معنای "الصراط المستقیم" نماز از دید حضرت صادق علیه السّلام

معنای "الصراط المستقیم" نماز از دید حضرت صادق علیه السّلام

1.jpg

امام صادق عليه‌السلام در مورد آية « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ » (فاتحه 6) مي‌فرمايند:

« هُوَ أمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَعْرِفَتُه‏»

« صراط مستقيم اميرالمؤمنين عليه‌السلام و معرفت ايشان است. »

ان شاء اللّه از اين پس نماز خود را با توجه به فرمايشات ائمه عليهم‌السلام اقامه مي كنيم.

خداوندا، ما را به اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام برسان،

و به سوي ايشان و معرفتشان هدايت نما.

(بحارالأنوار 24 / 11 ح 4 ؛ معاني الأخبار/ 32)


ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  ] [ 7:30 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز پر فضیلت والدین برای شب پنج شنبه

نماز پر فضیلت والدین برای شب پنج شنبه

http://file.tebyan.net/a433b6090c/13931207115611751_PhotoL_0.jpg

(چه گونه حق پدر و مادر را ادا کنیم؟)

رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:‏ مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ‏ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهَا  لِوَالِدَيْهِ، فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْه‏.[1]

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار حمد، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 5 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و ثواب این نماز را به پدر و مادرش تقدیم کند، حقّ والدین را ادا نموده است.

رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ‏: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ يُرْوَى مَرَّةً وَاحِدَةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهُ لِوَالِدَيْهِ فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْهِ، وَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيَّ». فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّى حَقَّهُمَا، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا أَعْطَى الشُّهَدَاءَ، وَ إِذَا مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ كَانَ مَلَكٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ مَلَكٌ عَنْ شِمَالِهِ يُشَيِّعُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ حَتَّى يَدْخُلَ الْجَنَّةَ، وَ يَنْزِلُ فِي قُبَّةٍ بَيْضَاءَ، فِيهَا بَيْتٌ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ، سَعَةُ ذَلِكَ الْبَيْتِ كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا سَبْعَ مَرَّاتٍ، فِي كُلِّ بَيْتٍ سَرِيرٌ مِنْ نُورٍ، قَوَائِمُ ذَلِكَ السَّرِيرِ مِنَ الْعَنْبَرِ الْأَشْهَبِ، عَلَى ذَلِكَ السَّرِيرِ أَلْفُ فِرَاشٍ مِنَ الزَّعْفَرَانِ، فَوْقَ ذَلِكَ الْفِرَاشِ حَوْرَاءُ مِنْ نُورٍ، عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ حُلَّةٍ مِنْ نُورٍ، يُرَى النُّورُ مِنْ جِسْمِهَا مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ الْحُلَلِ، عَلَى رَأْسِهَا ذَوَائِبُ قَدْ جَلَّلَتْهَا بِالدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ، إِذَا تَبَسَّمَتْ مَعَ زَوْجِهَا خَرَجَ مِنْ فِيهَا نُورٌ يَتَعَجَّبُ مِنْ ذَلِكَ أَهْلُ الْجَنَّةِ حَتَّى يَقُولُونَ: مَا هَذَا النُّورُ! لَعَلَّهُ اطَّلَعَ عَلَيْنَا الْبَارِي سُبْحَانَهُ! فَيُنَادِي مِنْ فَوْقِهِمْ: يَا أَهْلَ الْجَنَّةِ! قَدْ تَبَسَّمَتْ جَارِيَةُ فُلَانٍ مَعَ زَوْجِهَا فِي بَيْتِهَا، عَلَى رَأْسِ كُلِّ ذُؤَابَةٍ جُلْجُلٌ مِنْ ذَهَبٍ، حَشْوُهَا الْمِسْكُ وَ الْعَنْبَرُ، إِذَا حَرَّكَتْ رَأْسَهَا خَرَجَ مِنْ وَسَطِ الْجُلْجُلِ أَصْوَاتٌ لَا يُشْبِهُ بَعْضُهَا بَعْضاً، عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ، قَدْ زُيِّنَتْ أَصَابِعُهَا بِالْخَوَاتِيمِ، يُعْطِي اللَّهُ تَعَالَى هَذَا الثَّوَابَ لِمَنْ يُصَلِّي هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ يَجْعَلُ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ، وَ لَا يُنْقَصُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ كَتَبَ لَهُ بِكُلِّ رَكْعَةٍ عَشْرَةَ آلَافِ صَلَاةٍ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى جَسَدِهِ نُوراً، هَذَا جَزَاءُ اللَّهِ لِأَوْلِيَائِه.[2]

