چرا نماز اولین کار حاکمان صالح است ؟
چرا نماز اولین کار حاکمان صالح است ؟
برنامه حكومت صالحان، همانا احياي زمينِ ظلم زده و زمينه ستمديده، و نجات آن از هر گونه تعدي و طغيان و اصلاح آن به گسترش قسط و عدل است و چون مهم ترين عامل رهايي از سلطه شيطان و بردگي هوس همانا ايجاد روح بندگي خداوند در فرد و جامعه مي باشد، اسلام وظيفه صالحان وارث زمين را چنين ترسيم مي نمايد: ﴿الذين إِن مكنّاهُم في الأرضِ أَقامُوا الصّلوة و اتَوا الزَكاةَ و أَمَروُا بالمعروفِ و نَهَوا عنِ المُنكرِ و لله عاقبةُ الأُمور﴾[1]
ما خيال ميكنيم اقامهٴ نماز امري است سهل, اگر نماز باشد همهٴ مشكلات حل است چون شيطان بر نمازگزار وسوسه نميكند؟؟؟ وقتي حرمِ دل محفوظ ماند انسان نه كينهٴ كسي را در بر دارد نه خيال فاسد در سر(از این به بعد از عنوان دور شده است) ﴿الَّذِينَ إِن مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ﴾ اينها نماز را اقامه ميكنند كه بارها ملاحظه فرموديد نماز خواندني نيست چون ستون را كسي نميخواند نماز اقامه شدني است چون ستون را به پا ميدارند نميخوانند ما نماز ميخوانيم ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ گيرمان نميآيد نماز خواندني نيست نماز به پا داشتني است اگر ستون است ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ اينكه خواندني است اين «لا تَنهيٰ عن الفحشاء و المنكر»؟؟(کاملا مشخص است که نوار پیاده شده و کتابی نیست)[2]
[1] . جوادی آملی؛ سرچشمه اندیشه ج 4 ص 511
[2] .تفسیر تسنیم , ذیل آیه(این بخش از تفسیر از سایت استاد و ذیل آیه مربوطه اخذ شده است )
ادامه مطلب
اقامه نماز اولین کار دغدغه چه کسانی است ؟
اقامه نماز اولین کار دغدغه چه کسانی است ؟
خداوند می فرماید مؤمنین را در دنيا پيروز ميكنيم كه بتوانند حكومت تشكيل بدهند حالا كه حكومت تشكيل دادند وظيفهٴ آنها چيست؟ وظيفهٴ آنها همين است كه ﴿الَّذِينَ إِن مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ﴾ اوّلين كار آنها اين است كه نماز را به پا دارند ﴿أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ﴾ و زكات عطا كنند. [1]
اگر قدرت و امكانات، در دست افراد صالح باشد، بهرهبردارى صحيح مىكنند و اگر در اختيار نااهلان قرار گيرد سوء استفاده مىكنند. بنا بر اين دنيا و قدرت، براى گروهى نعمت و براى گروهى وسيلهى بدبختى است و قرآن از هر دو نمونه ياد كرده است: اگر مؤمنان به قدرت برسند، به سراغ نماز و زكات و امر به معروف مىروند ولى انسانهاى منحرف و نااهل، اگر قدرتمند شوند كارشان طغيان است، (إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى[2])و در راه نابودى منابع اقتصادى و نسل بشر گام بر مىدارند، (وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ[3])و عاقبت، مردم را به دوزخ مىكشانند. (أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[4])[5]
[1] . تفسیر تسنیم ذیل آیه (این بخش تفسیر(کدام بخش؟!بحث خاصی در این سه خط بیان نشده) از سایت استاد و ذیل آیه مربوطه اخذ شده است )
[2] .علق /6.
[3] .بقره /205.
[4] .قصص /41.
[5] .تفسير نور، ج8، ص: 52
ادامه مطلب
ماجراي نماز بدون وضوي امام جماعت
ماجراي نماز بدون وضوي امام جماعت
عقيق: دكتر حسام الدين آشنا استاد دانشگاه امام صادق در يادداشتي نوشت: حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار میکرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت میکرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر
یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این هین، در یکی از دستشوییها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.
من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو میگیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم.
این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند .
دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا ...
شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ... ، ما هم بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه ی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت.
بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟! نکند ؟!
دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ...
از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟
پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم وعلتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام ،خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند ودیگر نمی توانم در این شهر بمانم ، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند من هم هرکاری کردم که مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم ،او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم ...
ادامه مطلب
توصیه آیت الله جوادی آملی درباره نماز شب

آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه شریفه «و هو الذی جعل اللیل و النهار خِلفة لمن أراد أن یذکر أو أراد شُکورا» خاطر نشان کرد: در مورد این آیه و این که خداوند روز و شب را پشت سر هم قرار داده، از امام صادق علیهالسلام تطبیق خوبی نقل شده به این مضمون که آنچه در روز از دستتان می رود در شب قضا کنید و چیزی را که در شب از دست می دهید در روز قضای آن را به جای آورید. مثلا اگر نماز شب را از دست دادید در روز آن را قضا کنید.
