اذان، نداي آسماني و ملكوتي
اذان، نداي آسماني و ملكوتي
هر دولتي در هر عصر و زماني براي برانگيختن عواطف واحساسات ملت خود و دعوت آن ها به وظايف فردي واجتماعي از شعارهايي استفاده مي كند.
در اسلام براي اين دعوت از شعار ( اذان ) استفاده مي شود .اذان يك دعوت زنده است. انسان از لحظه اي كه صداي اذان به گوشش مي رسد ، گويي نماز را آغاز مي كند . اين ندا ، زمين و آسمان را به هم پيوند داده و تواضع مخلوق را با عظمت خالق در هم مي آميزد.
گواهي به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر(ص ) اوج گيرد و با دعوت به رستگاري وعمل نيك فرود آيد. با كلمه الله شروع شود و با آن پايان پذيرد.
پس از هجرت رسول اكرم ( ص ) به مدينه ، مهاجر وانصار ، كم كم در اطراف پيامبر ( ص ) اجتماع كرده وحكومت اسلامي را برپا نمودند ، مسجد ساختند ونماز جماعت برپا نمودند و روز به روز بر عظمت و شكوه دين اسلام افزوده شد. بنابر اين مسلمانان نيازمند وسيله اي شدند تا مردم را هنگام نماز آگاه سازند. اذان بدين لحاظ اهميت يافت .
در حقيقت اذان يكي از ابزارهاي تبليغ است كه در دعوت به اسلام سهم مهمي دارد. اذان مشتمل است بر مسائلي مانند : تكبير ، توحيد ، شهادت به يگانگي و عظمت خداوند ، گواهي به رسالت پيامبر ( ص ) توصيه به نماز و رستگاري و بهترين اعمال و بالاخره با لا اله الا الله ( توحيد ) تمام مي شود. نكته قابل توجه ديگر در اذان ، تكرار جملات است و اين تكرار خود يكي از عوامل موثر در جلب توجه مخاطبين به اهميت موضوع است.نكته قابل توجه آنكه در هر حال همه مذاهب اسلامي ، اذان گفتن را مستحب موكد مي دانند به جز حنبلي ها كه مي گويند : واجب كفايي است .
اذان بر دو قسم مي باشد : اذان اعلام و اذان نماز
اذان اعلام بايد اول وقت گفته شود و اذان نماز ، متصل به آن ادا شود ، هرچند آخر وقت باشد.
مستحب است كه بعد از تولد كودك يا پيش از نام گذاري او ، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفته شود تا به روح بلند او مطالب دل نشين القا شده و در نفس او بذر خداشناسي و توحيد پاشيده شود و در دوران كودكي و نوجواني با همان بذرها بزرگ شده وبا پاكيزگي كامل ، انساني مهذب به بار آيد.
اذان عبادتي است كه داراي ابعاد مختلفي بوده وجملات آن داراي آثار و فوايد تربيتي ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي است كه مهم ترين آن ها به شرح ذيل مي باشد :
1 - وقت نماز را براي بندگان تعيين مي كند.
2 - مفاهيم عالي اعتقادي را تعليم مي دهد
3 - مردم را به عبادت تشويق مي كند
4 - سبب ياد آوري آگاهان و بيداري غافلان است
5 - نداي اذان در برابر كافران و منافقان نقش كوبنده اي دارد و به قدري اثر بخش است كه آنها را عصباني كرده و به ياوه پردازي وادار مي كند و بي خردي آن ها را ثابت مي كند.
6 - مسلمانان را به وقت شناسي و نظم در كارها دعوت مي كند
7 - بيانگر اهميت نماز جمعه است
8 - انسان را خوش اخلاق مي كند
9 - زمينه را براي تربيت معنوي كودكان آماده مي كند
10 - اذان موجب غم زدايي است . غم و اندوه غالبا بر اثر از دست دادن يك چيز ، اضطراب و نگراني ، مشاهده صحنه هاي تاثر انگيز ، ارتكاب خطا و گناه و..پيش مي آيد.
