چه نیکوست خواب زیرکان!
چه نیکوست خواب زیرکان!
کم من قائم لیس له من قیامه ألا السهر و العناء جبذا نوم الاکیاس بسا نماز شب خوانی که از ایستادن و نمازگزاردنش جز بیداری و رنج نیست، چه نیکو است خواب زیرکان و عالمان دین! (1)
1) نهج البلاغه حکمت 137.
ادامه مطلب
اوصاف شب زنده داران
اوصاف شب زنده داران
طوبی لنفس أدت ألی ربها فرضها، و عرکت بجنبها بؤسها، و هجرت فی اللیل غمضها، حتی أذا غلب الکری علیها افترشت أرضها، و توسدت کفها، فی معشر أسهر عیونهم خوف معادهم، و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم، و همهمت بذکر ربهم شفاههم، و تقشعت بطول استغفار هم ذنوبهم، (أولئک حزب الله، ألا أن حزب الله هم المفلحون)
خوشا به حال کسی که وظیفه خویش را نسبت به پروردگارش ادا کند و مشکلات زندگی را تحمل کرده و ناملایمات را بر خود آسان گیرد و خواب را از دیدگان بشوید و اگر خواب بر او غلبه کرد، زمین را بستر خویش سازد و دستش را بالش. آنان که خوف قیامت چشمانشان را بیدار نگاه داشت و پهلوهایشان را از خوابگاه دور ساخته و همواره لبهایشان را بیدار نگاه داشت و پهلوهایشان را از خوابگاه دور ساخته و همواره لب هایشان به ذکر پروردگار در حرکت است و گناهانشان از بسیاری استغفار زدوده شده است: آنان حزب و گروه خدا هستند، بدانید که گروه خدا رستگاران اند.) (1)
1) نهج البلاغه خطبه 45.
ادامه مطلب
از خدا بترسید!
از خدا بترسید!
اتقوا الله عباد الله! تقیة ذی لب شغل التفکر قلبه، و أنصب الخوف بدنه، و أسهر التهجد غرار نومه
ای بندگان خدا! از خدا بترسید، مانند ترسیدن خردمندی که اندیشه (قیامت) او را به خود مشغول کرده و ترس از عذاب الهی جسمش را رنجور ساخته، و شب زنده داری (برای عبادت و نماز شب خواب اندکش را ربوده است. (1)
1) نهج البلاغه خطبه 82.
ادامه مطلب
خوشا به حال شب زنده داران
خوشا به حال شب زنده داران
عن نوف البکالی قالی: رأیت امیرالمومنین ذات لیلة، و قد خرج من فراشه، فنظر فی النجوم، فقال لی: یا نوف! أراقد أنت أم رامق؟
فقلت: بل رامق! قال:
یا نوف! طوبی للزاهدین فی الدنیا، الراغبین فی الاخرة، أولئک قوما أتخذوا الارض بساطا، و ترابها فراشا، و ماءها طیباً، و القرآن شعاراً، و الدعاء دثاراً، ثم قرضوا الدنیا قرضا علی منهاج المسیح .
یا نوف! أن داود علیهالسلام قام فی مثل هذه الساعة من اللیل، فقال: أنها ساعة لا یدعو فیها عبد الا أستجیب له، ألا أن یکون عشاراً أو عریفا أو شرطیاً، أو صاحب عرطبة ؤ هی الطنبور أو صاحب کوبة. و هی الطبل و قد قیل أیضاً. أن العرطبة الطبل و الکوبة الطنبور
از نوف بکالی روایت شده است که گفت: شبی امیرمؤمنان علی علیهالسلام را دیدم که از بستر خویش برخاست و به ستارگان مینگرد، آن گاه به من گفت: ای نوف! خوابی یا بیدار؟
گفتم: بیدارم.
فرمود: ای نوف! خوشا به حال پارسایان این جهان که دل در سرای دیگر بستهاند، آنان که زمین را فرش و خاک را بستر و آب را شربت نوشین و قرآن را شعار جامه زیرین؛ یعنی روش خود و زینت دل و دعا را دثار (جامه رو؛ یعنی مانع حوادث) قرار دادهاند. و چون حضرت عیسی از دنیا بریده و جدا گشتهاند.
ای نوف! حضرت داود علیهالسلام شبها در چنین ساعتی از بستر برمیخاست و میگفت: این ساعتی است که هیچ بندهای خدای بزرگ را نخواند، مگر این که دعایش مستجاب شود، جز آن که باجگیر یا جاسوس خبرچین یا گزمه که همکار داروغه ستمگر است و یا نوازنده تنبور و طبل باشد (عرطبه به معنی تنبور و کوبه به معنی طبل است و نیز گفتهاند: عرطبه به معنی طبل و کوبه به معنی تنبور است) (1)
1) نهج البلاغه حکمت 104.
ادامه مطلب