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت 100 بار حمد (و به روایت دیگر یک بار حمد)، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 15 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و بگوید: «بار الها! ثواب این نماز را برای پدر و مادرم قرار ده» در این صورت حقّ والدین را ادا نموده است، و خداوند آنچه به شهدا اعطا نموده است، به وی می بخشد، و هنگامی که از صراط عبور می کند، یک فرشته از سمت راست، و یک فرشته از سمت چپ او قرار می گیرند و از جلو، وی را با تکبیر و تهلیل مشایعت می کنند تا آن که به بهشت وارد شود. وی در بهشت به قبه ای سفید فرود می آید. در آن قبّه، خانه ای از زمرّد سبز قرار دارد. وسعت آن خانه، هفت برابر شهری از دنیاست. در هر خانه تختی از نور قرار دارد. پایه های این تخت از عنبر خاکستری است. بر آن تخت هزار بستر از زعفران گسترده شده است. بر هر بستر حوریی از نور قرار گرفته است. هر حوری هفتاد هزار حلّه از نور به بر دارد. از ورای حلّه ها بدن نورانی حوری ها دیده می شود. بر رأس هر حوری گیسویی است که با درّ و یاقوت تزیین شده است. هنگامی که این حوری به همسرش لبخند می زند، از دهانش نوری خارج می شود که اهل بهشت از آن حیرت می کنند و می گویند: چه نوری است! شاید خداوند سبحان بر ما جلوه نموده است! پس ندایی از بالای اهل بهشت می آید که: ای اهل بهشت! این نور، حاصلِ لبخند همسر فلانی در خانه اش می باشد. بالای گیسوی حوری، زنگوله ای از طلا قرار دارد که از درون آن بوی مشک و عنبر می آید. هنگامی که آن حوری، سرش را حرکت می دهد، از میان آن زنگوله، اصواتی خارج می شود که هیچ صوتی به صوت دیگر شباهت ندارد. بر سر حوری، تاجی از نور قرار دارد، و انگشتان حوری با انگشرهایی تزیین شده است.

خداوند این پاداش را به کسی می دهد که این نماز را بخواند و پاداشش را برای پدر و مادر خود قرار دهد. همچنین نظیر این ثواب بدون آن که ذرّه ای کم شود، برای خود وی نیز منظور می شود. خداوند به ازای هر رکعت از این نماز، ده هزار نماز می نویسد، و به ازای هر مویی که در بدن دارد، نوری به او اعطا می کند. این است پاداشی که خداوند برای اولیای خویش تمهید نموده است.


[1] - مصباح المتهجد، ج‏1، ص 255/ جمال الأسبوع،ص 142

[2] - جمال الأسبوع، ص 99-100


ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  ] [ 7:13 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

عبادت و بندگى امام صادق (ع)

عبادت و بندگى امام صادق (ع)

تبیان زنجان

آنچه از واژه عبادت به هنگام استعمال آن فهميده مى‏شود روزه، نماز و حج و ديگر عبادتهاى بدنى است كه انجام آنها احتياج به قصد قربت دارد و وجود امام صادق (ع) از اين حيث زينت بخش عبادت كنندگان مى‏باشد.

سبط ابن جوزى در تذكره مى‏نويسد: علماى سيره نويس گفته‏اند او به سبب اشتغال به عبادت و پرستش خدا از رياست‏طلبى و دنيا خواهى منصرف بوده است .

ابن‏طلحه در مطالب السؤل مى‏نويسد: امام جعفر بن محمد عليهما السلام صاحب دانشهاى فراوان بود و عبادتهاى زياد انجام مى‏داد و ذكرها و وردهاى پى در پى مى‏خواند. او اوقات خويش را به انواع عبادات و نيايشها تقسيم مى‏كرد.

ابو نعيم اصفهانى در حيلة الاولياء مى‏نويسد: او به عبادت و پرستش خدا رو آورده و در برابر خدا خاضع و خاشع و از رياست رويگردان بود.

مالك بن انس مى‏گويد: جعفر بن محمد عليهما السلام در يكى از سه حال بود: حالت روزه، نماز و ذكر. او از عابدان بزرگ و زاهد سترگ بود كه از خدا خشيت دارند. يك سال در سفر حج با او همراه بودم، هنگامى كه پس از بستن احرام بر مركب خويش قرار گرفت، تا مى‏خواست لبيك گويد، صدايش مى‏بريد و نزديك مى‏شد كه از مركب پائين افتد.

مالك در ادامه سخنش مى‏گويد: با فضيلت‏تر از جعفر بن محمد از جهت دانش، عبادت و نيايش، هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و از خاطر احدى نگذشته است .

