براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز

براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/78522467044544493975_thumb.jpg.png

براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، امور ذیل را دقیقا توصیه مى كنیم:

1 - بدست آوردن آنچنان معرفتى كه دنیا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هیچ كار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.

2 - توجه به كارهاى پراكنده و مختلف، معمولا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا كند كه مشغله هاى مشوش و پراكنده را كم كند به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.

3 - انتخاب محل و مكان نماز و سایر عبادات نیز در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مكروه است و همچنین در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آیینه و عكس و مانند اینها، به همین دلیل مساجد مسلمین هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مى كند.

4 - پرهیز از گناه نیز عامل مؤ ثرى است، زیرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد و از حضور قلب مى كاهد.

5 - آشنایى با معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن، عامل مؤ ثر دیگرى است.

6 - انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز كمك مؤثرى به این امر مى كند.

7 - از همه اینها گذشته این كار، مانند هر كار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پیگیرى دارد، بسیار مى شود كه در آغاز انسان در تمام نماز یك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پیدا مى كند، اما با ادامه این كار و پیگیرى و تداوم آنچنان قدرت نفس پیدا مى كند كه مى تواند به هنگام نماز دریچه هاى فكر خود را بر غیر معبود مطلقا ببندد.

برگرفته از تفسیر نمونه


تهیه شده توسط مهدی ملکی

ادامه مطلب


[ سه شنبه 31 فروردین 1395  ] [ 6:14 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(1) ]

فكر در نماز دنباله افكار شبانه روز است

فكر در نماز دنباله افكار شبانه روز است

63857784117119212209.jpg;

یكى از شاگردان علامه طباطبایى (ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه (ره) رسید و راهكارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى كردند، پس از چند بار اصرار، ایشان فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر كسى پرسید به او بگویم. علامه (ره) فرمودند: «فكر در نماز دنباله افكار شبانه روز است. كسى كه صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.

منبع:سایت اندیشه قم


ادامه مطلب


[ یک شنبه 29 فروردین 1395  ] [ 6:38 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چه کنیم تا توفیق خشوع در نماز برای انسان پیدا شود؟

چه کنیم تا توفیق خشوع در نماز برای انسان پیدا شود؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA%20%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2.jpg

انسان باید برای تحصیل خشوع به عوامل ذیل توجه کند.

الف: شناخت خدا و انسان و دنیا

در مرحله اول آدمی باید خدا را با عظمت و جلال و جمالش بشناسد و بداند او غنی محض و دارای اسماء حسناست و دنیا میدان گذرائی است که آدمی چند صباحی باید در آن زندگی کند و از آن بگذرد و خود انسان فقیر و نیازمند محض است که در برابر آن موجود، با عظمت قرار گرفته است وقتی انسان این معرفت را بدست آورد دنیا در نظر او کوچک و خدا در نظر او بزرگ و خود را موجود نیازمند یافت به طور طبیعی وقتی در برابر خدای با عظمت قرار گرفت و با او به راز و نیاز مشغول شد، همه توجه او متوجه معبود او شده و از هرچه غیر خدا باشد منصرف می کند.

ب: کم کردن کارهای پراکنده

انسان در حین نماز باید تمرکز حواس داشته و تمام توجهش را به خدا گرداند از این رو آدمی باید از کارهای پراکنده و مشغله های مشوّش کننده ذهن و فکر و آن چه که باعث توهّم و خیالات می شود پرهیز نماید تا توفیق یابد در نماز حالت حضور قلب پیدا کند.

ج: انتخاب محل مناسب

آدمی باید محلی برای نماز انتخاب کند که از اموری که باعث مشغول کردن او می شود به دور باشد از باب مثال، محل عبور و مرور مردم نباشد در محیط با سر و صدا نباشد در برابر عکس و یا مانند آن نباشد و بالأخره هرچه ذهن و جوارح انسان را مشغول می سازد از آن به دور باشد تا حضور قلب را بدست آورد.

د: پرهیز از گناهان

یکی از اموری که قلب را از خدا دور می سازد و از حضور قلب می کاهد گناهان است. انسان با ترک گناهان زمینه را برای حضور قلب خود فراهم سازد.

