نهایت خضوع و خشوع آخوند ملا ابراهیم نجم آبادى
نهایت خضوع و خشوع آخوند ملا ابراهیم نجم آبادى
حضرت آخوند، از نجم آباد بدون این كه كسى او را بشناسد به تهران آمده و در یكى از مدارس، از طلبهاى ساكن در یكى از حجرات پرسید: هم حجره مىخواهى؟
آن طلبه كه ظاهر بىپیرایه و افتاده آخوند را دید، گمان نبرد که ایشان، فردى از بزرگان علما است. پس گفت: اگر كسى باشد كه به خدمت حجره مدد نماید، سبب فراغت من میگردد! آخوند با فروتنى و خاموشى مثل یك نفر خادم به كار پرداخت و در حجره با یكدیگر روز و شب مىگذرانند به حدى كه تازه وارد از حد دانش و مایه مصاحب خود آگاه و دیگرى بىخبر بود .
تا آن كه شبى صاحب حجره در مطالعه كتابى كه درس مىخواند دیر وقت فرو ماند و روشنى چراغ مانع خواب حضرت آخوند بود، پس سر برآورد، و فرمود: چه چیز پیش آمده كه امشب از مطالعه بس نمىكنید و نمىخوابید!
طلبه مغرور با بىاعتنائى گفت: تو را چه كار، پس از چند كلمه گفتگو، آخوند فرمود: مىبینم كه فلان كتاب در پیش دارى و در فهم فلان عبارت درماندهاى، چون آن را غلط مىخوانى .آنگاه برخاست و محل اشكال را صحیح خوانده، مطلب را به بیانى روشن و وافى تقریر فرموده گفت: حال مشكل حل شد برخیز و آسوده بخواب، اما با این شرط و عهد كه آنچه امشب گذشت نادیده انگارى و به زبان نیارى، من همان خادم باشم و تو همان مخدوم كه بودى.بیچاره صاحب حجره در گرداب حیرت فرو رفت، و تا صبح در این خیال كه، این چه حكایتی بود؟!فردا كه از کلاس درس برگشت كتاب را نزد آن هم حجرهای ناشناخته خویش گذاشته و توضیح درس آن روز را طلبید و بیانى بهتر و كاملتر از استاد خود شنید.صاحب حجره از آن زمان به بعد خاضع گشته و از محضر ایشان استفاده نمود و در نهایت نتوانست نسبت به پنهان کردن این راز سکوت کند، پس همدرسان را خبر كرد و عاقبت كار به آنجا كشید كه حضرت آخوند به درس گفتن وادار و مشهور شد كه به تازگى، ابراهیم نامى در تهران مشغول به تدریس معقول شده و از سائر مدرسین سرآمد است!!
آرى این است روش مردم بىهوا، و انسانهاى كامل و رشد یافته، و با خبران از حق و حقیقت و سالكان راه عشق و صفا، و آراستگان به صفات محبوب ازلى و ابدى .
منبع:
عرفان اسلامی،(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، جلد 9، شیخ حسین انصاریان.
ادامه مطلب
دعا که می کنی یعنی پذیرفته شده ای
دعا که می کنی یعنی پذیرفته شده ای
نفس دعا کردن و خواستن و تضرع و خضوع در برابر خدا یعنی این که حرف ما شنیده شده و ما در کمند لطف مدام و نفس رحمانی و لاینقطع خداوند افتاده ایم.
کاش این حقیقت روشن در جامعه و فرهنگ عمومی میان جوانان و تحصیلکردگان ما رواج و بسط و عینیت می یافت که نفس دعا کردن و خواستن و تضرع و خضوع در برابر خدا یعنی این که حرف ما شنیده شده و ما در کمند لطف مدام و نفس رحمانی و لاینقطع خداوند افتاده ایم.
" رشته ای بر گردنم افکنده دوست / می برد آن جا که خاطرخواه اوست"
او بهتر از هر کسی می داند ما را با خود به کجا می برد. اما اگر ما همچنان بعد از دعاها و یارب یارب هایمان احساس می کنیم اعتنایی به حال ما صورت نگرفته به خاطر این است که افق دیدمان محدود است و هر اندازه هم که هشیار باشیم همه اجزا و عناصر مصالح زندگی مان را نمی بینیم.
"آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو
این همه الله را لبیک کو
مینیاید یک جواب از پیش تخت
چند الله میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر
دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای
چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت لبیکم نمیآید جواب
زان همیترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیکهاست"
این بیت ها با روایت و تفسیر شگفت مولانا در دفتر سوم مثنوی، بیان حال آدمی و گره خوردن این حال با نیایش و دعاست. کسی که - این فرد می تواند هر کدام از ما باشیم – نام مقدس خداوند را بر زبان می آورده ، الله الله می کرده و ذکر می گفته اما فرو غلتیدن در ظاهر خواستن و رویه خواسته ها قلب او را که می تواند قلب هر کدام از ما باشد با شیطان روبرو می کند. ما کی با شیطان و وسوسه گر درونمان روبرو می شویم.
یکی از مواضع این روبرو شدن توقف در ظاهر پدیده ها و خواست هاست، توقف در ظاهر پذیرفته شدن. مرد چنان ذکر می گفته که زبانش شیرین می شده اما آن لحظه که شیطان در برابرش ظاهر می شود و می گوید
"گفت شیطان آخر ای بسیارگو /این همه الله را لبیک کو"
قلبش از ذکر حقیقی فرو می ماند و همین فروماندگی فرصتی بزرگ برای شیطان فراهم می کند که گام به گام جلوتر برود و بخش بیشتری از قلب مرد را برای وسوسه تسخیر کند و بگوید:
"مینیاید یک جواب از پیش تخت / چند الله میزنی با روی سخت"
اما از آن جایی که پروردگار بندگانش را در مواضع دشوار و پرتگاه های درون تنها نمی گذارد و به حال خودشان رها نمی کند در خواب بعد آن که پرسش ها و ابهام های مرد ته نشین می شود این ابیات بر قلب مرد الهام می شود که
" گفت آن الله تو لبیک ماست/ و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست / حیلهها و چارهجویی های تو / جذب ما بود و گشاد این پای تو / ترس و عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیکهاست"
همین که ما با درد و سوز، خداوند را صدا می زنیم و می خوانیم نشان دهنده آن است که حرف مان شنیده شده است. همین که هر لحظه نام مبارک خداوند بر زبان ما جاری می شود نشان دهنده آن است که خداوند ما را به حضور پذیرفته است و به تعبیر زیبای مولانا "زیر هر یارب تو لبیک هاست". همین که می گویی یارب یعنی کسی را با چشم سِر و نه چشم سَر در برابرت حی و حاضر می بینی و می خوانی، پس همین که دعا می کنی همین که می خوانی یعنی به حضور پذیرفته شده ای
اتفاقی که برای این مرد می افتد فقط معطوف به دفتر سوم مثنوی نیست، بخشی از حال درونی همه ماست و این مرد می تواند هر کدام از ما باشیم. وقتی وسوسه گر درونمان بر ما بانگ می زند که این همه الله الله کردی این همه خدا را خواستی و جوابی نیامد ، نیازت را بر زبان آوردی اما نه نیازت رفع شد و نه حرفت خریدار داشت و شنیده شد، یعنی ما هم به همان گرهی مبتلا شده ایم که مرد داستان مثنوی.
اما پاسخی که خضر به آن مرد و ما می دهد پاسخ فوق العاده ای است و مثل آفتاب گرم و دلپذیر یخ شرک را در قلب آدمی آب می کند. اما پاسخ این است :
همین که ما با درد و سوز، خداوند را صدا می زنیم و می خوانیم نشان دهنده آن است که حرفمان شنیده شده است. همین که هر لحظه نام مبارک خداوند بر زبان ما جاری می شود نشان دهنده آن است که خداوند ما را به حضور پذیرفته است و به تعبیر زیبای مولانا "زیر هر یارب تو لبیک هاست".
همین که می گویی یارب یعنی کسی را با چشم سِر و نه چشم سَر در برابرت حی و حاضر می بینی و می خوانی، پس همین که دعا می کنی همین که می خوانی یعنی به حضور پذیرفته شده ای.
منبع : خبرگزاری شبستان
ادامه مطلب
نماز روح بندگی
نماز روح بندگی
ساختار فطری انسان به گونه ای تشکیل یافته است که انسان در همه حالات نیاز به پرستش و عبادت دارد.عبودیت و بندگی انسان از طرفی خلاء موجود در نهان انسان را پر می کند و از طرف دیگر باعث رشد و تکامل و رسیدن به مقام قرب الهی می شود . بهترین راه پرستش و بندگی انسان ها به جای آوردن نماز است......
ادامه مطلب
نماز ، حل المشاکل
نماز ، حل المشاکل
ساختار فطری انسان به گونه ای تشکیل یافته است که انسان در همه حالات نیاز به پرستش و عبادت دارد.عبودیت و بندگی انسان از طرفی خلاء موجود در نهان انسان را پر می کند و از طرف دیگر باعث رشد و تکامل و رسیدن به مقام قرب الهی می شود . بهترین راه پرستش و بندگی انسان ها به جای آوردن نماز است.
نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز ار گناهان است. طبق روایات وارده در کتب حدیثی ما مهمترین عبادت بندگان نماز می باشد که اگر مورد قبول درگاه الهی واقع شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد[1] . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:کسی که نمازهای پنج گانه را انجام میدهد از گناهان پاک می شود همانگونه که اگر شبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند[2]. به همین خاطر در آیات و روایات بر آن تاکید بسیار شده است و ترک آن را از بزرگترین گناهان کبیره به شمار می آورند[3].
از آنجا که این عمل دارای آثار و برکات بسیاری می باشد ، برای درک آن آثار باید در بجا آوردن این فریضه الهی چند نکته را در نظر گرفت:
1-توبه و استغفار کردن قبل از نماز.
2-به دلیل آنکه نماز یک عمل عبادی است، باید تمام شرایطی که در صحت نماز دخیل می باشد را رعایت کرد. (به کتاب های توضیح المسائل مراجع رجوع شود).
3- بهتر است انسان برای نماز تمیز ترین لباس های خود را بپوشد و به خود عطر بزند چرا که امام صادق عليه السلام می فرمایند: دو ركعت نمازى كه شخص عطر زده بخواند، برتر از هفتاد ركعت نمازى است كه شخص عطر نزده بخواند[4].
4- سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد. خداوند با کسانی که در بجا آوردن نماز کاهلی کنند به تندی سخن گفته و "ویل" که یکی از چاه های جهنم است را به آنان وعده داده است[5] .
5- از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً پرهیز شود. امام باقر علیه السلام می فرمایند:روزي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) وارد مسجد شدند. شخصي را ديدند که با شتاب زدگي نماز مي خواند و رکوع و سجود خود را به صورت ناقص انجام مي دهد. ایشان فرمودند: عمل اين شخص مانند نوک زدن کلاغ بر زمين براي برچيدن دانه است.اگر اين شخص با چنين نمازي بميرد، قطعاً خارج از دين (اسلام) مرده است[6].
6-«حضور قلب » روح نماز می باشد، به همین جهت سزاوار است از آنچه که مایه ی پراکندگی حواس می گردد پرهیز شود.
7-بهتر آن است که بنده معانی کلماتی که در نماز به زبان می آورد را بداند و در حال نماز به آن توجه داشته باشد.
8-با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد . بداند با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین (علیهم السلام ) آمده است که هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند . نقل است که در یکی از جنگ ها تیری به پای حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرو رفت و چون درآوردن آن درد بسیاری داشت اصحاب نتوانستند آن تیر را از پای حضرت درآورند.در آن هنگام نزد امام حسن رفتند و با ایشان مشورت کردند و حضرت فرمودند: هرگاه پدرم به نماز ایستاد می توانید تیر را از پای ایشان بیرون بکشید ،چرا که پدرم در هنگام نماز از این دنیا فارغ می شود و تمام توجهش و روحش نزد خداوند عالمیان است[7].
9-همچنین سزاوار است کارهایی که باعث کم شدن ارزش نماز و از بین رفتن حضور قلب می شود را انجام نداد ، مثلاً در حال خواب آلودگی ، خودداری از بول ، در میان سروصداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه میکند به نماز نایستد .
آثار و برکات نماز در زندگی
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که نماز هر كسى تابع ميزان معرفت و شناخت اوست و چون معرفت و ايمان افراد با هم متفاوت است، نمازهاى آنها و آثار آن نمازها نيز مختلف می باشد.درنتیجه آثاری که ما در اینجا ذکر می کنیم نسبت به افراد مختلف دارای درجات متفاوتی می باشد. همچنین در روایات به برپا کردن نمازهای واجب به صورت جماعت تأکیید فراوانی شده است که این تأکییدات نشانگر تأثیرات بیشتر نماز جماعت نسبت به نماز فرادا می باشد.
مهمترین آثار اخروی نماز
- امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: كسی كه ركوعش[درنماز] تمام و كامل باشد هرگز دچار وحشت قبر نمی شود[8].
- همچنین ایشان در روایتی دیگر می فرمایند: نماز مونس (نمازگزار) در قبر، فرش نیکو در زیرش، و پاسخ نمازگزار برای نکیر و منکر می باشد[9].
