در آوردن تير از پاى على (ع ) در حال نماز
در آوردن تير از پاى على (ع ) در حال نماز
در مورد حضرت (ع ) آمده است كه در يكى ازجنگها تيرى به پاى آن حضرت فرو رفته بود و بيرون آوردن آن ممكن نمى شد، فاطمه (س) فرمود: آن را در حال نماز از پايش بيرون آوريد، زيرا در آن حال ، آنچه رابراو مى گذرد احساس نمى كند. بر اساس سفارش فاطمه (س) هنگامى كه امام مشغول نماز بود، تير را از پايش بيرون مى كشيدند.
(محجة البيضاء، ج 1 ص 397).
ادامه مطلب
هزار ركعت نماز در پايان عمر على (ع )
هزار ركعت نماز در پايان عمر على (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
ان عليا فى آخر عمره يصلى فى كل يوم و ليلة الف ركعة
على (ع ) در آخر عمر خويش ، شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد. (بحارالانوار، ج 41، ص 24)
ادامه مطلب
نماز بعدى کفاره گناهان قبلى مى باشد.
نماز بعدى کفاره گناهان قبلى مى باشد.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مردى را دید که در دعایش مى گوید: خدایا مرا ببخش در حالیکه نمى بینم که مرا بیامرزى .پیامبر صلى الله علیه وآله از شنیدن این دعا ناراحت شد و به آن مرد فرمود:
چرا اینقدر نسبت به خدا بدگمان هستى ؟ و از رحمت او مایوس ؟
آن مرد گفت : گناهان من قبل از مسلمانان شدن و بعد از مسلمان شدن زیاد است ، نمى دانم خدا چگونه این گناهان را مى بخشد.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
گناهانى را که قبل از مسلمان شدن مرتکب شده اى ، ایمانت آنها را از بین مىبرد، گناهانى را هم که بعد از اسلام آوردن انجام داده اى ، نمازهایت آن گناهان را از بین مى برد و از هر نماز تا نماز دیگر گناهى که از تو سر بزند، نماز بعدى کفاره گناهان قبلى مى باشد.
برگرفته از کتاب نماز نیاز عاشقان
ادامه مطلب
گدای نیمه شب باش
گدای نیمه شب باش
در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء که از بزرگانِ علما در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است:
در یکی از شب ها برای «تهجّد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کردو فرمود: برخیز به حرم مطهّر مشرّف شده و در آن جا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعتِ شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت: من فعلاً مهیّا نیستم شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف می شوم.
فرمود: نه، من این جا ایستاده ام؛ مهیّا شو که با هم برویم. آقازاده، بناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند. کنار درِ صحنِ مطهّر که رسیدند آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نسته است؟ گفته: برای تکدّی از مردم.
فرمود: آیا چه مقدار ممکن است از رهگذاران، عاید او گردد؟ گفت: احتمالاًیک تومان (به پول آن زمان). مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! درست فکر کنو ببین این آدم برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم محتمل)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده است. آیا تو، به اندازه ی این شخص، به وعده های خدا درباره ی شب خیزان و متهجّدان اعتماد نداری که فرموده است: «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَّا أُخفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعیُنٍ»- هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمّی که مایه ی روشنی چشم هاست برای آنها نهفته شده –(سجده/17).
گفته اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.
منبع: شب مردان خدا، ص 44-
ادامه مطلب