ره‌آورد سجده در آيات و روايات معصومين ـ عليهم السّلام

ره‌آورد سجده در آيات و روايات معصومين ـ عليهم السّلام

http://file.tebyan.net/a433b6090c/60556744777880832420_thumb.jpg.png

2ـ 1: فرع اول، آرامش آرماني
سجده، يك نوع مسافرت معنوي است كه دست‌آورد فراواني را به همراه خواهد آورد. يكي از دست‌آوردهاي بزرگ اين ره‌آورد «آرامش آرماني» است كه در سايه اين آرامش بزرگ، انسان به «اِسْري» الهي دست خواهد يافت.
آرامش زيبا و با معنا، همان آرامش شب.
وَ الَّيلِ اِذا سَجي.
سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گيرد.[1]
سوگند به آرامش بزرگ و آرامش آرماني. زماني كه گسترة آن، تمام هستي را فرا گرفته است و همانند خورشيد پرتو افشاني مي‌كند. سجده همسان شب. آرام‌بخش و آرامش‌آفرين است و در واقع سجده‌گاه، گهواره‌اي است كه در آن بندگان الهي به آرامش جان دست مي‌يابند.
«اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنَّ القُلوب.»[2]
اگر اين آرامش بزرگ، در زندگي فردي و اجتماعي به دست آيد؛ جامعه انساني به جامعه ديني، سپس به جامعه آرماني دست خواهد يافت.
اگر تمام انسان‌ها، جلوي فردي زانوي شاگردي به زمين بزنند،
اگر همه بشريت پشت سر فردي اقتدا نمايند،
اگر كل جهان را به فردي، هديه بدهند،
اگر قدرت جهاني را به فردي بسپارند،
اگر در تمام عمر، زندگي شخصي، در «سمور» سپري گردد،
اگر اسمش بر تابلوهاي طلايي نگاشته گردد،
اگر نامش در كتاب‌هاي آسماني ثبت گردد،
اگر تاريخ جهاني، به نام فردي ثبت و ضبط گردد،
اگر جايزة جهاني به وي اختصاص يابد،
اگر او را براي تفريح در شهر به شهرِ جهان بگردانند،
اگر بتواند با دو بال مصنوعي بر تمام كرات، كره ماه و كيهان جهاني گشت زند،
اگر تمام حركات و سكنات زندگي وي حتّي نفس كشيدن‌هاي وي جهت يادبود به فيلم كشيده شود و عكسبرداري گردد،
و اگر ...، ذرّه‌اي از آن آرامش آرماني بدست نخواهد آمد و غير از خدا كسي نمي‌تواند تكيه‌گاه و پناهگاه انسان باشد.
غير از خدا چه كسي مي‌تواند ستار العيوب باشد؟!
كدام پدر؟ كدام جد؟
كدام مادر؟ كدام فرزند؟
كدام برادر و خواهر؟
كدام معلّم و دوست؟
كدام همسايه و همشهري؟
كدام بيگانه؟!!
چند بار و چه مدّت؟
غير از خدا احدي نمي‌تواند رازدار انسان باشد و در تمام امور زندگي، فرد مطمئني براي انسان محسوب گردد.
«با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا ... به سوي جايگاه ابدي سفر»[3] كرد.
اين است آرامش آرماني و اِسري بزرگ.
2ـ2: فرع دوم، تواضع و تقرب:
اوج تواضع را بايد در سجده جستجو كرد.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند:
«هنگامي كه انسان نماز مي‌خواند، سابيدن گونه‌ها به خاك نشانة تواضع و گذاردن اعضاي شريف بر زمين، دليل كوچك و حقارت است.»[4]
بنده خدا، بهترين عضو از اعضاي بدن خود را بر خاك مي‌نهد و با اين كار بهترين ارتباط را با خداي خود برقرار مي‌كند. با بهترين وجه با معبود خود سخن مي‌گويد و با يكتاي بي‌همتا درددل مي‌كند، ناله مي‌نمايد، گريه مي‌كند و خود را به خاك مي‌كشد و سر بر خاك مي‌نهد تا فكر خودش را الهي كند و جان خود را نوراني نمايد.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند:
مَاليِ لَا اَري عَلَيكُمْ حلاوةَ الْعِبادَةِ؟ وَ مَا حَلاوَةُ الْعِبادَةِ؟ قالَ اَلتّواضُعُ!
«چه مي‌شود كه شيريني عبادت را در شما نمي‌بينم؟[5] عرض كردند: شيريني عبادت چيست؟ فرمود: تواضع است.»
سجده‌گاه، آموزشگاهي است كه بنده خدا، تواضع، تقرّب جستن، تخلّص، تزكيه، تنهايي، تفكر و تكليف را در آن تجربه مي‌كند و به صورت علمي و كاربردي تمرين مي‌نمايد.
2ـ3: فرع سوم، تشكّر و تذكّر:
جايي كه «شعاع شمس»، براي خداوند سجده مي‌كند؛ چرا انسان بر خداوند سجده نكند؟ چرا انسان تشكر زيبا به جا نياورد؟
در اعمال مسجد بزرگ كوفه مي‌خوانيم:
«اَنْتَ الّذي سَجَدَ لكَ شُعاع الشّمس»[6] ؛ تو آن خدايي هستي كه شعاع شمس (خورشيد)، براي تو سجده مي‌كند.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند:
