چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم

تفسیر آیه شریفه: الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ(البقرة/3)
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.
زهی تصور باطل زهی خیال محال!
ورزشکارانی که پرش با نیزه را انجام میدهند ابتدا چند قدمی کوتاه و بلند برداشته و آنگاه نیزه را در یک نقطه به زمین زده و به وسیله آن بالا رفته و پرش میکنند و گرنه هر قدر هم نیرومند و قوی بوده و در کار خود ورزیده و کار آزموده باشند امکان ندارد که در هر مکانی نیزه به دست گرفته و در همانجا نیزه را به زمین زده و بالا بروند.
و نماز چیزی شبیه همان نیزه و عمود است:
الصلاه عمود
و با کمک آن میتوان اوج گرفت و بالا رفت و معراج کرد.
الصلاه معراج
به شرط آنکه پیش از آن قدمی و اقدامی و حرکتی از خود نشان دهیم، یعنی مشکلی را حل کرده و گرهی را بگشاییم.
گفتم که دامنش به کف آرم زهی خیال
بیدست عشق دامن تو چون توان گرفت
و گرنه کسی که پیش از نماز دست به کار نشده و کاری مثبت از خود نشان نداده باشد، اما با شنیدن اذان قامت بسته و به نماز میایستد درست مثل کسی است که بدون گام زدن، نیزه را زمین میزند تا بالا برود.
زهی تصور باطل زهی خیال محال!
بنابراین، نماز نقش نیزه و عمود را دارد و از همین روست که خداوند از واژه اقامه کردن یاد کرده و در وصف اهل تقوا میگوید:
و یقیمون الصّلاه
اهل تقوا نماز را اقامه میکنند.
چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم
یک نردبان وقتی شما را بالا میبرد که هم خود محکم باشد و هم در جایی محکم قرار گیرد و گرنه نردبانی که خود سست بوده و یا بر مکانی سست مثل خاکستر تکیه زند هرگز نمیتواند کسی را با خود بالا ببرد.
اساساً چنین نردبانی همیشه گوشهای افتاده و کسی آن را سرپا نمیکند.
نماز نیز بنابرآنچه در روایات آمده است معراج است و یک معنای معراج نردبان میباشد.
و نردبان نماز، آدمی را از زمین جدا و آسمانی میسازد.
اگر چه بام بلند است آسمان، مگریز
چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم
و این نردبان نیز وقتی انسان را بالا برده و به آسمان معنا و معنویت میرساند که افتاده نباشد بلکه برپا بوده و اقامه شود.
از اینرو خداوند میفرماید اهل تقوا نماز را بر پا میدارند.
و نماز مثل نردبان وقتی برپا میشود که هم خود از سستی و کسالت دور باشد و هم بر کارها و اعمال قرص و محکم و نیز اعتقادات راسخ برپا گردد.
تالیف: حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
ادامه مطلب
هر جا گناه دیدید فرار نکنید
هر جا گناه دیدید فرار نکنید
نمازگزاری که تلاش میکند در بین اهل غفلت نمازش را حفظ کند مسلماً توفیق الهی بیشتری را کسب میکند چرا که همیشه جایزه برای کسانی است که خلاف جهت آب شنا میکنند.
نباید بگذاریم که عبادتمان تبدیل به عادت شود چرا که عبادت از سر عادت به تدریج آثارش کم میشود و از بین میرود.
برای پیشگیری از عادت و گرفتار نیامدن در وضعیت روزمره گی و تکرار زدگی، باید نگاهمان را نسبت به عبادات، تغییر دهیم، نگاه مان را از حالت احساس به اندیشه، از اندیشه به اعتقاد قلبی و از اعتقاد قلبی به عشق و اشتیاق، تکامل بخشیم.
به عبارتی رابطه مان را با عبادات، از وضعیت و نسبت تصادف، تکلیف، اجبار و مسئولیت، عبور داده و به یک نیاز و ضرورت تردید ناپذیر در لحظه لحظه زندگی مان تبدیل و ارتقاء بخشیم.