- مهمترین اثر اخرویی که نماز می تواند برای شخصی به دنبال داشته باشد، تضمین کردن ورود نمازگزار به بهشت برین است.امام صادق (علیه السّلام )می فرمایند: همانا پروردگار شما مهربان است، عمل كم را تقدیر می كند، هر آینه انسان دو ركعت نماز برای خدا بحای آورد، خداوند به سبب آن نماز او را وارد بهشت می كند[10]. در روایتی که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است، ایشان نماز را به کلید بهشت تعبیر می کنند. [11]
آثار دنیوی نماز
- انسان را به خدا نزدیک می کند[12].
- نماز مانند نوری است[13] که موجب هدایت انسان می شود و او را از فساد و ابتذال باز می دارد[14].
- موجب قبول شدن دعا می شود[15].
- پاک شدن گناهان روز به واسطه خواندن نماز شب[16]
- نماز تأمین کننده سلامت روحی و روانی انسان می باشد. آيه شريفه الا بذكر اللّه تطمئن القلوب حكايت از آن دارد كه با ياد خدا دلها آرامش ميگيرد. دل پايگاه نفس آدمي است و آنگاه كه دل آرام گيرد، نفس انسان نيز اطمينان مييابد. پس براي داشتن دلي آرام و قلبي مطمئن بايد به ذكر باري تعالي پرداخت و نماز عملی است که در آن جز ذكر خدا ذکر دیگری گفته نمی شود و چه بسا ذکر الله الاکبر است.
- و آثار و برکات بسیار دیگری که دانشمندان امروزی به آن ها پی برده اند و ما در اینجا مجالی برای بیان آن ها نداریم.
آثار سبک شمردن نماز
حضرت زهرا (سلام الله عليها) از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) سؤال كردند: پدر جان! چه ميشود مرد يا زني را كه نماز را سبك بشمارد؟
پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمودند: اي فاطمه (سلام الله عليها) هر كس از زنان و يا مردان نماز را سبك بشمارد خداوند او را به پانزده بلا گرفتار كند. شش بلا در دنيا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلا در روز قيامت هنگام خروج از قبر.
اما شش بلايي كه در دنيا به آن گرفتار ميشود:
خداوند بركت را از عمر او بر ميدارد.
خداوند بركت را از روزي او برميدارد.
پروردگار سيماي صالحان را از او ميگيرد.
اعمال و كارهاي او بدون اجر و پاداش ميگردد.
دعاي او مستجاب نميشود.
دعاي صالحان نيز در حق او مستجاب نميگردد.
اما سه بلايي كه در هنگام مرگ به آن گرفتار ميشود:
ذليل و بي مقدار ميميرد.
گرسنه جان ميدهد.
تشنه از دنيا ميرود اگر چه از تمام نهرهاي دنيا به او آب دهند.
اما سه بلايي كه در قبر به آن گرفتار ميشود:
خداوند ملكي را مأمور ميكند كه او را در قبر آزار رساند.
دچار فشار قبر ميشود. (قبر او تنگ ميگردد)
قبرش تاريك و ظلماني ميباشد.
اما سه بلايي كه در روز قيامت به هنگام خروج از قبر به آن گرفتار ميشود:
خداوند ملكي را مأمور ميكند تا او را با صورت به زمين بكشاند و مردم بر او نظارهگر باشند.
به شدت از او حساب ميكشند.
خدا به او نظر نميكند و او را پاك نميگرداند و براي او عذابي دردناك است[17].
موسسه جهانی سبطین (علیهماالسلام)
پاورقی
1- فلاح السائل سيد بن طاووس ، ص127.
2- کنز العمال، ج ۷، ص ۲۹۱ حدیث ۱۸۹۳۱.
3- امام صادق علیه السلام می فرمایند: ترک نماز داخل در کفر است . (بحارالانوار، ج85، ص 26).
4- ثواب الاعمال،ص 40.
5- سوره ماعون،آیه 4 و 5.
[6]- منتهی المطلب علامه حلی،ج4،ص11
7- ر.ک،کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 526.
[8]- بحارالانوار، ج 6، ص 244
[9]- بحار الانوار، ج 79 ص ۲۳۲
[10]- مستدرك سفینة البحار، ج 3، ص 147
[11]- نهج الفصاحه، حدیث ۱۵۸۸
[12]- كافی، ج3، ص265
[13]- نهج الفصاحه، ص ۳۹۶
[14]- عنکبوت 45
[15]- بحار الانوار، ج 79 ص ۲۳۲
[16]- كافی، ج3، ص266
[17]- فلاح السائل، ص
ادامه مطلب