فاطمه (س ) در محراب عبادت
فاطمه (س ) در محراب عبادت
عن حسن بن على - عليه السلام -
در شب جمعه اى مادرم فاطمه (س ) را ديدم كه در محراب عبادت خويش ايستاده و تا سپيده صبح در ركوع و سجود بود و مى شنيدم كه براى مؤ منين و مؤ منات دعا مى نمود و نام آنها را مى برد و براى آن ها بسيار دعا مى كرد، ولى براى خود هيچ دعايى نمى نمود (دنباله حديث اين چنين است گفتم : اى مادر! چرا همان طور كه براى ديگران دعا مى كنى ، براى خود دعا نمى نمايى حضرت فاطمه (س ) فرمود: فرزدنم : اول همسايه ، سپس اهل خانه )
(علل الشرايع ، ج 1، ص 173).
ادامه مطلب
نورافشانى فاطمه (س ) هنگام نماز
نورافشانى فاطمه (س ) هنگام نماز
عن ابن عمارة عن ابيه قال :
ابن عماره از پدرش نقل مى كند كه گفت : از امام صادق (ع ) پرسيدم : چرا فاطمه (س ) زهرا ناميده شد فرمود: براى آن كه وقتى فاطمه (س ) در محراب عبادت (به نماز مى ايستاد همان گونه كه نورستارگان براى اهل زمين مى درخشد نور چهره اش براى افلاكيان مى درخشيد.
(بحارالانوار، ج 43 ص 12).
ادامه مطلب
دعاى امام سجاد (ع ) در مورد نماز
دعاى امام سجاد (ع ) در مورد نماز
قال على بن الحسین - علیه السلام - فى دعائه
پروردگارا! به روان مقدس محمد و آل محمد (ص ) درود فرست و ما را یارى کن تا نماز پنج گانه خویش را در وقت فاضل وشریفى که مقرر داشته اى بگذاریم ، و وظایف خویش به حد کفاف و کمال دا کنیم ، و در سایه طاعت و عبادت از مردمى شمرده شویم که راه حق شناخته اند، و سعادت خویش را دریافته اند و ارکان و جوانب آن را نگاه مى دارند و آن را در اوقات خود به همان طریقى که بنده و فرستاده تو - که درودهایت بر او و بر آل او باد - رکوع وسجود، و قیام و قعود مقرر ساخت و با منتهاى خشوع و حضور قلب و کامل ترین طهارت به درگاه تو برپاى ایستاده اند.
(صحیفه سجادیه ، دعاى 44).
ادامه مطلب
آثار عبادت در چهره امام سجاد (ع )
آثار عبادت در چهره امام سجاد (ع )
عن الزهى قال :
زهرى مى گويد: همراه على بن الحسين (ع ) بر عبدالملك بن مروان وارد شديم چون عبدالملك اثر سجده را بر پيشانى آن حضرت ديد، شگفت زده گفت : اى ابومحمد! آثار كوشش در عبادت بر تو آشكار است در حالى كه از پيش خداوند، خير و نيكويى برايت مقرر و مقدر كرده است تو پاره تن پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله - هستى و نسبت تو (به او) نزديك و پيوندت محكم است تو در ميان افراد خانوااده و مردم زمانه ات فضيلت و برترى عظيمى دارى و فضل و دانش و دين و تقوايى كه تو دارى ، كسى جز خاندانت بدان نرسيده است او آن حضرت را بسيار ستود آن گاه على بن الحسين (ع ) فرمود: شكر آنچه درباره فضل و تاءييد و توفيق خداى سبحان (نسبت به ما) گفتى ، چگونه توان به جاى آورد اى اميرمؤ منان ؟ رسول الله (ص ) به نماز مى ايستاد تا پاهايش متورم مى شد و در اثر روزه دهانش از تشنگى خشك مى شد، به آن حضرت گفتند: اى رسول خدا! مگر خدا گناهان گذشته وآينده تو را نيامرزيده است ؟ فرمود: آيا نبايد خداى را بر آنچه انعام فرموده و ما را بدان آزمود سپاسگزا باشم ؟ به خدا قسم اگر اعضاى بدنم پاره پاره شود و چشمانم از حدقه بر سينه ام فرو غلطند، نمى توان شكر يك صدم نعمتى از نعمتهاى خدا را - كه شمارندگان شمارش آن نتوانند كرد - و حمد همه حامدان ، حق ، يكى ازآنها را ادا نتواند كرد، به جاى آوردم ، به خدا سوگند! نمى توانم ، جز آن كه خدا مرا چنان بيند كه در شب و روز و خلوت و آشكار چيزى مرا از شكر و ذكر او باز نمى دارد و اگر نبود كه خانواده ام بر من حق دارند و ديگران را نيز بر من حقوقى است كه ناگزير بايد در حد توان خويش آن حقوق را ادا كنم ، همانا چشم به آسمان مى دوختم و دل خود را به سوى خداوند متوجه مى ساختم و ديده و دل برنمى گرفتم تا خداوند جانم رابگيرد و اوست بهترين حكم كنندگان آن گاه حضرت امام زين العابدين (ع ) به گريه افتاد و عبدالملك (نيز) گريست .
(بحارالانوار، ج 46، ص 57).
ادامه مطلب