعنی احساسات شما تحت ضبط شما دربیاید. رویتان را به طرف راست یا چپ و یا پشت سر نکنید. کلامی که کلام آدمی باشد، یعنی از نوع سخنانی که با یکدیگر حرف می زنید، در وسط نماز به زبان شما جاری نشود؛ مثلا به کسی بگویید برو، بیا، بله و این جور حرفها؛ اینها نماز شما را باطل می کند. با طهارت باشید؛ بدنتان طاهر باشد لباستان طاهر باشد. طهارت از حدث داشته باشید، وضو یا غسل یا تیمم داشته باشید.
هر یک از اینها عاملی است برای ساختن انسان. تازه اگر اینها باشد آیا نماز انسان نماز مقبول است؟ می گویند نه، نماز صحیح هست ولی برای اینکه نماز شما قبول باشد قبلا باید از خیلی گناهها دوری کرده باشی تا نمازت مقبول درگاه الهی باشد و تو را بالا ببرد که «انما یتقبل الله من المتقین»؛ (مائده/آیه 27)؛ «خدا فقط از پرهیزگاران می پذیرد». باید در حال نماز حضور قلب داشته باشی، نماز را با توجه بخوانی. وقتی می گویی: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» (فاتحه/آیه 5)؛ «تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم». واقعا در آن حال در حال استمداد از خدا و در حال نیایش باشی؛ حال شما در نماز حال نیایش و حال توجه به خدا باشد. در حال نماز اگر شری به شما رسید اعتنا نکنید مگر شر خیلی بزرگی باشد خصوصا اگر به کس دیگر باشد یا کسی دارد تلف می شود که آنجا نماز را باید شکست. اما صرف اینکه مثلا یک زنبور آمد شما را گزید آیا باید نماز را بشکنید؟ فورا داد و فریاد کنید و اضطراب نشان دهید که مرا زنبور گزیده؟ خوب گزیده باشد.
به یاد دارم که من بچه بودم، مرحوم ابوی ما در حال نماز بودند، پای ایشان را عقرب گزید و ایشان اصلا نماز را نشکستند و ادامه دادند. این همان انسانی است که «خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا» (معارج/آیه 19و20)؛ «به راستی انسان بسیار حریص و بی تاب خلق شده است چون آسیبی به او رسد بی تاب است». انسان به حسب فطرت خودش یک پشه هم که او را می گزد آخ اش بلند می شود، ولی بعد از آنکه به آن مرحله رسید دیگر این جور نیست. نماز، انسان را این گونه می کند، لااقل در حال نماز انسان را به این حال نگه می دارد. وقتی انسان پنج نوبت در روز این تمرین را بکند خواه ناخواه در همه روز و در همه عمرش مؤثر است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 9- صفحه 107-104
ادامه مطلب