سستى کردن در نماز
سستى کردن در نماز
«منافقان، با خدا نیرنگ مى کنند و حال آنکه او با آنان نیرنگ مى کند و چون به نماز ایستند، به سستى برخیزند، با مردم ریا مى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى کنند .» «و هیچ چیز مانع پذیرفته شدن انفاقهاى آنان نشد ، جزاینکه به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند وجز با سستى نماز به جاى نمى آورند وجز با کراهت انفاق نمى کنند».
1ـ انس بن مالک: پیامبر داخل مسجد شد و با طنابى کشیده شده میان دو ستونروبرو شد. فرمود: این طناب براى چیست؟ گفتند: این طناب زینب است، هرگاه سست مى شود بدان مى آویزد. پس پیامبر فرمود: نه، آن را باز کنید. هر یک از شما تا آنگاه که نشاط دارد، نماز بخواند و هنگامى که سست شد بنشیند[1].
2ـ امام علىّ علیه السّلام : سستى کردن انسان در نماز، از سستى ایمان است.
3ـ امام باقر علیه السّلام : سست و خواب آلود و سنگین به نماز نایست که این ها از خوى منافقان است. همانا خداوند سبحان، مؤمنان را از ایستادن به نماز در حالت مستى ـ یعنى مستى خواب ـ باز داشته و در توصیف منافقان گفته است: «و چون به نماز ایستند، به سستى برخیزند، با مردم ریا مى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى کنند.»[2].
(1) در سنن ابى داود چنین آمده است: «پس پیامبر خدا فرمود: تا آنگاه که توان دارد نماز بخواند و هرگاه ناتوان شد، بنشیند».
(2) در تفسیر عیاشى، فقط تا «مستى خواب» آمده است و گفته خداوند درباره منافقان را ندارد.
ادامه مطلب
مصاحبهای با اهل جهنم در دوزخ به گزارش قرآن
مصاحبهای با اهل جهنم در دوزخ به گزارش قرآن:
سوره مدثر آیه ۴۲ تا ۴۷
شما را چه عملى به عذاب دوزخ گرفتار کرد؟
آنان جواب میدهند که:
۱- ما از نمازگزاران نبودیم
۲- به مستمند طعام (و صدقهاى) نمىدادیم
۳- با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم
۴- روز جزا (قیامت) را تکذیب مىکردیم
تا آنکه (با مرگ) یقین به قیامت یافتیم
نکات:
۱- ترک نماز مانند سایر واجبات انسان را جهنمی میکند
۲- ریشه ترک واجباتی همچون نماز٬ یقین نداشتن به قیامت است
۳- ترک رابطه با خدا (نماز) و ترک وظایف در قبال مردم (کمک نکردن به مستمندان) عاقبتی جز جهنم ندارد
۴- همنشینی با بدکاران انسان را از وظایفش غافل و سزاوار دوزخ میکند
۵- مرگ٬ قطعیتیترین واقعیت زندگی انسان است و با فرارسیدن آن٬ پردههای غفلت و جهالت کنار میرود
ادامه مطلب
مکان مُصلّى
مکان مُصلّى
تمام روى زمین پاک است وپاک کننده وجایگاه سجده بندگان پاک دل وهر جا تَحریمِه صلات بستى، همان جا محراب ومعراج تواست وهمه جا ملک خداست وبنده، بنده خدا که رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «وجُعِلَتْ لِى الأرضُ مسجدا وطهورا». مگر جایى که مَجازا در ملکیت بندگان خدا است وتصرّف در آن بسته به رضایت آنها؛ جاهایى که معصیت خدا در آن جا مىشده، یا تودر آنجا معصیت کردهاى، ترک کن که یاد گناه، بُعد است وتودر مقام قُربى. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «الصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقى»(1). وجاهایى را برگزین که جایگاه ذکر خداست وتجلیات خدا در آن جا بر دوام است. «قَلْبُ المُؤمِن عَرشُ اللّهِ»(2) وآن جاها را خدا به مقام رفیع یاد کرده است:
«فى بُیُوتٍ أَذِن اللّهُ أنْ تُرفَع ویُذکَرَ فیها اسمُهُ»(3)؛ در خانههایى که خدا رخصت رفعت داده، چون جایگاه عمل صالح وذکر خداست. «إلَیهِیَصعَدُ الکَلِمُ (روح) الطَیّبُ والعَمَلُ (ملکات) الصّالِحُ یَرْفَعُهُ»(4)؛ معرفت حق وعمل صالح، رافع الدرجاتند وعارف مظهر رفیع الدرجات.
مسجدى کان اندرون اولیاست *** سجدگاه جمله است، آن جا خداست
مساجد و مشاهد مشرّفه وهر جا که جایگاه ذکر خدا باشد، برترین جا براى نماز است که با جماعت نمازگزاران هم آوا باشى و برتر از اینها قلب وسرّ انسان است وهمانها ذاکر حقند وکم کم دائِمُ الذِکر والحُضُور: «إلاّ المصلین الذین هُم عَلى صَلاتِهم دائِمون»(5).
پی نوشت:
(1). محجة البیضاء، ج 1، ص 339.
(2). وَاللّهُ سُبحانَهُ هُوسُلطانُ القلبِ بَل القَلْبُ عَرْشُهُ (سفینة البحار، ج 2، ص 441).
(3). نور (24) آیه 36.
(4). فاطر (35) آیه 10.
(5). معارج (70) آیه 22 و 23.
ادامه مطلب
امانتدار خدا
امانتدار خدا
«إنّا عَرَضنا الأمانةَ على السّمواتِ والأرضِ والجبالِ، فَأبَیْنَ أن یَحملْنَها وأشفَقنَ مِنها وحَمَلَها الإنسانُ إنّه کان ظَلُوما جَهولاً»(1)؛ یعنى ما امانت خود را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه کردیم (وبه علت عدم استعداد عشق و عرفان) از ترسِ قصورِ اطاعتْ آن را نپذیرفتند. تنها انسان است که استعداد امانتدارىاش دادیم، تا امانتدار خدا باشد؛ با این که ظلم و جهل در وجودش بود، ولى با کسب علم و اطاعت، این دو را محو کردو مترنّم به این ترانه شد:
آسمان بار امانت نتوانست کشید *** قرعه فال به نام من دیوانه زدند
"حافظ"
و چون این جنون رخ داد و از ماسوى بیگانه شد، محرم بارگاه ربوبى گشت و امانتدارىاش بخشیدیم و همه موجودات، مخلوق یا مظهر حق بودند، ولى با نداشتنعشق و عرفان، لیاقت امانتدارى نیافتند، تنها انسان که از روح منفوخ حق بود، شناساى خویش و اصلِ خود که نفخه روح حق بود، شد، چنان که رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «من عَرَفَ نفسَهُ فقد عرف رَبّه»(2)؛ یعنى هر کس گهر خویش را شناخت پروردگارش را شناخت.
پاورقی:
(1). احزاب (33) آیه 72.
(2). قاضى سعید، شرح توحید صدوق، ج1، ص 462.
ادامه مطلب