قلب سالم از منظر روایات

قلب سالم از منظر روایات

 قلب سالم از منظر روایات

 یکی از سرمایه‌های نجات بخش در قیامت، قلب سلیم است، در حالی که مال و فرزند، سودی برای انسان ندارد؛ این قلبِ پاک است که ثمره‌اش عمل پاک می‌شود و در صحنه قیامت، نورانیت تولید می‌کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین انصاریان در شرح فرازی از مناجات امام سجاد (ع)، ویژگی‌های قلب سالم را تشریح کرده است.

امام سجاد (علیه‌السلام) در بخشی از مناجات خود، آنجا که می‌فرماید: «وَاجْعَلْ سَلامَةَ قُلوبِنا فی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ»، سلامتی دل را در یادآوری بزرگی خدا؛ از عنایات رحمانی می‌داند که جایگزین آرزوهای خیالی و وساوس شیطانی و غفلت‌ها قرار دهد.

یکی از سرمایه‌های نجات بخش در قیامت، قلب سلیم است، در حالی که مال و فرزند، سودی برای انسان ندارد؛ این قلب پاک است که ثمره‌اش عمل پاک می‌شود و در صحنه قیامت، نورانیت تولید می‌کند.

خداوند می‌فرماید: یَوْمَ لَایَنفَعُ مَالٌ وَ لَابَنُونَ* إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ به قلبٍ سَلِیمٍ» «1»

روزی که هیچ مال و اولادی سود نمی‌دهد، مگر کسی که دلی سالم [از رذایل و خبایث] به پیشگاه خدا بیاورد.

سلیم از ماده سلامت است؛ یعنی قلبی که از هر گونه بیماری و آفات اخلاقی و اعتقادی دور باشد یا قلبی که از عشق دنیا سالم باشد و غیر از خدا در آن نباشد.

امام صادق (علیه‌السلام) درباره این آیه فرمود:

دلِ سالم، دلی است که پروردگارش را دیدار کند، در حالی که جز او، در خود نداشته باشد، هر دلی که در آن شرک یا شک باشد، ساقط است. «2» یا فرمود: قلب سالم، قلبی است که از دنیا دوستی، سالم باشد. کسی که صداقتِ نیت داشته باشد، قلب سلیم دارد؛ زیرا پاک و سالم بودن دل از هواجس نفسانی، نیت را در همه کارها برای خدا خالص می‌گرداند. «3»

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:

إِعْرابُ الْقُلُوبِ عَلی أَرْبَعَةِ أَنْواعٍ: رَفْعٍ وَ فَتْحٍ وَ خَفْضٍ وَ وَقْفٍ، فَرَفْعُ الْقَلْبِ فی ذِکْرِ اللَّهِ وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فی الرِّضا عَنِ اللَّهِ، وَ خَفْضُ الْقَلْبِ فی الْاشْتِغالِ به غیرِ اللَّهِ، وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِی الغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ. «4»

حرکات دل‌ها چهار نوع است: رفع و فتح و جرّ و وقف. رفع دل یاد خداست، فتح دل خشنودی از خداست، جرّ دل پرداختن به غیر خداست و وقف دل غفلت از خداست.

در حدیث قدسی آمده است: هر گاه به دل بنده‌ام سر بزنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است، اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم و همنشین و هم‌سخن و همدم او شوم. «5» این حدیث ترجمان دیگری از آیه اطمینان قلب است که خداوند می‌فرماید:

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم به ذکرِ اللَّهِ أَلَا به ذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «6»

[بازگشتگان به سوی خدا] کسانی هستند که ایمان آوردند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه باشید، دل‌ها فقط به یاد خدا آرام می‌گیرد.

منظور آن است که با تمام قلب، متوجه او و عظمت و آگاهی و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه، مبدأ حرکت و فعالیت در وجود او به سوی جهاد و تلاش و نیکی‌ها گردد و میان او و گناه، سد محکمی ایجاد کند.

حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:

الذِّکْرُ ذِکْرانِ: ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ ذِکْرُ اللَّهِ عِنْدَ ما حَرَّمَ عَلَیْکَ فَیَکُونُ حاجِزاً. «7»

ذکر، دو گونه است: یاد خدا بودن به هنگام گرفتاری‌ها و از آن برتر، آن است که خدا را در برابر محرمات یاد کند و میان او و حرام، سدی ایجاد کند. به همین دلیل است که در برخی روایات، ذکر خداوند به عنوان یک سپر دفاعی در برابر حوادث، برای سلامتی دل برشمرده شده است.

روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به یارانش فرمود: سپرهایی برای خود فراهم کنید؛ گفتند: ای رسول خدا، آیا در برابر دشمنان اطراف خود سپر بسازیم؟ پیامبر فرمود: نه، از آتش دوزخ، بگویید: سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکْبَرُ.«8»

در این راستا، امام سجاد (علیه‌السلام) هم در دعای خویش صفای دل خاصی را از درگاه حق، طلب می‌کند:

خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست؛ و ما را از کسانی قرار ده که پرده‌های عصمت اولیا را بر روی آن‌ها کشیدی و دل‌هایشان را به پاکی و صفا، ویژه گردانیدی و در سر منزل برگزیدگان، آن دل‌ها را به زیور فهم و شرم آراستی. «9»

پی نوشت‌ها:

(1)- شعرا (26): 88- 89.

(2)- بحار الأنوار: 67/ 239، باب 54، ذیل حدیث 7؛ الکافی: 2/ 16، حدیث 5.

(3)- بحار الأنوار: 67/ 239، باب 54، حدیث 7.

(4)- بحار الأنوار: 67/ 55، باب 44، حدیث 25؛ مستدرک الوسائل: 12/ 169، باب 101، حدیث 13799.

(5)- بحار الأنوار: 90/ 162، باب 1، ذیل حدیث 42؛ عدة الدّاعی: 249.

(6)- رعد (13): 28.

(7)- الکافی: 2/ 90، حدیث 11؛ وسائل الشیعة: 15/ 237، باب 19، حدیث 20369.

(8)- بحار الأنوار:، 90/ 171، باب 2، حدیث 13؛ وسائل الشیعة: 7/ 186، باب 31، حدیث 9073.

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 29 تیر 1394  ] [ 11:00 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

روايتي از حضرت امير المومنين علي (ع) در ذكر اسرار نماز

روايتي از حضرت امير المومنين علي (ع) در ذكر اسرار نماز

15350330459084788900.jpg;
 

 جابر بن عبدالله انصارى گوید:روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم كه مشغول نماز است، حضرت به او خطاب كرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى‌دانى كه چگونه و براى چه مى‌باشد؟

اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟

حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن كسى كه محمّد صلّى الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است كه تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.

آن شخص عرض كرد: پس مرا تعلیم فرما.

امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تكبیر آن است كه خداوند، سبحان و منزّه است از این كه داراى قیام و قعود باشد.

دومین تكبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حركت و سكون نمى‌باشد.

سومین تكبیر یعنى؛ نمى‌توان خداوند را به جسمى تشبیه كرد.

چهارمین تكبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمى‌شود.

پنجمین تكبیر مفهومش آن است كه خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مى‌كند.

ششمین تكبیر معنایش این است كه زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.

و هفتمین تكبیر یعنى؛ بدان كه خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست.

سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:

معناى ركوع آن است كه مى‌گویى: خداوندا! من به تو ایمان آورده‌ام و از آن دست بر نمى‌دارم، گرچه گردنم زده شود.

و چون سر از ركوع بر مى‌دارى و مى‌گوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْدلله ربّ العالمین» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده‌اى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى.

و هنگامى كه سر بر سجده فرود آورى، گویى: خداوندا! مرا از خاك آفریده‌اى؛ و سر بلند كردن از سجده یعنى؛ مرا از خاك خارج گردانده‌اى.

و همین كه دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاك بر مى‌گردانى؛

و چون سر بلند كنى گویى: و مرا از درون همین خاك در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى‌گردانى.

و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل‌بیت او علیهم صلوات الله مى‌باشد.

و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، كه در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.

منبع:

مستدرك الوسائل، ج 4، ص 105، ح 5/ بحار الانوار:، ج 84، ص 253، ح 38.

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 29 تیر 1394  ] [ 10:22 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

فلسفه و فواید نماز جماعت در چیست؟

فلسفه و فواید نماز جماعت در چیست؟

70375074170218622172.jpg;