درک لایه های حقیقی عبادات
عبادت و بندگی یک حقیقت و کنهی دارد که ما این لایه زیرین و حقیقت را نمی بینیم. به قولی عادت شده است. بعضی ها روی عادت چهار رکعت نماز را می خوانند و دو رکعت هم می خوانند و روی تایم متوجه می شوند، نماز تمام شده است. آقایی می گفتند: من راننده ماشین های سنگین هستم. به رکعت اول که می ایستم دنده اول هستم و وقتی به رکعت چهارم می رسم، دنده ی چهار هستم و نمازم را سلام می دهم. مردم هم می گویند: هرچه گم کرده ایم، در نماز پیدا می کنیم. گاهی توجه به الفاظ و مسائل نیست.
همین روزه ماه رمضان، خدا می خواسته مردم را اذیت کند؟ هفده هجده ساعت گرسنگی در تابستان و از آن خواب صبح بلند شدن چه هدفی داشته است؟ یا خود حج واقعا انسان با چه مشکلاتی در منا و عرفات و مشعر باید بسر ببرد یا طواف که باید با چه زحمت در لابلای فشارها بروی و انجام بدهی، آیا همه دقت ها باید در صفا و مروه انجام شود؟
آیا این ها همه اش ظاهر است و یا کنه و باطنی دارد؟ شما وقتی قرآن را می خوانید، ظاهری دارد. ظاهر آیه ای می گوید: اگر آبهای زمین فرو برود، چه کسی برای شما آب می آورد؟ ظاهر آیه آب است ولی باطن آن امام و حجت است. اگر حجت خدا غایب بشود، چه کسی می تواند او را برای شما ظاهر کند؟ در بحث عبادت هم همینطور است.
ای کاش عدهای از حزبالهیهای ما فوتبالیستهای خوبی بودند و میتوانستند در کنار جذابیت فوتبال، واجبات و مسلمات دین را در چنین میدانهای شلوغی برای مردم به نمایش میگذاشتند
این نماز و روزه و اعمال حقیقت و کنهی دارد و غالباً مردم از این حقیقت غافل هستند. اگر به آن حقیقت برسید، لذتش را احساس می کنیم و دیگر عبادات را از سر عادت انجام نمی دهیم.
بدون شک، با این معرفت و یقین قلبی، خود بخود تصور تکرار پذیری و عادت منتفی می شود.
البته ناگفته نماند؛ انسان برای رسیدن به این مراحل، در همه لحظات آن به اکسیر توفیق و عنایت و هدایت الهی محتاج است.
شنا در خلاف جهت آب
نمازگزاری که تلاش میکند در بین اهل غفلت نمازش را حفظ کند مسلماً توفیق الهی بیشتری را کسب میکند چرا که همیشه جایزه برای کسانی است که خلاف جهت آب شنا میکنند.
اگر میخواهید نماز، سبک زندگی شما و جامعه را عوض کند باید بروید پایگاهتان را در قلب مراکز فساد و فحشا، قمارخانهها و مشروبفروشیها دایر کنید و نباید هرجا که گناه دیدید فرار کنید، این در شأن آدمهای حزبالهی و مسلمان نیست (البته این نکته را هم فراموش نکنیم که برای این کار مقدماتی را باید در وجود خود ایجاد کنیم.
به این معنا که این طور نباشد که برای این کار خودمان رنگ عوض کنیم و به جای آنکه دیگران را به پایگاه خود بکشانیم، آنها ما را جذب خود کنند).
انسان برای رسیدن به این مراحل، در همه لحظات آن به اکسیر توفیق و عنایت و هدایت الهی محتاج است.
نمازگزاری که تلاش میکند در بین اهل غفلت نمازش را حفظ کند مسلماً توفیق الهی بیشتری را کسب میکند چرا که همیشه جایزه برای کسانی است که خلاف جهت آب شنا میکنند.