آسمان سجده‌گاه فرشتگان است.
«در دوران ديگري از آفرينش جهان، خداوند، آسمان‌هاي فرازين را از درون شكافت و سرشار از فرشتگان ساخت. فرشتگاني گونه گون كه:
ـ بي هيچ ركوعي تنها سر بر سجده دارند.
ـ دو ديگر گروهي كه بي هيچ قيامي در ركوعي مدامند.
ـ سه ديگر گروه، صف به صف، قيام كنندگاني بي‌تزلزل و لرزشند.
ـ چهارمين گروه تسبيح گويان خستگي ناپذيرند كه نه چشمشان پرده خواب فرو افتد و نه انديشه‌شان به خطا مي‌رود و نه خستگي به دژ تنهاشان راه مي‌يابد و نه آگاهيشان به غفلت فراموشي مبدل مي‌شود.
در تمام طبقات آسمان حتّي چندان پوست تخمي نمي‌توان يافت كه بر آن، فرشته‌اي در سجود يا كوشنده‌اي در كار و تلاش نباشد.»
اگر آسمان سجده‌گاه فرشتگان است؛ چرا دنيا فرودگاه و سجده‌گاه عاشقان حق نباشد؟!
مگر شكر نعمت واجب نيست؟ پس از خداوند چگونه مي‌توان تشكر كرد؟
خداوند مي‌فرمايد: «سَبَّحَ لِلّهِ مَا فِي السّموَاتِ وَ الْاَرْضِ و هو العزيزُ الْحكيمُ»[7]
«آنچه در آسمان‌ها و زمين است براي خدا تسبيح مي‌گويند و او عزيز و حكيم است.»
انسان كه اشرف مخلوقات است چه؟
دنيا، سرزمين تقدير و تشكر است. و در قالب يك قاعدة عقلايي، شكر منعم واجب است و بهترين نوع تشكّر، براي بهترين‌ها است و زيباترين نوع تشكر، در قالب يك سجده ساده انجام مي‌گيرد كه هم اختصاص دارد براي خداوند منان و هم كاربردي و عملي است، نه صرفاً زباني.
زندگي انسان، همان آواز آسماني است و آوازها هم، آواي الهي مي‌گويند.[8] همه چيز موسيقي معنوي مي‌خوانند و تسبيح مي‌گويند.
در سجده‌هاي طولاني، بايد از خداوند تشكر كرد، سپس تار وجود خويش را نواخت.[9]
در فرهنگ عرفان هميشه سخن از سحر است و سجده شكر. آسمانيان و زمينيان، همه بايد با آواز بلند، خداوند را بخوانند.
وَ النّجمُ و الشَّجرُ يَسجُدان.[10] گياه و درخت سجده مي‌كنند.
تشكر زيبا به جا مي‌آورند. سجده كن صد بار مي‌گو اي خدا نيست اين غم غير در خورد و سزا.[11]
سجده، شيرين‌ترين سرودي است كه هر موجودي، توسط آن خودش را به توحيد ناب و حق محض نزديك مي‌سازد.
سوختن عاشقانه را در سجده‌گاه بايد تمرين كرد و پرواز عارفانه را در سجده بايد تجربه نمود. «پرّ من بگشاي تا پرّان شوم در حديقة ذكر و سيبستان شوم».[12]
2ـ4: فرع چهارم، استكبار زدايي
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «فَاللهَ فَاللهَ في عاجِلِ الْبَغْيِ، ...»
«پس خدا را! پس خدا را! بپرهيزيد از سركشي در اين جهان و بترسيد از كيفر ناخوشايند ستم در آن جهان، و پايان زشت خودبيني كه دامي است نهادة شيطان. دامي بزرگ و فريفتني سترگ. بر دل مردان راه يابد، چون زهر كشنده كه در اندام‌ها شتابد. هيچ‌گاه از كار باز نماند، و به خطا كس را از مكر خود نرهاند. نه دانشمندي را به خاطر دانش و نه مستمندي را در فرسودگي پوشش؛ و خدا بندگان با ايمان خود را از اين آسيب بر كنار مي‌دارد، با نمازها و زكات‌ها و روزه گرفتن‌هاي دشوار، در روزهايي كه واجب است تا اندامهاشان بيارمد با اين كار، و ديده‌هاشان خاشع شود و جانهاشان خوار و سبك ساختن دلهاي آنان، و بردن خودبيني از ايشان، به فروتني كه در عبادت‌ها است: از چهره‌هاي شاداب را به تواضع برخاك سودن، و با چسبانيدن اندامهاي پاكيزه بر زمين خويش را نمودن، و رسيدنِ شكم‌ها به پشت به فروتني و خواري به خاطر روزه‌داري و آنچه در زكات است از دادن بهره‌هاي زمين و جز آن، به مستمندان و بيچارگان.
________________________________________
[1] . سورة الضحي، 93 / 2.
[2] . سورة رعد، 13 / 28.
[3] . وصيت‌نامه الهي سياسي امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ .
[4] . نهج البلاغه، خ 192.
[5] . ميزان الحكمة، ج 4، ص 21825.
[6] . مفاتيح الجنان، اعمال مسجد كوفه.
[7] . سورة حديد، 57 / 1.
[8] . مفاتيح الجنان، نماز امام هفتم ـ عليه السّلام ـ .
[9] . اشاره به داستان حكيم جهانگيرخان قشقايي.
[10] . سورة الرحمن، 55 / 5 و 6.
[11] . مثنوي معنوي، دفتر پنجم، 3990.
[12] . همان.


