لازمه غرق در نماز شناخت كامل خداوند است

لازمه غرق در نماز شناخت كامل خداوند است

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/05262800948639854924_thumb.png

عن محمد بن على بن الحسين - عليهم السلام - قال :

قلت لابى عبدالله - عليه السلام -: انى رايت على بن الحسين اذا قام الى الصلوة ، غشى لونه لون اخر، فقال لى : والله ان على بن الحسين كان يعرف الذى يقوم بين يديه ؛

امام سجاد (ع ) را ديدم كه هنگامى كه به نماز ايستاد، چهره اش را رنگى ديگر پوشاند.امام صادق (ع ) به من فرمود: ((به خدا قسم ، على بن الحسين (ع ) كسى را كه براى او نماز مى كرد، مى شناخت )).

(علل الشرائع ، ص 88، به نقل از وسائل الشيعه ، ج 4، ص 685)


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 12 خرداد 1395  ] [ 5:24 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

موانع حضور قلب

موانع حضور قلب

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/08593913487061624690_thumb.png

قال على - عليه السلام -:

لا يقومن احدكم فى الصلاة متكاسلا و لا ناعسا و لا يفكرن فى نفسه فانه بين يدى ربه و انما للعبد من صلاته ما اقبل عليه منها بقلبه ؛

در حال كسالت و چرت زدن نماز نخوانيد و در حال نماز به فكر خودتان نباشيد، زيرادر محضر خدا ايستاده ايد، به درستى كه آن مقدار از نماز بنده قبول مى شود كه قلبا به خدا توجه داشته باشد.

(بحارالانوار، ج 84، ص 239.وسائل الشيعه ، ج 4، ص 687)


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 12 خرداد 1395  ] [ 5:22 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

پیرمردی پینه دوزکه طی الارض میکرد

پیرمردی پینه دوزکه طی الارض میکرد

98559947772915881323.jpg;

آیت الله خرازی گوید :استاد بزرگوار حضرت آیت الله العظمی آقای حاج شیخ محمدعلی اراکی همه شبها پس از ادای نماز مغرب و عشا در مدرسه فیضیه به صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام می رفتند و در کنار مرقدی فاتحه می خواندند . بنده از ایشان سؤال کردم این قبر از کیست ؟ فرمودند :مرقد حاج سیدعبدالمطلب رشتی است ، که نه با من خویش بوده نه رفیق ، فقط یک منقبت برای من نقل کرده است لذا من حق او را محترم می شمارم .

ایشان که شخصی موثق و مورد اعتماد من بود ، روزی به منزل مرحوم آیت الله العظمی آقای سیدمحمدتقی خوانساری رحمة الله علیه آمد و چنین گفت :

وقتیکه من برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدم در آنجا شنیدم پیرمردی پینه دوز هر شب جمعه نزدیک غروب از نجف به کربلا طی الارض میکندو در حرم مطهر امام حسین علیه السلام مشغول عبادت می شودو صبح شنبه دوباره باطی الارض به نجف باز می گردد .

به فکر افتادم صحت این مطلب برایم اثبات گردد ، لذا از خود او هر چه پرسیدم چیزی دستگیرم نشد . سرانجام یکی از دوستان را به کربلا فرستادم تاغروب پنجشنبه نزدیک کفش داری حرم منتظر رسیدن نامه ای از من باشد و خودم هم پس از طرح رفاقت و مراجعه مکرر به دکان او به بهانه پینه کردن کفش و پس ازرفاقت کامل با او ، یک روز در موقع غروب پنج شنبه به دکان و مغازه آن پیرمرد درنجف اشرف رفتم . نامه ای به او دادم و گفتم من کاری فوری دارم خواهش میکنم وقتی به کربلا رسیدید نامه را در اسرع وقت به فلانیکه نزدیک کفشداری ایستاده برسانید ، پیرمرد پذیرفت و نامه را از من گرفت . پس از خداحافظی از او ، او درمغازه اش را بست و رفت . دوست ما در کربلا در همان محل موعود ، نامه را در زمان غروب پنجشنبه دریافت کرد . بدین ترتیب بر ما روشن شد که پیرمرد مذکور باطی الارض ، به کربلا می رود .

در یکی از روزها به نزد پیرمرد رفتم و صحبت از طی الارض کردم ولی باز هم پیرمرد اظهار بی اطلاعی کرد و زیر بار نمی رفت سرانجام کاری که با او کرده بودیم را

برایش باز گفتم آن پیرمرد سخت ناراحت شد . من به او گفتم :

آیا ممکن است این مقام را به من هم تعلیم کنی ؟ پیرمرد به قبر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره کرد و گفت :این آقا جد تو است یا جد من ؟ گفتم جد من است . گفت :هر چه من دارم از این بزرگوار است از من چه می خواهی ؟

منبع: پنجاه و سه داستان خواندنی از آیت الله اراکی


ادامه مطلب


[ سه شنبه 11 خرداد 1395  ] [ 10:48 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

من از خدا خواسته ام که شما بمانید و برمن نماز بخوانید

من از خدا خواسته ام که شما بمانید و برمن نماز بخوانید

21220758047194996598.jpg;

حضرت آیت الله العظمی اراکی به نقل از مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری می فرمودند که :مرحوم شیخ انصاری تحت تربیت مرحوم سیدعلی شوشتری بوده است .

زمانی سیدعلی شوشتری بیمار می شود . شیخ انصاری در عالم پنهانی به دیدن او می رود و چنین اظهار می دارد که :من از خدا خواسته ام که شما بمانید و برمن نماز بخوانید .

سیدعلی نیز در پاسخ می گوید :من هم از خدا می خواهم که شما به من نماز بخوانید .

شیخ در پاسخ می فرماید :دیگر کار تمام شده است .

بعدها در دیداریکه شیخ در «ظاهر» با سیدعلی شوشتری داشته است ، اوقصد میکند آنچه را در پنهانی از شیخ دیده است بیان کند . شیخ انصاری با اشاره ازاو می خواهد که سخنی به میان نیاورد .

بالاخره سیدعلی زنده می ماند و پس از رحلت شیخ انصاری بر او نمازمی گذارد .

منبع: پنجاه و سه داستان خواندنی از آیت الله اراکی


ادامه مطلب


[ سه شنبه 11 خرداد 1395  ] [ 10:38 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]