پس هيچ جاى تعجب نيست كه امام ابو عبدالله (ع) با فضيلت‏ترين مردم باشد از جهت عبادت، زهد وتقوى ؛ زيرا حدود بندگى و عبادت هر كس بر پايه ميزان خداشناسى اوست و به مفاد آيه انّما يخشى اللّه من عباده العلماءُ ، امام صادق (ع) كه در مرحله بالائى از علم و عرفان به ساحت الهى بوده، حدود عبادت و بندگى‏اش نيز به همين تناسب بوده است .

اين بود عبادتهاى بدنى امام. اما عبادتهاى ديگر آن حضرت كه پر اثرتر و منشترتر بوده، يعنى عبادت نشر دانش، تعليم و تربيت و ارشاد و اصلاح جامعه، آنها هم بر احدى پنهان نيست و ما در فصل زندگى علمى امام، كوششهاى او را در زمينه تعليم و تربيت ،احسان و نيكوئى و عطوفت و مهربانى وسعى او را در گسترش خلقهاى والاى انسانى قلم زده‏ايم، كه مراجعه شود و در فصل سخنان برگزيده امام، باز به شمه‏اى از تلاشهاى آن حضرت درباره ترغيب و تشويق مردم به حركت در مسير راست زندگانى و عمل به شريعت اسلامى و آراستگى به فضائل اخلاقى اشاره خواهيم كرد.

صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق (ع) ص 321 - 322.

آوینی


ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  ] [ 6:55 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

با کودکان خود درباره نماز و خدا بیشتر صحبت کنیم

با کودکان خود درباره نماز و خدا بیشتر صحبت کنیم

http://file.tebyan.net/a433b6090c/51954691602546246741_thumb.png

حقیقت این است که کودکان، از روحیه حق پذیری و حق جویی بالایی برخورداند و باید به این ویژگی در انها بسیار خوب توجه شود. درست است که کودکان به ویژه در سنین پایین تر دوست دارند در رویای خود رها باشند و طبق آرزوهای خود زندگی کنند، اما می‌توان در رویاهای آنها حقایق را هم گنجاند.

حقیقتی مثل وجود خدا، نماز و عبادات و مسائل دینی از این قبیل در حدی که برای آنها قابل هضم باشد. هرچه سن کودک بالا می رود و او به سمت نوجوانی می رود این نکته اهمیت بالاتری می یابد به ویژه زمانی که او وارد محیط اجتماع و مدارس و در نهایت دانشگاه می شود. چرا که در این زمان، وجود دوستانی با انواع فرهنگ ها و افکار مختلف موجب تغییر در نگرش او خواهند شد و دیگر خانواده نخواهد توانست به آسانی قبل، تاثیرگذار باشد.

 

برای همین است که می‌گویند علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. قبل از آنکه دیگر نتوانیم جلوی آنها را بگیریم باید به فکر آنها باشیم و آنها را با یک تفکر اساسی و اعتقاد محکم و صحیح به جامعه بفرستیم. هویت اسلام و دین را در او پرورش دهیم تا با یک جمله، از دین و خدا جدا نشود و یک شبهه نتواند به راحتی او را از پا درآورد.

بسیاری از کودکان در سنین کم به راحتی نماز می خوانند و دعا میکنند و خدا را حقیقت و وجودی بزرگ و موثر در جهان می دانند. اما به محض اینکه در بزرگی و مدرسه و دانشگاه با چند نفر بی دین آشنا میشوند و چند جمله می شنوند دیگر نمیتوانند به آنچه در گذشته بر آن پایبند بودند تکیه کنند و به راحتی تسلیم می شوند. علت هم واضح است. چون آنها در عقیده خود سست بودند. کسی با آنها در مورد فلسفه عبادات صحبت نکرده. و این نماز و روزه برای آنها تبدیل به یک شلاق و شکنجه شده که هر روز باید به زور آن را انجام دهند وگرنه خدا آنها را عذاب میکند.!

در حالیکه اگر با آنها در مورد علل عبادات صحبت شود و از همان آغاز کودکی و قبل از سن تکلیف نسبت به تعهد انها به عبادات اقدام کنیم، کار راحت تری خواهیم داشت. تا اینکه صبر کنیم خود به سن تکلیف برسد و آنوقت به او بگوییم خدایی هست و تکلیفی هست و تو باید، باید و باید تمام آنرا اجرا کنی!

پیشنهاد می شود در حد فهم کودک و نوجوان با آنها در مورد خدا و حقایق معنوی صحبت شود و سعی شود تا آنها نسبه به دین و وظایف دینی علاقه مند شوند و هرچه بر سن آنها میگذرد این احساس تکلیف در آنها تقویت شود و در نهایت اگر کسی از آنها بپرسد چرا نماز؟ جوابی برای آن داشته باشد یا اگر نداشت، به دنبل رفع شبهه برآید نه اینکه کلا صورت مساله را پاک کند.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  ] [ 6:17 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]