چه اشکال دارد بعضی اوقات دو سه نفری نمازمان را به جماعت در پارکها و مکانهای عمومی اقامه کنیم.
از دست مردم فرار نکنیم و نگوییم مزاحمند
اگر مردم به شما نیازی دارند، از دست مردم در نروید و نگویید مزاحمند، چرا که واژه «مزاحم نیستید، مراحم هستید» به این دلیل در فرهنگ ما جا افتاده است که مردم رحمت خدا هستند.
ما انسانها همواره در حال امتحان هستیم و از صبح تا شب که از خانه بیرون میآییم سر دو راهیهای مختلفی قرار میگیریم و اگر ما را به حال خود واگذارند، دچار مشکل میشویم.
دنیا و هر عملی در این دنیا فردای قیامت حساب میشود و باید توجه به کارهای خود داشته باشیم.
منابع:
بیانات آیتالله محیالدین حائری شیرازی در سایت ایسنا
ادامه مطلب
برترين مقرب ها و لزوم محافظت آن
برترين مقرب ها و لزوم محافظت آن
در روايتى از حضرت صادق (عليه السلام) از برترين چيزى كه بندگان به واسطه آن به خدا تقرب مىجويند، مىپرسند، حضرت مىفرمايد: پس از شناسايى خداوند، از نماز، برترى سراغ ندارم. آيا نمىبينى بنده نكوكار، عيسى بن مريم (عليه السلام) گفت: خداوند به من سفارش نماز را فرمود(3) و از رسول خدا (ص) از برترين كارها پرسيده شد، فرمود: نماز در اول وقتش.(4)
در قرآن مجيد نيز صريحا امر به محافظت بر نمازها فرموده(5) و وقت نمازهاى پنجگانه را (به ضميمه تفسير از اهل بيت (عليه السلام) )مشخص فرموده است. (6)
از رسول خدا(ص) مرورى است كه مىفرمايد: نيست بندهاى كه به اوقات نماز و مواضع خورشيد (طلوع، زوال و غروب آفتاب را به جهت نماز) اهتمام داشته باشد مگر اين كه من ضمانت مىكنم برايش راحتى نزد مرگ را و بر طرف شدن غصهها و اندوهها و رستگارى از آتش را (7)
همچنين از رسول خدا(ص) رسيده كه مىفرمايد: تا انسان مواظب نمازهاى پنجگانه در اوقاتش مىباشد، شيطان از او بر كنار است، پس وقتى آن را ضايع ساخت (نمازها را در اوقاتش نخواند) شيطان بر او جرات نموده او را به گناهان بزرگ وا مىدارد(8) و نيز رسول خدا (ص) در پاسخ اين مسعود كه از دوست داشتنىترين كارها نزد خداوند پرسيد، فرمود: نماز در وقتش(9) حضرت صادق (عليه السلام) مىفرمايد: شيعيان ما را نزد نماز بيازماييد كه در محافظت بر نمازها چگونهاند(10) يعنى اگر راستى شيعه اهل بيت هستند، بايد در محافظت بر نمازها به خصوص در اول وقت، شباهتى با ايشان داشته باشد.