11 - اگر اذان از روي ايمان و اخلاص گفته شود خداوند گناهان گوينده آن را مي بخشد .
سبطین
ادامه مطلب
از كجا بدانيم نمازمان قبول شده؟
از كجا بدانيم نمازمان قبول شده؟
روح نماز
نماز باز دارنده از فحشا و منكرات است. نماز و صلات از وصلت و پيوند است، يا از زيارت و ديدار. حضرت امير عليه السلام در تفسير قد قامت صلواة فرموده : يعنى وقت ديدار يا رحمت فرا رسيد. (1)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس نمازش او را از زشتى و گناه باز ندارد، از خدا دورتر ميشود. نماز كسى كه از نمازش اطاعت نميكند نماز نيست. اطاعت نماز يعنى بازداشتن از گناه و زشتى.
روايت است يكى از انصار همراه پيامبر نماز ميخواند، ولى مرتكب گناه ميشد. به پيامبر گفتند، فرمود: بالاخره روزى نمازش از گناه باز خواهد داشت چندى نگذشت كه توبه كرد!
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس ميخواهد بداند نمازش قبول شده يا نه، بنگرد آيا نمازش او را از فحشا و منكر باز داشته است يا نه؟ به هر مقدار كه باز داشته، همان مقدار از نمازش پذيرفته شده است. نماز بى روح تأثيرى در جلوگيرى از گناه ندارد. و اين حقيقتى قرآنى است. نمازى كه خاصيت بازدارندگى از گناه را نداشته باشد، تنها شكلى از نماز و اسكلتى بى روح است. هر مقدار كه نماز روح داشته باشد، تاثير گذار است. نماز بى روح نوعى نفاق است. نفاق آنست كه خشوع اندام، بيش از خشوع دل و درون باشد. هر مقدار از نماز كه فاقد روح باشد، به سوى خدا بالا نميرود. آيات و روايات نشان ميدهد نماز، تنها اعمال و حركات ظاهرى نيست.
خداوند ميفرمايد "واى بر نمازگزارانى كه در نمازشان اهل سهو و سهل انگارى هستند". اين آيه غفلت نمازگزاران را مذمت و سرزنش ميكند، با آن كه نماز ميخوانند. مؤمنانى رستگارند كه در نمازشان خاشع باشند. نماز را براى ياد من بر پا دار. نماز را در حال مستى نخوانيد تا آنكه بدانيد چه ميگوييد.(2) گفتهاند مستى، هم مستى شراب است و هم مستى دنيا، چرا كه مست نميفهمد چه ميگويد.
امام صادق فرمود: هر كس ميخواهد بداند نمازش قبول شده يا نه، بنگرد آيا نمازش او را از فحشا و منكر باز داشته است يا نه؟ به هر مقدار كه باز داشته، همان مقدار از نمازش پذيرفته شده است. نماز بى روح تأثيرى در جلوگيرى از گناه ندارد
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند به نمازگزارى كه قلبش همراه دلش حاضر نباشد نمينگرد. وقتى نماز واجب ميخوانى، سر وقت بخوان، به گونه نماز وداع كننده اى كه ميترسد ديگر بازگشتى نداشته باشد. يعنى گويا آخرين نماز است.
حضرت ابراهيم كه درود خدا بر او باد هنگام نماز و نيايش، نالهاش از مسافتي طولاني شنيده ميشد و در نمازش مثل بيمناكان، زارى ميكرد. به نقل از يكى از همسران پيامبر: رسول خدا صلى الله عليه و آله با ما مشغول صحبت بود، وقت نماز كه ميرسيد گويى ما را نميشناخت.
اميرالمومنين عليه السلام هنگام وضو از بيم خدا رنگ از چهرهاش ميپريد و هر گاه وقت نماز ميرسيد، ميلرزيد و رنگ به رنگ ميشد. علت آنرا پرسيدند، فرمود: هنگام اداى امانتى رسيده است كه آسمانها و زمين از پذيرفتن آن ابا كردند و ترسيدند.