ه: انجام مستحبات و آداب مخصوص نماز

انسان در مقدّمات و مقارنات نماز مستحباتی را رعایت کند از باب مثال دعاهایی که قبل از ورود به نماز است آن را بخواند.

و: آشنایی با حقیقت نماز و روح آن و همچنین توجه به معانی الفاظ و اذکاری که در نماز به زبان می آورد.

ناگفته نماند همه امور فوق در صورتی زمینه توفیق نماز با خشوع را فراهم می کند که انسان با مراقبت و تمرین و استمرار آن زمینه را برای تمرکز فکر پیدا کند و تمام پنجره های فکر خود را بر غیر معبود، سدّ نماید.

منبع: پایگاه حوزه


ادامه مطلب


[ جمعه 27 فروردین 1395  ] [ 5:45 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

از کجا بدانم قلبم در نماز قائم است؟

از کجا بدانم قلبم در نماز قائم است؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%B9/47779108864997270647_thumb.png

آنچه در برپاداری نماز اهمیت دارد این است که نمازگزار برای خدا برپای ایستد، چیزی او را ناتوان نسازد و هیچ امری از امور او را بر زمین ننشاند، از این رو درباره قیام در حال نماز وارد شده است: "مَن لَم یقم صُلبُه فلا صلاه له / کسی که در حال ایستاده پشت او راست نباشد نمازش کامل نیست" ظاهر این حدیث گرچه بیان حکمی فقهی است که لازم است انسان در حال تکبیره الاحرام، قرائت و قبل از رکوع و مانند آن از مواردی که قیام رکن یا جزء است ایستاده باشد لیکن تأویل حدیث این است که انسان هنگام مناجات با خداوند باید در برابر همه خاطره ها و دلمشغولی های نفسانی ایستادگی کند چه رسد به مصیبت های بزرگ غمبار و رخدادهای ناگوار.

خداوند همواره قائم به قسط است

چنان که زنده کردن عدل، اجرای قسط، کمک به ستمدیده و دشمنی با ستمگر نیازمند نیرویی است که از آن تعبیر به "قیام به قسط" می شود برحسب آنچه در شأن خداوند آمده است؛ "شَهِد الله اَنّه لا اِلهَ اِلّا هوَ وَ المَلائِکهُ وَ الو العِلم قائما بِالقِسط / خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان او و دانشوران نیز گواهی می دهند که جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودی نیست." و چون خدای سبحان پیوسته گواه بر وحدانیّت خویش است، همواره قائم به قسط است. همچنین فرشتگانی که در سخن بر خداوند پیشی نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند و از خداوند که حاکم بر آن هاست بیم دارند و به اندازه یک چشم بر هم زدن هم نافرمانی نمی کنند و نیز دانشوران، زیرا پیوسته بر توحید بودن، مستلزم همواره برپادارنده قسط بودن است، پس خدا پیوسته قائم است و شاید متّصف بودن حضرت بقیه الله اعظم علیه السلام به وصف قیام - قائم - نیز از این قبیل باشد.

قائم واقعی کیست؟

چون قیام برای زنده کردن کلمه الله و اعتلای آن است پس هرکس آن را احیا کند و اعتلا بخشد قائم واقعی است. گرچه ظاهرا نشسته باشد و کسی که این کلمه را زنده نگرداند و بالا نبرد او واقعا نشسته است، گرچه به حسب ظاهر ایستاده باشد، آن گونه که در تفسیر قیام برای جهاد و قعود از آن گفته می شود که مدار و ملاک، زنده کردن دین به جهاد و اجتهاد است و اعتلای کلمه حق به ایثارگری و نثار، خواه شخص زنده کننده و اعتلابخش ایستاده باشد یا نشسته.