ادامه مطلب


[ جمعه 3 اردیبهشت 1395  ] [ 8:29 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علّت محروميّت از نماز شب

 علّت محروميّت از نماز شب
 
http://file.tebyan.net/a433b6090c/43327619205092465883_thumb.png

ْ((شخصي نزد امير مؤ منان عليه السلام آمد و گفت : اي اميرمؤ منان ! از نماز شب محروم شده ام .
حضرت فرمود: گناهانت تو را مقيّد کرده و دست و پايت را بسته اند)).
کليني قدس سره در باب ذنوب از کتاب ايمان و کفر، نقل مي نمايد که امام صادق عليه السلام فرمود: ((چون مرد گناه کند، از نماز شب محروم گردد و عمل زشت ، از چاقويي که در گوشت فرو رود، سريعتر در
کسي که مرتکب آن شده ، فرو مي رود)).(1)(2)
پينوشتها:
1- ج 2، ص 290 (کافي معرب ).
2- رساله لقاءالله ، ص 197.

منبع:داستانهاي حکيمانه در آثار استاد حسن زاده آملي، هيئت تحريريه انتشارات نبوغ


ادامه مطلب


[ جمعه 3 اردیبهشت 1395  ] [ 8:09 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

37 خاصیت برای نماز در یک حدیث از رسول الله (صلی الله علیه و آله)

 37 خاصیت برای نماز در یک حدیث از رسول الله (صلی الله علیه و آله)