3- سئل معوية بن وهب ابا عبدالله (عليه السلام) عن أفضل ما يتقرب به العباد الى ربهم فقال ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلوة الاترى ان العبد الصالح عيسى بن مريم عليهاالسلام عن أفضل الأعمال قال: و أوصانى بالصلوة (سفينة البحار: 2/ 42)
4- سئل النبى (ص) عن أفضل الاعمال قال: الصلوة لاول وقتها (سفينة البحار: 2 / 42)
5-حفظوا على الصلوات و الصلوةالوسطى بقره: 238
6- اقم الصلوة لد لوك الشمس الى غسق اليل و قران الفجر ان قراءن الفجر كان مشهودا
7- عنه(ص)ما من عبد اهم بمو اقيت الصلواة و مواضع شمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الا حزان و االنجاة من النار (سفينة البحار:2/43)
8- عنه (ص) قال لا يزال الشيطان هائبا لابن آدم ذعرا منه ما صلى الصلواة الخمس لوقتهن فاذا ضيعهن اجترء عليه فاد خله فى العضاعم (سفينة البحار: 2/43)
9- اابن مسعود قال سئلت رسول الله (ص)اى الا عمال احب الى الله عز وجل قال الصلواة لوقتها (سفينة البحار: 2/43 )
10- قال ابو عبد الله (عليه السلام) امتحنوا شيعتنا عند مواقيت الصلوة كيف محافظعهم عليها(سفينة البحار:2/44)
ادامه مطلب
نكته مهم در اسرار باطنى نماز
نكته مهم در اسرار باطنى نماز
از يحيى بن معاذ رازى ، مكنى به ابو زكريا، يكى از مشايخ طريقت قرن سوم هجرى قمرى منقول است : كه اقسام و انواع طاعاتى كه موصل و رساننده است بنده را به اصل سعادت اخروى ، بسيار است اما مجموع آنها به دو درجه باز گردد: بدنى ، مالى .
و افضل قسم اول كه عبادت بدنى است ، نماز است كه قيام به اداى حقيقت حقوق اين قسم ، جز از ارباب قلوب متصور نشود زيرا كه حقيقت نماز مناجات است با حضرت صمديت . كما قال النبى (صلى الله عليه وآله ): الصلوة مناجاة الرب و مناجات مخاطبه بود و مخاطبه معروف مطلق از عارف كامل محقق درست آيد قيام و قرائت و ركوع و سجود و تشهد و تكبير و تسليم ، صورت اركان ظاهر نماز است و اين صورت را روحى و اين ظاهر را سرى و معنائى بايد، تا آن حقيقت كه مطلوب است حاصل آيد.
اى عزيز! حقيقت نماز، قدامه نار (آتش ديرينه ) عنايت است كه از مشعل انوار هدايت ، در دل مخصوصان ؛ عنايت ازلى مى افروزد كه : الصلوة نور قلب المؤمن تا مصلى محقق به واسطه شعله ضياى آن ، معنى انعكاس انوار جبروتى را در مراتب ملكوتى مشاهده مى كند و رقوم آيات اسرار سنريهم اياتنا فى الافاق و فى انفسهم سوره فصلت آيه 53 رااز صفحات اوراق كائنات مى خواند تا آنگاه كه سوابق جذبات ، از بوداى كرم ، استقبال حال او كند. و كون صغرى و كبرى را شواهد و دلائل در كتم عدم اندازد و خاشاك وجود تعينات و همى را، به آتش فنا بسوزد، و بى زحمت اثقال وجود حدوث براق همت ، در فضاى ساحات عالم جبروت راند و در مطالعه سبحات انوار جمال و جلال معبود، از رؤ يت ظلمات تكليف رسوم عبادت عابد، فانى گردد.
اين چنين نماز گزارنده كه شنيدى ، كى برابر بود با غافلى كه باظلمات هوا و هوس نفسانى و كدورات وساوس شيطانى ، سر بر زمين مى نهد و برمى دارد. و از سر رسم ، قيامى و ركوعى مى آورد و فاتحه اى به غفلت مى خواند.
اى عزيز! از فاتحه يك آيه اين است : اياك نعبد و اياك نستعين تو را پرستيم و از تو يارى خواهيم پس چون تو هوا و نفسى را پرستى ، و بندگى به فرمان شيطان كنى و در كارها، يارى و مراد و مال از خزينه طلبى اين آيت خواندن از تو دروغ بود و دروغ در شرع حرام است خاصه دروغ بر حق و آيه و من اظلم ممن افترى على الله كذبا سوره انعام آيه 21 بيان اين معنى مى كند و چون اين مقدمات معلوم كنى ، بدانيكه عامه خلق از حقيقت و اسرار نماز بى خبرند.