مهم قیام قلبی است نه وضعی

افزون بر این، امتیاز قیام از قعود تنها در یک مقوله - عرضی از مقولات دهگانه- است و هر یک از قیام و قعود از مقوله "وضع" به شمار می روند، یعنی اعتماد و عنایتی به برپایی و نشستگی بدنی نیست بلکه مهم قیام قلبی است که احیاگر دین و حافظ این میراث سترگ از ضایع شدن است و شاید از این نوع باشد فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام "وَ ما جالَسَ هذا القرآن اَحَد اِلّا قام عنه بزیاده اَو نُقصان، زیاده فِی هُدی اَو نُقصان مِن عَمی / کسی با قرآن ننشست جز این که وقتی از آن نشست برخاست فزونی یا کاهش یافت، فزونی در هدایت یا کاهش از کورباطنی."

و فرمایشی که درباره اوصاف دوستان خدا فرمود: ".... بهم قام الکتاب و به قاموا / کتاب به ایشان و ایشان به کتاب برپا شدند." زیرا مراد از برپایی قرآن به ایشان، آشکار شدن دانش قرآن در دل ها و ذهن های آنان و اثر عملی قرآن در اعضا و جوارح و بدن هایشان به ارشاد و تبلیغ آنان است، چنان که مراد از قیام دوستان خدا به قرآن این است که دانش و کردارشان بر اساس قرآن باشد و مردم را کتاب و حکمت بیاموزند و تزکیه و پالایش بدهند به چیزهایی که آنان را از آتش دور و به بهشت نزدیک شان کند و موجبات تقرّب به لقاء الله را برای آنان فراهم سازد.

نیز از اینجا فرمایش علی علیه السلام در عیب جویی نفاق و سرزنش منافق روشن می شود: " ... قد اعدّوا لکلّ حقّ باطلا و لکلّ قائم مائلا / منافقان در برابر هر حق باطلی و برای هر کار صحیح و مستقیم انحرافی آماده کرده اند ..."

بشارت شیرین الهی درباره قیام کنندگان الهی

حاصل این که:  قیام، تبلور حالتی است که بنده به وسیله آن بر سرعت گرفتن و مسابقه توانمند می شود سپس به بهترین وجه برای امامت قدرت می یابد.  از این رو کسی که به پا ایستد و برای خدا پایداری کند فرشتگان بر او فرود آمده وی را به ولایت نوید می دهند، ولایتی که ترس و اندوه را از بین می برد: "إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخافوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَبشِروا بِالجَنّه الّتی کُنتُم توعِدون / به راستی کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود می آیند و می گویند هان بیم مدارید  و غمین مباشید و به  بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید." 

بنابراین اگر کسی به پایداری استمرار بخشد ممکن است فرشتگان نویددهنده را ببیند و سخنان شان را بشنود زیرا آنچه ویژه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم است همان است که به خصوص تشریع برمی گردد اما آنچه مربوط به حفظ و نگهداری دین- تسدیدی و مانند آن - است مخصوص او صلی الله علیه و آله  و سلّم نیست- و دیگران نیز می توانند فرشته را ببینند و سخن او را بشنوند و از آن بهره مند گردند چنان که گذشت-  بنابراین آن گونه که قیام خداوند به قسط و عدل،  منزه از حالت خاص بدنی است راز و نهان قیام نیز که در سرّ نماز نهفته است منزه از حالت خاص بدنی است، گرچه قیامی که در ظاهر و شکل نماز اعتبار دارد همان قیام بدنی است.

از این رو نمازگزاری که با پروردگارش به مناجات پرداخته و به حالت ایستاده در برابر معبود قائم به قسط نمایان شده باید به حال قیام باشد؛ زیرا قلبی که قائم است اثر قیامش در اعضا و جوارح نمودار می شود چنان که خشوع و فروتنی قلب نیز در  فرو اندامی و خشوع جوارح تجلی می یابد زیرا از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم، مردی را نگریست که در حال نماز با ریش خود بازی می کرد فرمود: "انّه او خشع قلبه لخشعت جوارحه" یعنی اگر دل این مرد خشوع می داشت اعضای وی نیز خاشع بود.

رازهای نماز/ آیت الله جوادی آملی


ادامه مطلب


[ سه شنبه 24 فروردین 1395  ] [ 6:15 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]