http://file.tebyan.net/a433b6090c/1031712f2.jpg

راجع به نماز از پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال شد، ایشان فرمودند:
الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّينِ
نماز نهری از دریای خروشان و پرنعمت دین است .
وَ فِيهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ
در نماز، آنچه موجب رضایت رب هست قرار دارد .
وَ هِيَ مِنْهَاجُ‏ الْأَنْبِيَاءِ
نماز؛ مسیر تعلیم و تربیت و حرکت انبیاء(ع) به سوی آخرت است .
وَ لِلْمُصَلِّي حُبُّ الْمَلَائِكَةِ
ملائکه(به همراه نعمات بیشمار) به سوی اهل نماز جذب می شوند .
وَ هُدًى
برای نمازگزار، هدايت است .
وَ إِيمَانٌ
و ايمان است .
وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ
نور معرفت است .
وَ بَرَكَةٌ فِي الرِّزْقِ
و بركت در رزق است .
وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ‏
و راحت بدن است .
وَ كَرَاهَةٌ لِلشَّيْطَانِ‏
موجب کراهت شيطان است .
وَ سِلَاحٌ‏ عَلَى الْكَافِرِ
سلاح است علیه کافر .
وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ
سبب مستجاب شدن دعا ،
وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ
و قبولى اعمال است،
وَ زَادٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ
توشه‏ اى از دنیا به سوی آخرت برای مؤمن است،
وَ شَفِيعٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَلَكِ الْمَوْتِ
شفيع نزد ملك الموت،
وَ أُنْسٌ فِي قَبْرِهِ
و مونس قبر .
وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ
و فرش زير پهلو است .
وَ جَوَابٌ لِمُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ
جواب نكير و منكر است .
وَ تَكُونُ صَلَاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الْمَحْشَرِ تَاجاً عَلَى رَأْسِهِ
نماز بنده در محشر، تاجى است بر سرش .
وَ نُوراً عَلَى وَجْهِهِ
و نورى در صورتش،
وَ لِبَاساً عَلَى بَدَنِهِ
و لباسى است بر تنش،
وَ سِتْراً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّارِ
پرده ‏اى است بين او و آتش،
وَ حُجَّةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ
حجتى است بين او و رب جل جلاله .
وَ نَجَاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ
موجب نجات بدنش از جهنم .
وَ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ
و جوازی بر (عبور از) پل صراط است،
وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّةِ
كليد بهشت،
وَ مُهُوراً لِحُورِ الْعِينِ
و مهر حور العين .
وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِ
و بهاى بهشت است،
بِالصَّلَاةِ يَبْلُغُ الْعَبْدُ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا
نماز است كه بندگان را به بالاترين درجات مى ‏رساند .
لِأَنَّ الصَّلَاةَ تَسْبِيحٌ
چون نماز تسبيح ،
وَ تَهْلِيلٌ
و تهليل ،
وَ تَحْمِيدٌ ،
و تحمید
وَ تَكْبِيرٌ ،
و تكبير،
وَ تَمْجِيدٌ ،
و تمجيد ،
وَ تَقْدِيسٌ ،
و تقديس خداوند ،
وَ قَوْلٌ ،
و گفتار ،
وَ دَعْوَةٌ ...
و دعا است ...
الخصال ج‏2  ص: 522
في الصلاة تسع و عشرون خصلة  ص : 522 ح 11

 


ادامه مطلب


[ جمعه 3 اردیبهشت 1395  ] [ 8:02 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

آيا سه بار «الله اكبر» گفتن بعد از سلام نماز، شيوه نماز خلفاء بوده است؟

آيا سه بار «الله اكبر» گفتن بعد از سلام نماز، شيوه نماز خلفاء بوده است؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/87425984844243506540_thumb.png

از مفضل بن عمر نقل شده است كه به امام صادق عرض كردم به چه علتی باید نمازگزار بعد از سلام دادن سه مرتبه در حالی كه دو دستش را بالا می برد تكبیر بگوید ؟ پس حضرت فرمودند : به خاطر اینكه نبی اكرم صلی الله علیه و‌آله وسلم زمانی كه مكه را فتح كردند نماز ظهر را با اصحابشان كنار حجر الاسود اقامه كردند پس زمانی كه سلام دادند سه مرتبه دو دست خود را بالا آوردند و تكبیر گفتند‌ و فرمودند : " لا إله إلا الله وحده وحده أنجز وعده ونصر عبده وأعز جنده وغلب الأحزاب وحده فله الملك وله الحمد یحیی ویمیت وهو على كل شئ قدیر" سپس رو به اصحابشان كردند و فرموند : این تكبیر را و این دعا را بعد از هر نماز واجب ترك نكنید پس اگر كسی این كار را بعد از سلام نماز انجام دهد آن شكری را كه بر عهده اوست نسبت به خدای متعال به خاطر تقویت اسلام و لشگر اسلام به جا آورده است.

وسائل الشیعه ج 6 ص 456 نقل از علل الشرایع شیخ صدوق (چاپ آل البیت)


ادامه مطلب


[ جمعه 3 اردیبهشت 1395  ] [ 7:47 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]