چگونه اهل سیر و سلوک شوم و به مقامات عرفانی برسم؟

چگونه اهل سیر و سلوک شوم و به مقامات عرفانی برسم؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/0210%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2.jpg

 اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند، به جایی که باید برسد خواهد رسید.

 مرحوم استاد ما میرزا سید علی آقا قاضی می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند» و یا فرمودند : « به صورت من تف بیندازد»

 ترک معصیت در اعتقادات و عملیّات (ترک گناه در فکر و عمل) و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه هزار سال باشد.

 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 42 و ص 108


ادامه مطلب


[ جمعه 21 خرداد 1395  ] [ 2:19 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

آیا امکان دارد که تیر را از پای امیرالمومنین بیرون کشیده باشند و ایشان متوجه نشده باشند؟

 آیا امکان دارد که تیر را از پای امیرالمومنین بیرون
کشیده باشند و ایشان متوجه نشده باشند؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B2.jpg

 آیت الله بهجت رضوان الله علیه:

فرماندار یا شهردار کرمان در رژیم پهلوی در شب یا روز عید غدیر مجلس جشنی بر پا نمود. در آن مجلس «مردوخ» از علمای اهل سنت نیز شرکت داشت. مداح در ضمن خواندن اشعار و مدیحه سرایی درباره حضرت امیرمومنان علیه السلام به جریان بیرون آوردن تیر از پای مبارک آن حضرت در حال نماز و عدم التفات و توجه آن بزرگوار به آن اشاره کرد.

 جناب آقای مردوخ که پای منبر نشسته بود رو کرد به آقای شهردار و با صدای بلند فریاد زد: «آقای فرماندار، آیا این‌ها افسانه نیست؟»
فرماندار می‌گوید: اعتراض او در آن مجلس و در میان آن جمعیت مثل یک کوه بر سر من فرود آمد، با خود گفتم: شب غدیر است خوب است مستبشر و شادمان باشیم، و من پاسخ او را ندهم؛

 ولی دیدم اگر جواب ندهم شکست اسلام و مذهب است. از سوی دیگر دیدم او عالم است و من از اهل علم نیستم، تا جواب کافی به او بدهم و یا بحث و مجادله نمایم.

در این لحظه گویا به من الهام شد و یک مرتبه به ذهنم خطور کرد که بگویم: آقا شما قرآن خوانده‌اید؟ گفت: بله، گفتم: درباره این آیه چه می‌فرمایید که خداوند متعال می‌فرماید : « فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُن‏» چون زنان، یوسف علیه السلام را دیدند، او را بزرگ انگاشته و دست‌های خود را بریدند.

 زنان مصری در مجلس زلیخا جمال مخلوقی را دیدند، این‌ها کجا و تجلیاتی که برای حضرت امیر علیه السلام در نماز پیش آمد کجا؟! آن‌ها با دیدن جمال یوسف علیه السلام محو دیدار جمال او شدند و بی‌اختیار دست‌های خود را بریدند، پس جا داشت حضرت امیرمومنان علیه السلام هم در حال نماز در برابر تجلیات انوار الهی و مشاهده جلال و جمال حضرت حق غرق شده و متوجه بیرون آمدن تیر از پای مبارکشان نگردد.

با این سخن، «کأنه القم حَجرا» (گویی سنگ به دهان او انداختند) لذا سرش را به زیر انداخت و دیگر هیچ نگفت.

 نقل می‌کنند: بیرون آوردن تیر از پای حضرت به ارشاد (و راهنمایی) حضرت امام حسن علیه السلام بوده است.

 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 71


ادامه مطلب


[ جمعه 21 خرداد 1395  ] [ 11:13 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ازدواج دختری سر نمی گیرد و به اصطلاح بختش باز نمی شود، چه توصیه ای دارید؟

ازدواج دختری سر نمی گیرد و به اصطلاح بختش باز نمی شود، چه توصیه ای دارید؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/25.jpg

 آیت الله بهجت رضوان الله علیه:
نماز جعفر طیار علیه السلام بخواند و پس از آن دعایی که در کتاب زاد المعاد مجلسی آمده، بخواند و در پی آن به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند ـ گرچه به مقدار کم ـ و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد ، و این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود انجام دهد و اگر نشد بداند که یا کم خوانده و یا با اعتقاد کامل نخوانده است.

 این نماز همراه با دعای پس از آن در کتاب مفاتیح الجنان نیز آمده است.

 همچنین ایشان بار دیگر در پاسخ به چنین پرسشی فرمودند: آیه «الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ‏ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» [سوره فرقان ؛ آیه 74] را بسیار بخوانید.

 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 114


ادامه مطلب


[ جمعه 21 خرداد 1395  ] [ 11:09 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

پیک حق

 پیک حق

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/2.jpeg

 «شهید حسین صنعت کار» بسیار مقیّد به خواندن نماز شب بود و این روحیه را در عمل به سایرین نیز منتقل می کرد. هر کس دو روز با او بود، نماز شب خوان می شد.

 از او سؤال کردم: « شده است از خواب بیدار نشوی؟» او با تبسم ملیحی گفت: «یک شب که از شدت ضعف و بی خوابی، خواب مانده بودم، با نیش پشه ای از خواب بیدار شدم، دیدم ساعت سه بامداد است. بسیار خوشحال شدم که پیک حق در قالب پشه، مرا از خواب بیدار کرد تا نمازم فوت نشود.»

 نماز شب شهیدان ؛ محمد محمدی ؛ نشر دارخوئین ؛ ص 17


ادامه مطلب


[ جمعه 21 خرداد 1395  ] [ 11:08 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]