روشن تر بيانى مى خواهى گوش دار: اى عزيز!قيام به اداى حقوق اسرار نماز، از قومى درست آيد كه چون قصد مقام عبوديت كنند، نقوش وجود كائنات از لوح تقصير خود محو كنند و به آب ترك ماسوى الله دستها بشويند و به شراب طهور ذكر مضمضمه كنند و به روائح نفخات ربانى استنشاق كنند و رذائل اخلاق بشرى را به استنشاق ، طرح كنند و به آب حيات حيا روى بشويند و به زلال توكل ، غسل مرافق كنند و از ينبوع ذلت و افتقار مسح سر كشند و اقدام سعى به آب استقامت مسح كنند و در استقبال كعبه ، روى دل به قبله حقيقى آرند و در نيت تحريم عهود مخاطبات روحانى ، تجديد كنند و در تكبير پستى ذرات موجودات را در اشعه آفتاب كبريا، محو ببينند و در رفع يدين تعلقات اوهام فساده و تصورات باطله را، پس پشت اندازند و در سبحانك اللهم و بحمدك به جناح تنزيه ، در فضاى عالم قدس طيران كنند و در تعويذ پناه به حصن عصمت فاطر كائنات گيرند و در) بسم الله بدايت صبح دولت عاشقان از مشرق ، عنايت ، طلوع كند و در الحمدلله سريان افضال و انعام حضرت نامتناهى ، در مظاهر مراتب علويات و سفليات مشاهده افتد و در الرحمن الرحيم درياى راءفت و رحمت بيكران بيند كه در جداول اعيان وجود، روان گشته پس سفينه وجود اين طايفه در تلاطم امواج اسرار بحر احديت غرق گردد و بحر ازل با بحر ابد، آميزد و حقيقت مالك يوم الدين اشكار گردد پس سباحان قضا آن غرق شدگان درياى وحدت را به كمند تقدير، به ساحل تكليف كشند، پس كمر عبوديت بر ميان جان بندند تا اياك نعبد گفته آيد پس مشرفان عالم اسباب عظم ، اثقال امانت تكليف را، بر نظر آن سوختگان باديه فراق عرضه دهند .بلبل زبان حال ايشان به استمداد عنايت حضرت لايزال و اياك نستعين سرائيدن گيرد چون روح بزرگ را كه عنقاى فضاحت ساحات لاهوتى است از قعر چاه طبيعت نظر بر مراتب درجات سالكان بارگاه حضرت ذوالجلال افتد كه در معراج ترقى ، عروج مى كند، خواطف طمع فضل وى را دريابد و اهدنا الصراط المستقيم ناطق وقت شود پس از نديمان مجلس انس ، كه در عالم ارواح ، شراب خطاب الست با هم مى خورند، ياد آرند و صراط الذين انعمت عليهم بگويند اين مردودان بيچاره مهجور و مطرودان سرگشته مبتور را بينند، بركنار بساط قبول محروم مانده ، و در ظلمات تيه غفلت گم گشته ، غير المغضوب عليهم ولاالضالين گفته آيد.
اى عزيز! نمى دانم از اين سخنان چه فهم خواهى كرد، اگر در همه عمرت ، يكبار اينچنين فاتحه خواندن دست دهد، گوى دولت از ميدان مسابقت مبارزان صفوف ولايت بردى و به آنجا كه بايد برسى ، رسيدى .
شعر
اگر دل از غم دنيا جدا توانى كرد؟
نشاط و عيش به باغ بقا توانى كرد
اگر به آب رياضت برآورى غسلى ؟
همه كدورت دل را صفا توانى كرد
ز منلات هوس گر برون نهى قدمى
نزول در حرم كبريا توانى كرد
اگر ز هستى خود، بگذرى يقين مى دان
كه عرش و فرش و فلك ، زير پا توانى كرد
وليك اين عمل رهروان چالاك است
تو نازنين جهانى كجا توانى كرد
نه دست و پا مى امل را فرو توانى بست
نه رنگ و بوى جهان را رها توانى كرد
چو بو على ببر از خلق و گوشه اى بنشين
مگر كه خوى دل از خلق وا توانى كرد
سبطین
ادامه مطلب