چرا باید نماز را در اوقات معینی بجا آورد
چرا باید نماز را در اوقات معینی بجا آورد
از امام حسن ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمود:
«عده ای از یهود نزد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آمدند و داناترین آنها درباره مسائلی از آن حضرت پرسش کرد؛ یکی از پرسشها این بود که گفت: "بفرمایید تا بدانم به چه دلیل خداوند عز و جل، این نمازهای پنج گانه را در طول شبانه روز در پنج نوبت بر امت تو مقرر فرمود؟" پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: "خورشید را در هنگام زوال، حلقه ای است که به آن داخل می شود(1) و در این هنگام، هر چه در میان عرش (آسمان) و زمین است به تسبیح و تحمید پروردگارم ـ جل جلاله ـ زبان می گشاید و این همان ساعتی است که پروردگارم ـ جل جلاله ـ صلوات و رحمت و برکات خود را بر من نازل می فرماید و در این موقع بر من و امتم نماز (ظهر) را واجب کرده و فرموده است: "أقم الصلوة لدلوک الشمس الی غَسق اللیل"(2) و این ساعتی است که در روز قیامت جهنم را در صحرای محشر می آورند. پس هیچ مؤمنی نیست که آن ساعت به نماز ایستاده باشد مگر آنکه خداوند بدنش را بر آتش حرام سازد؛ اما نماز عصر، همان ساعتی است که حضرت آدم ـ علیه السلام ـ در آن وقت از شجره ممنوعه تناول کرد و خداوند عز و جل او را از بهشت بیرون راند. پس خداوند فرزندان و ذریه او را به خواندن این نماز (عصر) تا روز قیامت امر و آن را برای امت من اختیار فرمود و این نماز از محبوب ترین نمازها نزد خداوند است و مرا به محافظت آن از میان نمازها سفارش فرموده است؛ نماز مغرب همان ساعتی است که خداوند ـ عز و جل ـ بر آدم ـ علیه السلام ـ بخشود و توبه او را در آن موقع قبول کرد ... و این سه رکعت نماز را بر امت من واجب فرمود و این ساعتی است که دعا در آن مستجاب می شود و پروردگارم به من وعده فرمود که هر کس در آن موقع در پیشگاهش دعا کند دعایش را مستجاب فرماید. همین طور نماز عشاء یا نماز خفتن؛ همانا قبر را تاریکی و سیاهی عظیمی است و روز قیامت را نیز تاریکی هولناکی است، پس پروردگارم ـ عز و جل ـ به من و امتم امر فرموده که این نماز (عشاء) را بجا آوریم تا روشنی بخش قبرهایمان باشد و نیز برای اینکه به من و امتم نوری در گذشتن از صراط کرامت فرماید و هیچ قدمی نیست که در راه رفتن برای نماز عشاء برداشته شود مگر اینکه خداوند عز و جل آن بدن را بر آتش حرام سازد و این نمازی است که خداوند تعالی برای پیامبران مرسل پیش از من اختیار فرمود. اما نماز صبح؛ وقتی خورشید از میان دو شاخ (یا فرق سر) شیطان طلوع می کند، پروردگارم مرا امر فرموده که قبل از طلوع خورشید، نماز صبح را بجای آورم و پیش از آن که کافران آفتاب را سجده آورند امت من خداوند عز و جل را سجده کنند.»(3)
1- ظاهراً منظور از حلقه، همان خط یا دائره فرضی نصف النهار است و اگر چنین باشد زوال شمس نسبت به شهرها و بلاد مختلف که طول جغرافیایی آنها روی کره زمین اختلاف دارد متفاوت است. از این رو زوال به وقت معین ـ چنان که از ظاهر عبارت استفاده می شود ـ اختصاص ندارد و با توجه به همین اختلاف است که اوقات نماز در بلاد مختلف با هم تفاوت دارد.
2- یعنی نماز را از وقت زوال خورشید تا نیمه شب بپادار.
3- من لایحضره الفقیه، کتاب الصلاة، ص 317 ـ 320.
