علت چهار رکعت خواندن نمازهای ظهر و عصر و عشا
نمازی که در شب معراج از جانب پروردگار عزوجل بر حضرت ختمی مرتبت واجب گشت، هر نماز دو رکعت بود. هنگامی که پیامبرaمشاهده کردند مسلمانان آن دو رکعت را کامل ادا نمیکنند، به تعداد نمازها افزودند؛ پس به نمازهای ظهر، عصر و عشا دو رکعت افزودند تا تکمیل دو رکعت اول آن باشد.1
1- عیون أخبار الرضاg ، ج2، ص 108؛ روح الله خمینیw، سرالصلاة،ص 35.
ادامه مطلب
علت سه رکعت خواندن نماز مغرب
[1]. طهرانی، اسرار الصلاة، ص 288.
ادامه مطلب
علت دو رکعت بودن نماز صبح
طبق روایت امام زین العابدینj که فرمودند: چون در هنگام صبح ملائکة روز برای آمدن و ملائکه شب برای رفتن عجله دارند؛ لذا نماز صبح را برای اینکه هم آیندگان آن را با حضرت رسولs درک کنند و هم روندگان، آن جناب [نماز صبح را] به دو رکعت اصلی باقی گذاشتند و چیزی به آن اضافه نکردند و معنای آیه "إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا"1همین است؛ نماز صبح هم مشهود ملائکۀ شب است که میروند و هم ملائکه روز کهمیآیند. همچنین است که هم مسلمانان آن را شاهدند و هم ملائکۀ شب و هم ملائکۀ روز.2
1. اسراء: 77.
2. المیزان،ج13،ص 246.
ادامه مطلب
سر تعداد رکعات هر نماز
سر تعداد رکعات هر نماز
روایاتی که راز تعداد رکعات نمازهای واجب را بیان میدارد، نشان دهنده سیر تطوری است برای رسیدن تعداد و چگونگی نمازهای واجب به گونهای که به ما رسیده است.بر اساس"إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا"1؛ چگونگی نماز برای مؤمنان از ابتدا مشخص بوده2؛ اما همچون دیگر احکام ارسال آن دارای سیری است. مبداء واجب شدن نمازهای پنجگانه به صورت کامل، معراج پیامبر اعظمaاست. در معراج، نمازهای پنجگانه بر مسلمانان واجب شد. گفتنی است که در ابتدا پنجاه نماز بر مؤمنان واجب بود؛ اما با شفاعت پیامبر رحمتنمازهای واجب بر مسلمانان تخفیف داده شد و به پنج نماز رسید، تا عموم مسلمانان توانایی انجام آنها را داشته باشند. البته در اینکه چرا تعداد نمازها، به پنج رسید و کمتر یا بیشتر نشد نیز رازی وجود دارد. حضرت زین العابدین علت را اینگونه پاسخ میدهند که: "رسول خدا (ص) مىخواست براى امّتش تخفیف بگیرد و در عین حال با وجود کم شدن رکعات نماز همچنان ثواب پنجاه نماز عاید امّت ایشان شود. به علت قول خداوندعزوجل که : "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها"3؛هر کس حسنه و کار نیکى انجام دهد براى او ده برابر آن پاداش است. به همین علت وقتى آن حضرت به زمین فرود آمد جبرئیل بر او نازل شده و گفت: اى محمّد همانا پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید: که من این پنج نماز را به جاى همان پنجاه نماز مىپذیرم.4
آن حضرت به اذن خدا تا در مکه بودند فقط ده رکعت را بیان فرمودند و بقیه را بعد از هجرت اظهار داشتهاند. بنابراین نمازها در ابتدا دو رکعتی بودند؛ اما در مدینه به علت شرایط مناسب مسلمانان و تقویت معنویت آنها به رکعات کامل خود که هفده رکعت بود، رسید. امام سجاد میفرمایند: نماز در مکه دو رکعت واجب شده بود و پیامبر اکرمs در مدینه بعد از قوّت یافتن دعوت اسلام و وجوب مهار بر مسلمانان به نماز اضافه کردند.5 البته این عمل پیامبر به دستور و اذن خداوند بوده؛ چون او هر چرا را بفرماید از جانب خداوند گفته است.6
اصل گفته شده(سیر تطور نماز) منافاتی با علل گفته شده در روایات برای اضافه شدن تعداد رکعات ندارد. بدین سان که علاوه بر علت کلی، در چگونگی تعداد رکعتهایی که به نمازهای پنجگانه اضافه شده نیز اسراری وجود دارد. از جملة آنها دو روایت است که در ادامه میآید:
امام رضاj میفرمایند: اینکه در نماز،اصل دو رکعت گردید و بر بعضی دو رکعت و بر بعضی یک رکعت و بر بعضی دیگر هیچ نیافزود، بدان جهت بوده که اصل نماز فقط یک رکعت بود چون عدد اصلی همانیک است، پس اگر از یک هم کمتر میشد دیگر آن نماز نمیبود و چون خداوند عزوجل میدانست که بندگانش آن یک رکعت را که کمتر از آن دیگر نماز محسوب نمیشود به تمام و کمال و با حضور قلب به جای نخواهند آورد، لذا رکعتی به آن اضافه فرمود؛ تا اگر در رکعت اول کمبودی باشد در رکعت دوم آن نقص بر طرفشود. پس اصل نماز که خداوند عزّوجّل واجب فرموده، دو رکعت شد.7
أُخْرَى لِیُتِمَّ بِالثَّانِیَةِ مَا نَقَصَ مِنَ الْأُولَى
به حضرت موسیبنجعفرj عرض شد: براى چه نمازهاى واجب و مستحب پنجاه رکعت بوده نه زیادتر و نه کمتر از آن مىباشند؟
حضرت در جواب فرمودند: ... حق تعالى براى هر ساعت دو رکعت نماز قرار داده که مجموعا پنجاه رکعت مىباشد و ما بین غروب آفتاب تا سقوط شفق، ظلمت است که براى آن نیز یک رکعت نماز منظور گردیده است.
1- . ر.ک ترجمه تفسیر المیزان، محمدباقر موسوی همدانی، ج5 ص 101.
2- تفسیر المیزان ج 5، ص 101)
3- . أنعام: 160.
4-.. (الفقیه،ج 1، ص 198)
5-. المیزان،ج 13،ص 246.
6- . (نجم: 4و5).
7-. (عیون أخبار الرضاg ، ج2، ص 10)
8-. علل الشرائع، ترجمه محمدجواد ذهنى تهرانى ، ج2 ، ص77.
ادامه مطلب