امام حسن مجتبى عليه السلام وقتى از وضو گرفتن فارغ ميشد، رنگش عوض ميشد. وقتى از او پرسيدند فرمود: كسيكه كى خواهد بر خداى صاحب عرش وارد شود، سزاوار است رنگ ببازد.!
امام سجاد هنگام وضو رنگش دگرگون ميشد، خانواده اش پرسيدند اين چه حالتى است كه هنگام وضو پيدا ميكنى ؟ فرمود: آيا ميدانى در حضور چه كسى ميخواهم بايستم ؟ گاهى در نماز عبا از دوشش ميافتاد، ولى آنرا درست نميكرد تا نمازش پايان يابد، علت را پرسيدند، فرمود: ميدانيد در برابر چه كسى ايستاده بودم؟ نماز بنده به مقدارى پذيرفته است كه اقبال و توجه قلبى داشته باشد.
وقتى امام سجاد عليه السلام به نماز ميايستاد، مثل تنه يك درخت بى حركت بود، مگر آنچه را باد تكان دهد!
-----------------------------------------------
1- الصلاه فى الكتاب و السنة، ص 146
2-نساء، آيه 43
ادامه مطلب
نمازگزار سه خصلت دارد
نمازگزار سه خصلت دارد
خصلت اول: وقتى نمازگزار به نماز ايستاد فرشتگان از آن جا تا دورنماى آسمان او را در بر مىگيرند و او در ميان صفوف فرشتگان مىباشد . اين چه نمازى است كه همه فرشتگان مامور حفظ انساناند؟ از چه چيز؟ از وسوسهها، تا شيطان و وهم از هيچ راهى حواس نمازگزار را به خود متوجه نكنند، چون شيطان در كمين است .
يك وقت مىگوييم فلان نماز صحيح است، همان نمازى كه وقتى تمام شد صورتش سياه است و به نمازگزار مىگويد: تو مرا ضايع كردى خدا تو را ضايع كند . و يك وقت هم صورتش سفيد است و روشن و مىگويد: تو مرا حفظ كردى خدا تو را حفظ كند . اگر نمازگزار به حضور خداى سبحان براى نماز ايستاد همه اطراف او را فرشتگان فرا مىگيرند كه مبادا شيطان گزندى به او برساند، چون شيطان در كمين نماز، و روزه است، و نشانى او كمين كارهاى خير است، در كنار كار خير مىنشيند و وسوسه مىكند . خودش گفت: «لاقعدن لهم صراطك المستقيم» . (1) من در كمين راه راست مىنشينم، كمين مىگيرم و نمىگذارم اينها بگذرند . هر جا كه مركز فساد و گناه است در تيول شيطان است . شيطان در نماز وسوسه مىكند، يك وقت انسان متوجه مىشود كه نمازش تمام شده است و مىگويد السلام عليكم و رحمة الله و بركاته .
يكى از عرفاى بزرگ سخنى دارد كه در كتاب اسرارالصلوة امام خمينى هم آمده است . آن عارف بزرگوار اسلامى مىگويد: كسى كه در نماز حواسش پيش غير خدا و پيش زندگى است او چگونه به خود اجازه مىدهد كه در پايان نماز بگويد السلام عليكم و رحمة الله، من شرمندهام . سرش آن است كه نمازگزار با خدا مشغول مناجات است: المصلى يناجى ربه . پس با مردم نيست ، در جمع ديگران نيست، وقتى نمازش تمام شد و مناجاتش با خداى سبحان به پايان رسيد، از حضور خدا برمىگردد و در بين مردم قرار مىگيرد، و چون اولين بار است كه وارد جمع ديگران مىشود، مىگويد السلام عليكم . افرادى كه در مجمع و مجلسى در كنار يكديگر
نشستهاند هيچ كدام به يكديگر سلام نمىكنند، زيرا در حضور يكديگرند; كسى كه در آن جمع نيست و از جاى ديگر وارد مىشود سلام مىكند . سلام آخر نماز نه دعاست و نه ذكر استبلكه تحيت است . لذا اگر كسى در وسط نماز عمدا بگويد السلام عليكم نمازش باطل است; و اگر اشتباها گفت، دو سجده سهو دارد . سلام آخر نماز كلام آدمى است كه به عنوان تحيت و درود است; چون نمازگزار با خدايش مناجات مىكند و در بين مردم نيست، وقتى كه نمازش تمام شد و از مناجات خدا برگشت و زمينى شد و به جمع مردم پيوستبه مردم سلام مىكند . لذا گفتند در نماز جماعت هنگام گفتن «السلام عليكم» امام به كدام قسمت نگاه كند و مامومين به كدام قسمت نگاه كنند . آن بزرگ عارف مىگويد: من در تعجبم كسى كه حواسش پيش زندگى است، او اصلا با خدا مناجات نكرده و از مردم جدا نشده است، چگونه به خود اجازه مىدهد كه بگويد السلام عليكم .
