علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است
علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است
علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی برای ما دارد؛ با همه اين ها می توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده؟
در پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.
اما اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز است، می توان گفت :
اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو نمود. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشتهاند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ امّا سخن در نحوه پرستش است.
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است. کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی ذكر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع نموده است.
اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود ؛ در واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.
به علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی زیبا و آسان در زندگی تکرار می گردد.
ازشاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتباً به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويّا به او بيدار باش گويد.
همچنین نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بیند و توجهی به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.
با این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛ نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.
قرآن کریم به صراحت اعلام می نماید که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر است (3) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می خورد.
حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر نیستند، چنان که افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همین گونه می شد.
اما دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟
نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل نماید و آن را به جا بیاورد، نه آن چیزی که خداوند از او خواسته، دیگر بندگی خداوند نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید :
مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده، بنیان می نهد. (1)
شاید یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.
هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر است». (2)
یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.
اما در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فائده دانست زيرا عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.
پی¬نوشت¬ها:
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.
2. شيخ صدوق، علل الشرائع، انتشارات داورى، چاپ اول، ج 2، ص 317.
3. عنکبوت (29) آیه 45.
ادامه مطلب
شومی آن استخوان بركت رااز خانهی این شخص برداشته
شومی آن استخوان بركت رااز خانهی این شخص برداشته
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شكایت از فقر و نداری كرد حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا میكنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمیگیری عرض كرد سه ماه روزه میگیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر میكنی یا به كدام معصیت گرفتاری عرض كرد یا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهی خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض كرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشكی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بینمازی میباشد به شومی آن استخوان از خانهی این شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرمودهی آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.[1]
[1] . انوار المجالس.
ادامه مطلب
حضور قلب در نماز از زبان آیت الله بهجت (ره)
حضور قلب در نماز از زبان آیت الله بهجت (ره)
آقاى غرویان می نویسد:
از محضر آیت الله بهجت سؤ ال شد: حاج آقا، عمرمان گذشت و دارد مى گذرد امّا هنوز لذتى از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نکرده ایم، به نظر شما چه باید بکنیم که ما نیز اقلاًّ اندکى از آنچه را که ائمه و پیشوایان معصوم علیهم السّلام فرموده اند، بچشیم؟
معظّم له در حالى که سر را تکان مى داد فرمود: آقا، عامّ البلوى است! این دردى است که همه گرفتاریم!
عرض شد: آقا، به هر حال مراتب دارد و مسئله نسبى است. عضى همچون شما مراتب عالى دارید و ماها هیچى نداریم، ماها چه باید بکنیم ؟
باز در جواب فرمود: شاید من مرتبه شما را تمنّا کنم.
عرض شد: حاج آقا مسئله تعارف در کار نیست و یک واقعیتى است .
باز ایشان در جواب با فروتنى و تواضع خاصّى فرمودند که : عَمَّتُک مِثْلُک ! و مرادشان از این ضرب المثل این بود که من هم مثل شما هستم .
به هر حال ، پس از چند بار اصرار فرمودند:
این احساس لذّت در نماز یک سرى مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سرى مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که : انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند، و معصیت ، روح را مکدّر مى کند و نورانیت دل را مى برد.
و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمى دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود، یعنى فکرش را از غیر خدا منصرف کند و توجّهش به غیر خدا مشغول نشود. و اگر به طور غیر اختیارى توجّهش به جایى منصرف شد، به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند.
آقاى قدس یکى از شاگردان آیت الله بهجت نیز مى گوید:
روزى از آقا پرسیدم : آقا، چه کار بکنم در نمازم حضور قلب بیشتر داشته باشم؟
آقا ابتدا سر به پایین افکند سپس سرش را بلند کرد و فرمود: روغن چراغ کم است .
من به نظر خودم از این جمله این معنى را فهمیدم که یعنى معرفت کم است و ایمان قلبى و باطنى ضعیف است ، و گرنه ممکن نیست با شناخت کافى ، قلب حاضر نباشد.