پاسخ :
خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است:
«وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِین)1؛ «با رکوع کنندگان رکوع کنید».
در این آیه شریفه برگزارى نماز به طور دسته جمعى تأکید شده است.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «آگاه باشید هر که به طرف مسجد براى اقامه نماز جماعت حرکت کند، به هر قدمى هفتادهزار حسنه و ثواب براى او نوشته شود...».
برپایى نماز جماعت فلسفه و فواید بى شمارى دارد که در این قسمت به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. استجابت دعا؛ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «چون بنده خدا نماز را به جماعت گزارد و پس از آن حاجتى را از خدا بخواهد، خداى عزّ و جل از وى حیا مى کند که پیش از رو گرداندن او، حاجتش را برآورده نسازد»2.
2. رهایى از دوزخ و نفاق؛ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «هرکس چهل روز در نماز جماعت شرکت کند و به طور مرتّب نماز گزارد، دو برائت نامه و دو سند رهایى بخش به او مى دهند: 1. نجات از آتش، 2. رهایى از نفاق»3.
3. در پناه خدا بودن؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس که نماز صبح و عشا را به جماعت بخواند، او در پناه خداى عزّ و جل است»4.
4. کفاره گناهان؛ امام باقر علیه السلام فرمود: «سه چیز کفاره و پوشاننده گناهان است: 1. وضو ساختن در هواى سرد، 2. راه رفتن در شب و روز به سوى نمازها، 3. محافظت بر نمازهاى جماعت»5.
5. آسانى حسابرسى؛ رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «...در روز قیامت خداوند، همه انسان ها را براى حساب گرد مى آورد. پس هر مؤمنى که در نماز جماعت شرکت کند، خداوند سختى ها و دشوارى هاى روز قیامت را برایش آسان مى سازد؛ آن گاه فرمان مى دهد که او را روانه بهشت سازند»6.
6. ترفیع مقام؛ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اى على! سه چیز موجب ترفیع مقام و درجه مؤمن است: 1. وضوى کامل در هواى سرد، 2. انتظار نماز بعد از نماز، 3. شرکت مداوم در نمازهاى جماعت»7.
7. تقویت روحیه اخوّت و برادرى؛ نماز جماعت، وحدت صفوف و نزدیکى دل ها و تقویت روحیه اخوّت و برادرى را به ارمغان مى آورد و نوعى با خبر شدن از حال یکدیگر بدون تشریفات است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمودند: «استووا تستوى قلوبکم و تماسوا تراحموا»8؛ «صف هاى نماز جماعت را هماهنگ و تنظیم نمایید تا دل هایتان متعادل شود، و با هم در تماس باشید تا مهربانى افزوده شود».
8. حسن شهرت در جامعه؛ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «هر که نمازهاى پنج گانه را با جماعت بخواند، به او گمان هر خیر و نیکى را داشته باشید»9.
9. شکوه و عظمت اسلام؛ حضور جمعى مسلمانان در مساجد، ضمن آن که عظمت و بزرگى جماعت مسلمانان را مى رساند؛ بیانگر قدرت مسلمین و نمایش حضور در صحنه و پیوند امام و امّت مى باشد و تفرقه ها را مى زداید، بیم در دل دشمنان مى افکند، منافقان را مأیوس مى سازد، خار چشم بدخواهان است.
امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز جماعت فرموده است: «نماز جماعت بدان جهت قرار داده شد که اخلاص، توحید، اسلام و عبادت خداوند آشکار و ظاهر باشد»10.
10. آثار اخلاقى و تربیتى؛ در نماز جماعت، افراد در یک صف قرار مى گیرند و امتیازات موهوم صنفى، نژادى، زبانى، مالى و... کنار مى رود و صفا و صمیمیت و نوع دوستى در دل ها زنده مى شود و مؤمنان، با دیدار یکدیگر در صف عبادت، احساس دل گرمى و قدرت و امید مى کنند. روحیه فردگرایى و انزوا و گوشه گیرى را از بین مى برد و نوعى مبارزه با غرور و خودخواهى را در بر دارد.
امام رضا علیه السلام در بیان یکى دیگر از فلسفه هاى نماز جماعت فرموده اند: «مع مافیه من المساعدة على البرّ و التقوى»11؛ «علاوه بر این که در نمازجماعت پیشى گرفتن بر نیکوکارى و پرهیزکارى نیز وجود دارد».
پی نوشت:
1. بقره 2، آیه 43.
2. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 183.
3. ارشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 184.
4. المحاسن، ج1، ص 52.
5. بحارالأنوار، ج85، ص 10.
6. بحارالأنوار، ج85، ص 6.
7. بحارالأنوار، ج85، ص 10.
8. سنن النبى صلى الله علیه و آله با ترجمه فارسى، ج 1، ص 267.
9. بحارالأنوار، ج67، ص 2.
10. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص109.

11. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص109.

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 29 تیر 1394  ] [ 10:13 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نوافل، براى رفع کاستى هاى فرائض مؤثّراست

 نوافل، براى رفع کاستى هاى فرائض مؤثّراست

50754785094364210490.jpg;

 در روایتى از امام رضا(علیه السلام) آمده است که نوافل، براى رفع کاستى هاى فرائض مؤثّراست. (امالى طوسى، صفحه 650، حدیث11 و بحارالانوار، جلد 79، صفحه 293، حدیث 24)


ادامه مطلب


[ دوشنبه 29 تیر 1394  ] [ 10:11 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]