اميرالمؤمنين - سلام الله عليه - فرمود: «سلوني قبل ان تفقدوني فانى بطرق السماء اعلم مني بطرق الارض» . (2) هرچه مىخواهيد از من بپرسيد، من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمين مىدانم، اسرار غيبى را بهتر از احكام عالم شهادت مىدانم . كسى برخاست و عرض كرد: يا على، از آن جا كه شما ايستادهايد تا عرش خداوند چقدر راه است . حضرت فرمودند: سؤالت چنان باشد كه مطلبى ياد بگيرى، غرضت تعنت نباشد; و اما اين كه سؤال كردى از اين جا كه من ايستادهام تا عرش خدا چقدر فاصله است: «من موضع قدمي الى العرش ان يقول قائل مخلصا لااله الا الله» . اگر گويندهاى با اخلاص اين كلمه طيبه را بگويد تا به عرش خدا راه دارد . ضمير طاهر مؤمن عرش و فرش را طى مىكند چون: قلب المؤمن عرش الرحمن است . (3)
از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است كه: «من قال لا اله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه ان تحجزه لا اله الا الله عما حرم الله عزوجل» . (4) اخلاص اين كلمه آن است كه اين كلمه انسان را حاجز و حايل باشد و نگذارد انسان گناه كند، اين كلمه بين انسان و گناه ديوار محكم باشد . معناى اخلاص اين است . بنابراين همه فرشتگان با نمازگزاران هستند تا نمازگزار نمازش را به پايان برساند .
خصلت دوم: خيرات از چهرههاى آسمان مرتب بر سر نمازگزار فرود مىآيد تا نمازش را به پايان برساند .
خير چيست، و ما چه چيزى را خير مىدانيم؟ بعضى از عمرها بابركت است: داشتن رفيق خوب، استاد خوب، شاگرد خوب، فرزند صالح، اخلاص، جزء خيراتى است كه وسيله است تا انسان را به آن خير نهايى برساند .
خصلت سوم: خداى سبحان فرشتهاى را وكيل كرد كه به نمازگزار بگويد: تو اگر بدانى با چه كسى مناجات مىكنى هرگز دست از نماز برنمىدارى . لذا از معصوم - عليه السلام - در مناجات آمده است: «واذقنى حلاوة ذكرك; شيرينى يادت را به من بچشان .» ما چون نچشيديم نماز براى ما يك عادت است .
پس اگر خداوند در قرآن ملائكه را مكرم مىداند و مىفرمايد «بل عباد مكرمون» ، (5) و در روايات فرمود نمازگزاران در بهشت مكرماند، براى آن است كه نمازگزار خوى فرشتگى پيدا كرده است، هرچه فرشتگان دارند او دارد . خدا فرشته را به اوصافى معرفى مىكند، سپس به ما مىفرمايد آن اوصاف را شما هم تحصيل كنيد . در سوره انبياء فرمود: فرشتگان كسانىاند كه: «لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون» . (6) فرشتگان هرگز جلو نمىافتند و تابع امر خدا هستند، سعى مىكنند برابر دستور خدا كار انجام دهند . آن گاه در سوره حجرات به مؤمنين مىفرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتقدموا بين يدى الله و رسوله» . (7) مؤمنين! شما جلو نيفتيد، تابع دستور حق باشيد، يعنى همانند فرشته باشيد، فرشتگان تابعاند، شما هم تابع باشيد تا خوى فرشتگى در شما ايجاد شود، خود فرشته بشويد .