آیت الله محمّد حسن احمدى فقیه یزدى نیز مى گوید:
گاهى از آقا سؤال مى کردند: چه کنیم در نماز، حضور قلب داشته باشیم؟ و ایشان دستورالعملهایى مى فرمودند، یکى از آنها این بود که مى فرمود:
وقتى وارد نماز مى شوید هنگام خواندن حمد و سوره به معناى آن توجه کنید تا ارتباط حفظ شود.
استاد خسروشاهى نیز مى گوید:
روزى از آیت الله بهجت سؤال شد: در هنگام نماز چگونه مى توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟ فرمودند:
یکى از عوامل حضور قلب این است که در تمام بیست و چهار ساعت باید حواسّ (باصره، سامعه و ...) خود را کنترل کنیم؛ زیرا براى تحصیل حضور قلب باید مقدماتى را فراهم کرد، باید در طول روز گوش، چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم و این یکى از عوامل تحصیل حضور قلب مى باشد.
در جاى دیگر شخص دیگرى از محضرشان مى پرسد: براى اینکه در انجام فرمان الهى مخصوصاً نماز با خشوع باشیم چه کنیم ؟
و ایشان در جواب مى فرماید:
در اوّل نماز، توسل حقیقى به امام زمان - عجل الله تعالى - فرجه کنید، و عمل را با تمامیّت مطلقه انجام بدهید.
همچنین شخص دیگر مى پرسد: براى حضور قلب در نماز و تمرکز فکر چه باید کرد؟
و ایشان مرقوم مى فرماید:
بسمه تعالى ، در آنى که متوجّه شدید، اختیاراً منصرف نشوید.
منبع: کتاب برگى از دفتر آفتاب (شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت اللّه العظمى بهجت )اثر : رضا باقى زاده پُلامى
ادامه مطلب
چگونه شوق عبادت را در کودکان زنده نمائیم؟
چگونه شوق عبادت را در کودکان زنده نمائیم؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«مروا صبیانکم بالصلاة اذا بلغوا سبعا, واضربوا علیها اذا بلغوا تسعا و فرقوا بینهم فی المضاجع اذا بلغوا عشرا.»
فرزندان خود را به نماز وادار کنید, هنگامیکه به نماز رسیدند و اگر توجه به نماز نکردند آنها را تنبیه کنید. و زمانیکه به ده سالگی رسیدند خوابگاهشان را از هم جدا سازید.
(سفینة البحار: ج 2 , ص 45 – مستدرک: ج 3 , ص 19- سنن بیهقی: ج 3 , ص 84, با کمی تفاوت)
امام صادق علیه السلام فرمود:
ما فرزندانمان را وقتی به پنج سال رسیدند وادار به نماز می کنیم. ولی شما فرزندانتان را وقتی به هفت سال رسیدند وادار به نماز نمایید
«وسائل الشیعة: ج 3 , ص 12»
امام باقر (امام صادق) علیه السلام فرمودند:
هنگامی که کودک وضوء و نماز را (به کمک والدین) یاد گرفت, خداوند سبحان گناهان پدر و مادرش را می بخشد.
«بحارالانوار: ج 85, ص 131»
اگر چه کودکان در سنین 6-9 سالگی به حد تکلیف نرسیده اند و چیزی بر آنها واجب یا حرام نیست, ولی اسلام برای آشنایی و انس با عبادت و احکام و مراسم مذهبی و آگاهی از شیوه های بندگی به پدران و مادران دستور داده که فرزندان خود را به عبادت وادارند. هدف ائمه علیهم السلام این نیست که با خشونت باشد بلکه از راه تشویق و راه های دیگر این کار صورت بگیرد چون کودک فطرتا خدا را دوست دارد.
دنیای او دنیای عشق و محبت به خداوند سبحان است, دنیای احترام به خدا و ستایش و نیایش است.