حضرت آیت الله جوادی آملی در جمع علما و روحانیون حوزه علمیه به ادامه تفسیر سوره مبارکه فرقان در مسجد اعظم قم پرداخت.
این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «و توکل علی الحی الذی لا یموت» گفت: توکل نه به معنی تعطیل است نه به معنای تقسیم کار؛ اگر کسی بگوید کارها را به خدا واگذار کردم و خود گرفتار عُطله و تنبلی شود، ترک واجب کرده است. اگر هم بگوید مقداری تکلیف من است و مقداری هم به عهده خداست، این هم شرک خفی است یعنی مقداری به حول قوه انسان و بخشی به حول و قوه الهی انجام می شود. این با توحید سازگار نیست. یک موحد همه امور را به حول و قوه الهی می داند.
وی ادامه داد: وقتی نمازگزار می گوید بحول الله و قوته اقوم و اقعد، یعنی معتقد است قیام و قعود و همه امورش در شب و روز به حول و قوه الهی است. پس متوکل به همه امور واجب و مستحب و خدمات فردی و اجتماعی خود کوشا است ولی خدا را در همه امور وکیل خود قرار می دهد.
این استاد عالی حوزه علمیه قم در ادامه توضیح در مورد توکل گفت: با توجه به این که همه جنود آسمان و زمین سرباز خدا هستند، انسان متوکل خود را هم سرباز و از جنود الهی می داند.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به روایت امیرالمؤمنین علیه السلام: «واعلموا عبادالله ان جوارحکم جنوده و خلواتکم عیونه؛ ای بندگان خدا بدانید که اعضا و جوارح شما سرباز خدا و خلوت های شما در مرئی و منظر اوست»، خاطر نشان کرد: اگر کار خیری انجام دادیم باید شاکر باشیم که خدای متعال با سربازان داخلی ما را حفظ کرد و اگر بیراهه رفتیم این خطر ما را تهدید می کند که خدا گاهی با جنود داخلی (اعضا و جوارحمان) و گاهی با جنود خارجی (جنود آسمان و زمین) ما را تنبیه می کند.
حضرت آیت الله جوادی آملی در مورد محبت و هدایای ما نسبت به اهل بیت علیهم السلام مثل صلوات ها و دعاها و زیارتها گفت: ما آن صلاحیت را نداریم که بین خدا و ایشان واسطه شویم و به توسط ما فیضی به ایشان برسد. این چه امام زمان شناسی است که انسان خود را واسطه بین او و خدا بداند؟ بلکه هر چه هست تأدب و تقربی است برای ما. البته ممکن است که مؤمنی واسطه فیض برای مؤمنین دیگر شود مثل جناب زکریا بن آدم که به او فرمودند در قم بمان که خداوند به واسطه تو برخی از عذاب ها را از مردم دفع می کند.
این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به آیه شریفه «و هو الذی جعل اللیل و النهار خِلفة لمن أراد أن یذکر أو أراد شُکورا» خاطر نشان کرد: در مورد این آیه و این که خداوند روز و شب را پشت سر هم قرار داده، از امام صادق علیه السلام تطبیق خوبی نقل شده به این مضمون که آنچه که در روز از دستتان می رود در شب قضا کنید و چیزی را که در شب از دست می دهید در روز قضای آن را به جای آورید. مثلا اگر نماز شب را از دست دادید در روز آن را قضا کنید.
این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «و عباد الرحمان الذین یمشون علی الارض هونا و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» گفت: بندگان خدای رحمان فرومایه نیستند ولی فروتنانه زندگی می کنند و به سر می برند. انسان فرو مایه سست است ولی انسان فروتن محکم و متقن است اما آرام به سر می برد. اگر جاهل با ایشان از روی جاهلیتش با جهل علمی یا جاهلیت عملی حرف بزند، آنها بهشتی گونه پاسخ می دهند، قالوا قولا سالما سلیما، قولی که از هر گزندی سالم است.
وی درباره «والذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما» گفت: بیتوته به معنی خوابیدن در شب نیست بلکه به معنای شب را به سر کردن و گذران شب است چه در حال خواب و چه در حال بیداری، اما بندگان خدا شب را یا در سجدهاند یا در حال قیام.
حضرت آیت الله جوادی آملی درباره این آیه شریفه «والذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم إن عذابها کان غراما» گفت: غریم طلب کاری است که دست بردار نیست و انسان را رها نمی کند. بندگان خدای رحمان می گویند عذاب جهنم را که دست بردار نیست و ما را رها نمی کند از ما بردار. ایشان مرتب درخواست رهایی از عذاب می کنند که مبادا بلغزند و دچار آن شوند
ادامه مطلب