در ذيل آيه كريمه: «الحمد لله فاطر السموات والارض جاعل الملائكة رسلا اولى اجنحة مثنى و ثلاث يزيد فى الخلق ما يشاء ان الله على كل شىء قدير» . (8) آمده است كه جعفر طيار - سلام الله عليه - وقتى دو دستش را در راه خدا داد، خداى سبحان به او دو بال مرحمت كرد كه يطير بهما مع الملائكة فى الجنة . (9) جعفرطيار با فرشتگان در بهشت است . اين محشور شدن با ملائكه است . هيچ لذتى بالاتر از اين نيست . اين گونه پاداشهاى غيبى به عنوان ظهور راز عبادت و اطاعت، به عنوان بروز روح عبادتاند كه انسان با فرشتگان محشور باشد . (10)
1) اعراف (7) آيه16 .
2) نهج البلاغه، خطبه 189; احتجاج، طبرسى; بحارالانوار، ج10، ص128 .
3) اين مضمون از حديثحارثة بن مالك در اصول كافى، ج1، باب حقيقة الايمان واليقين، استفاده مىشود .
4) توحيد، صدوق، حديث26 .
5) انبياء (21) آيه27 .
6) همان، آيه27 .
7) حجرات (49) آيه1 .
8) فاطر (35) آيه1 .
9) سفينة البحار، محدث قمى، ماده جعفر .
10) اين مقاله، ويراسته و تلخيص شده سه گفتار از حضرت آيةالله استاد جوادى آملى است كه با عنوان «اسرار عبادت» القا شده است .
ادامه مطلب
امام رضا (ع) سر وضو گرفتن و غسل و مسح اين است كه...
امام رضا (ع) سر وضو گرفتن و غسل و مسح اين است كه...
مرحوم ابن بابويه نيز از امام هشتم نقل فرموده است كه امام رضا - سلام الله عليه - به يكى از شاگردانشان به نام محمد بن سنان مرقوم فرمود: «ان علة الوضوء التي من اجلها صار على العبد غسل الوجه و الذراعين و مسح الراس والقدمين . فلقيامه بين يدى الله تعالى و استقباله اياه بجوارحه الظاهرة و ملاقاته بها الكرام الكاتبين . فيغسل الوجه للسجود و الخضوع و يغسل اليدين ليقلبهما و يرغب بهما و يرهب و يتبتل و يمسح الراس والقدمين لانهما ظاهران مكشوفان يستقبل بهما كل حالاته و ليس فيهما من الخضوع والتبتل ما فى الوجه والذراعين» . (1)
فرمود: سر وضو گرفتن و غسل و مسح اين است كه انسان با اعضاى پاك متوجه خداوند سبحان گردد . آيا مىشود انسان با چشم گناه بكند و با همان چشم و صورت متوجه خداوند بشود؟ و اصولا اسرار الهى حقايقى است كه «لايمسه الا المطهرون» . (2) اگر حقيقت قرآن را جز افراد باطهارت نمىيابند، حقيقت اين عبادات را هم جز افراد پاك نمىيابند . آن گاه عبادت در كام انسان لذت پيدا مىكند و هيچ چيزى انسان را به خود مشغول نخواهد كرد .
در اين حديثشريف سخن از ملاقات خدا و استقبال فرشتگان است . انسان ملائكه را مىبيند، سخنان آنان را مىشنود . اين كه مىبينيم ما نماز مىخوانيم و چيزى از نورانيت احساس نمىكنيم براى آن است كه نماز را با آداب و اسرار آن نخوانديم . خاصيت نماز، در معرفتباطن آن است . اگر انسان با اين اسرار آشنا شد و آن گاه در راه خدا شربتشهادت نوشيد، خون او با ديگر خونها يكسان نيست
1) من لايحضره الفقيه، ج1، باب12، حديث2 .
2) واقعه (56) آيه 79 .
ادامه مطلب