حکم حرکت دادن دست هنگام نماز
حکم حرکت دادن دست هنگام نماز
دفتر حضرت آیةالله وحید خراسانی حکم حرکت دادن دست در نماز را بیان فرموده اند.
سوال:
اگر هنگام نماز دست را حرکت دهد و یا به واسطه دست به جایی اشاره کند نماز باطل می شود؟
جواب:
کاری که صورت نماز را به هم نزد، مثل اشاره کردن با دست و حرکت آن اشکالی ندارد. (منهاج 2/م قبل م 669 مورد الثالث) (رساله/م 1160)
ادامه مطلب
نماز نافله به میمنت ولادت
نماز نافله به میمنت ولادت
از امام صادق علیه السلام سؤال شد:« چرا نماز مغرب سه رکعت است و چهار رکعت نوافل آن را در سفر و حضر باید خواند.»
فرمود:«خداوند نماز مغرب را دو رکعت قرار داد ولی پیامبر وقتی خبر ولادت فاطمه سلام الله علیها را شنید برای شکر گزاری به درگاه خداوند یک رکعت به آن افزود. هنگامی که حسن به دنیا آمد به عنوان تشکر از خدا دو رکعت نافله اضافه کرد و چون حسین علیه السلام به دنیا آمد، دو رکعت دیگر به آن افزود و این نافلهها را در سفر و حضر به حال خود باقی گذارد.»
منابع:
بحار الانوار، ج 43، ص 292- مناقب ابن شهر آشوب.
بحار الانوار، ج 37، ص 38، حدیث 8- علل الشرایع، ص 116.
ادامه مطلب
نماز در آخرالزمان
نماز در آخرالزمان
پیشوایان معصوم علیهم السلام وضعیت نماز را در جامعه پیش از ظهور حضرت امام مهدی ارواحنا له الفداء|حضرت مهدی علیه السلام چنین ترسیم کردهاند:
حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم فرمود:« مردم نماز را به تاخیر میاندازند.»
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام:« نماز را میمیرانند.»
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام فرمود: « مردم نماز را سبک میشمرند و فقط به این دلیل نماز میخوانند که بقیه آنها را ببینند.»
و نیز فرمود:« مردم بابت گفتن اذان و خواندن نماز مزد میگیرند.»
منابع:
بحارالانوار 52/263حدیث 148
بحارالانوار 52/260حدیث 147
بحارالانوار 52/259حدیث 147
بحارالانوار 52/192حدیث 26
بحارالانوار 52/258 حدیث 147
بحارالانوار 52/256حدیث 147
ادامه مطلب
غنیمت است یک شب اقلا نمازی پشت سر حاج آخوند بخوانیم
غنیمت است یک شب اقلا نمازی پشت سر حاج آخوند بخوانیم
یکی ازفرزندان مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی نقل می کرد :
در زمستانی در راه مشهد برفگیر شدیم و در قهوه خانه ای ماندیم. شب فرار رسیده بود که اتومبیلی از طرف مشهد رسید و چهار نفر از جوانان پولدار خوشگذران مشهد که چهار خانم با خود داشتند به سبب برف و تاریکی به همین قهوه خانه پناه آوردند. آمدن آنها در آن شب، بزم عشرتی مجانی برای مسافران به وجود آورد. جوانان بطریهای مشروب و خوراکیها را چیدند و زنها بعضی به خوانندگی و بعضی به رقص پرداختند.
در گرماگرم این بساط ، در قهوه خانه باز شد و مرحوم حاج آخوند با سه چهار نفر که از تربت به مشهد میرفتند و مرکبشان الاغ بود از ناچاری برف و تاریکی شب، رو به همین قهوه خانه آورده بودند و از صاحب قهوه خانه اجازه میخواستند که به آنها جایی بدهد و او گفت سکوی آن طرف خالی است.
من با مشاهده این وضع هراسان شدم و گفتم که نکند یا از از جانب حاج آخوند نسبت به اینها تعرضی بشود یا از جانب اینها به آن مرد اهانت شود و آماده شدم که اگر خواستند به حاج آخوند اهانت کنند در مقام دفاع برآیم؛ هر چه بادا باد.
اما حاج آخوند وارد قهوه خانه شد به طوری که گویا نه کسی را میبیند و نه چیزی میشنود و به سوی آن سکو رفت و چون نماز مغرب و عشا را نخوانده بودند طرف قبله را پرسیده و به نماز ایستاد ، آن چهار نفر به وی اقتدا کردند.
من هم غنیمت دانستم، وضو گرفتم و اقتدا کردم. چند نفر دیگر نیز از مسافران از بزم عشرت رو برگردانیده و به صف جماعت پیوستند. قهوه چی نیز گفت: غنیمت است یک شب اقلا نمازی پشت سر حاج آخوند بخوانیم. خلاصه وقتی که از نماز فارغ گشتیم از جوانها و خانمها اثری نبود. بساط خود را جمع کرده بودند و نفهمیدم در آن شب برفی به کجا رفتند.
منبع: سایت زندگی نامه علمای عرفان
ادامه مطلب