کودک دوست دارد نماز بخواند, روزه بگیرده حتی دوست دارد خدا را ببیند زیرا او خداوند بزرگ را مانند پدر و مادر خود تصور می کند. کودکان در جستجوی خداوند عزیز می باشند, و این فطرت پاک و بیدار کودک فرصت خوبی برای عبور و ورود به دنیای عبادت مخصوصا نماز و روزه است.
و مقصود ائمه اطهار علیهم السلام این است که در قلب و ذهن کودکان با آن فطرت پاک, معارف بلند توحیدی و اسلامی رشد و پرورش داده شود تا دیگران و منحرفین از ما سبقت نگیرند, زیرا اگر والدین و مسوولین امور فرهنگی در سطوح مختلف کشور سستی کنند افراد بیگانه کودکان را از مسیر حق منحرف می سازند.
لذا حضرت علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمود:
«انما قلب الحدث کالارض الخالیة, ما القی فیها من شییء قبلته, فبادرتک یالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک.»
قلب جوان همچون زمین خالی است هر بذری در آن پاشیده شود می پذیرد بنابران من در تعلیم و ادب تو پیش از انکه قلبت سخت شود و عقل و فکرت به امور دیگر مشغول گردد مبادرت ورزیدم.
«نهج البلاغه: نامه 31 فراز 11,12»
امام صادق علیه اسلام فرمود:
«بادروا اولادکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئة.»
در تعلیم سخنان (و حدیث ما) نسبت به فرزندانتان بشتابید, قبل از آنکه مرجئه (= گروه منحرفی بوده اند که حضرت علی علیه السلام را خلیفه چهارم می دانستند و عقائد باطل و گمراه کننده داشتند.) بر شما سبقت بگیرد.«کافی: ج 2, ص 47»
از بیان ائمه معصومین علیهم السلام معلوم می شود که قلب و ذهن کودک و نوجوان مانند زمین بکر, آمادگی هر نوع تعلیم و عقاید را دارد, بنابراین همه ما اعم از والدین و مسئولین امور فرهنگی وظیفه شرعی و عقلی داریم با تعالیم آسمانی و الهی اسلام عزیز این قلوب پاک را در مسیر خدای یگانه قرار دهیم و اینک چند نکته یادآوری می شود.
نکته ها:
لازمه تربیت اسلامی آن است که والدین و مسئولین امور فرهنگی کشور در تمام سطوح با مطالعه کتبی که در این زمینه نوشته شده , با فرهنگ اسالام و حالات و روحیه کودکان و نوجوانان در سنین مختلف آشنا شوند, تا بتوانند برخورد مناسب داشته باشند, همانگونه که برخورد پزشک با بیماران فرق می کند. برای هر بیمار نسخه مناسب او را می نویسد و نمی تواند یک نسخه برای کل مریض ها بنویسد. والدین و مربیان عزیز هم بایستی برخوردشان از نظر اخلاقی و تربیتی مناسب سن, روحیه و خواسته کودک و نوجوان باشد. در غیر این صورت نه تنها فایده ندارد بلکه اثر منفی خواهد داشت.
والدین و کسانیکه امر تربیت و هدایت را به عهده دارند باید خود عامل به دستوران نورانی اسلام باشند تا حرفشان اثر داشته باشد و اسلام روی این موضوع بسیار تاکید نموده است.
خواص و آثار نماز و نعمت های خداوند سبحان با همان زبان کودکانه و ساده و مناسب با سن کودک و نوجوان بیان شود. زیرا خود آگاهی به دین باعث علاقه و عمل به دستورات آن می شود.
کودک در این سنین شدیدا تشویق و تهدید پذیر است و تبشیرها و انذارها در او اثر دارند و هر دو می توانند عامل واداشتن به یک کار و عمل, و یا بازداشتن او از کار و برنامه ای باشند ولی اثر تشویق در سازندگی کودک بیشتر است و بهتر می توان او را به راه راست و صحیح سوق داد.
منبع: تبیان
ادامه مطلب