ادامه مطلب
چرا باید نماز را در اوقات معینی بجا آورد(2)
چرا باید نماز را در اوقات معینی بجا آورد(2)
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«هنگامی که آدم ـ علیه السلام ـ از بهشت رانده شد و به زمین هبوط کرد لکه سیاهی در صورت او پیدا شد و از سر تا پای او را فرا گرفت؛ آن حضرت به سبب این لکه سیاه که بر تمامی اندامش پدید آمده بود بسیار اندوهگین و گریان شد، پس جبرئیل نزد آن حضرت آمد و به او گفت: ای آدم چه چیز تو را چنین به گریه انداخته است؟ جواب داد: از این سیاهی که در بدنم پیدا شده گریانم. جبرئیل گفت: ای آدم برخیز و نماز کن که این، وقتِ نماز نخستین است. پس آدم برخاست و نماز گزارد، آن سیاهی تا گردن او رسید (از صورت او تا گردنش از سیاهی پاک شد) بار دیگر جبرئیل در نوبت نماز دوم نزد آدم آمد و به او گفت: ای آدم برخیز و نماز بخوان که این، زمانِ نماز دوم است، آدم برخاست و نماز گزارد و آن سیاهی تا ناف او پایین آمد، باز جبرئیل در وقت نماز سوم نزد او آمد و گفت: ای آدم برخیز و نماز بخوان که این، هنگام نماز سوم است. آدم برخاست و نماز گزارد و آن سیاهی به زانوهای او رسید. بار دیگر جبرئیل در وقت نماز چهارم آمد. آدم برخاست و نماز خواند و همچنین وقت نماز پنجم باز آمد و گفت: وقت نماز پنجم شد. آدم نماز خواند و به کلی از آن سیاهی که سراپایش را فراگرفته بود بیرون آمد. پس حمد و ثنای خداوند متعال را به جای آورد. در این هنگام جبرئیل به آدم گفت: ای آدم! حال فرزندان تو در مورد این نمازها همانند وضع تو می باشد؛ هر کس از فرزندان تو که در هر شبانه روز پنج نوبت نماز مقرر را بخواند از گناهان خارج می شود آنچنان که تو از این لکه سیاه بیرون آمدی.»(1)
1-من لایحضره الفقیه، کتاب الصلاة، ص 320 الی 321.
ادامه مطلب
چرا نماز بر روح برخی از افراد، تأثیری ندارد؟
چرا نماز بر روح برخی از افراد، تأثیری ندارد؟
«این مطلب که نماز باید آدمی را از ارتکاب فحشاء و منکرات باز دارد، حقیقتی است که هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد؛ زیرا قرآن به صراحت این خاصیت را برای نماز اثبات می کند، پس نمازی که این خاصیت در آن نباشد و تنها صورت نماز در آن یافت شود لامحاله آن نماز، از نفاق خالص نشأت گرفته و نفاق هم که بدون شک سبب دوری انسان از خدا می شود. اگر نماز، از جمیع جهات فاقد روح بود این نماز، در بازداشتن انسان از فحشاء و منکرات هم هیچ اثری نخواهد داشت، نه جزئی و نه کلی؛ ولی اگر بعض از مراتب روح را با خود داشت، لا محاله به همان اندازه اثر خواهد داشت. نتیجه این که نمازی که از جمیع وجوه فاقد روح و از جمیع جهات بدون حضور قلب باشد، این نماز ثمره ای جز دوری بنده از خدا نخواهد داشت. و این نماز، نماز کسی است که برای ریا و یا از روی استهزاء و مسخره نماز بخواند؛ اما نمازی که حتی یک دهم و یا بیشتر آن با حضور قلب [و برای خدا] انجام گیرد، به همان اندازه مورد قبول واقع می شود [و به همان اندازه فرد را از گناه باز می دارد].»(1)
1- اسرار الصلاة، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص 177 ـ 179. لازم به یادآوری است که این مطلب از دیدگاه عرفانی صحیح است وگرنه هرگاه نماز با شرایطی که در رساله های عملیه آمده، خوانده شود به لحاظ فقهی مجزی و کافی خواهد بود.
ادامه مطلب
چرا برخی از نمازگزاران مرتکب گناه می شوند؟
چرا برخی از نمازگزاران مرتکب گناه می شوند؟
مرحوم علامه طباطبایی نوشته است: مراد آیه از اینکه نماز، از فحشاء و منکر باز می دارد بازداریِ به نحو اقتضاست نه به نحو علیت تامه؛ یعنی طبیعت نماز این گونه است که اگر مانعی در کار نباشد و مزاحمی پیش نیاید، اثرش، بازداری از فحشا و منکر است، نه اینکه این بازداری به نحو علیت تامه باشد، به این معنا که هر کس نماز خواند دیگر نتواند گناه کند. از این رو سخن کسانی که در پاسخ این شبهه گفته اند: نماز در بعضی افراد اثر دارد یا اثر نماز، تا وقتی است که انسان در نماز است و مانند این حرفها، صحیح نیست؛ بلکه نماز، در همه و در همه احوال اثر دارد؛ اما به نحو اقتضا. خلاصه اینکه یاد خدا (نماز) و موانعی که از آن اثر جلوگیری می کنند، مانند دو کفه ترازو هستند؛ هر وقت کفه یاد خدا سنگین شود، نمازگزار گناه نمی کند و هر جا کفه آن موانع سنگین شود، یاد خدا ضعیف شده، در نتیجه شخص مرتکب گناه می شود.(1)
ممکن است علت اینکه بعضی نمازگزاران مرتکب گناه می شوند این باشد که نمازی که می خوانند از روی عادت است نه ترس از خدا؛ چون ترک عادت بسیار دشوار است، نماز را ترک نمی کند و معاصی را مرتکب می شود.(2) پس اگر نمازگزار، نمازش را نه از روی عادت، بلکه به سبب انجام وظیفه و با همراه شرایط و خصوصیات آن انجام دهد، او را در ترک معاصی بسیار کمک کرده و تدریجاً گناه را ترک خواهد کرد.
1- ترجمه المیزان، ج 16، ص 198.
2- همان، ص 163.
ادامه مطلب