نظر علمای شیعه در تكبیر بعد از سلام نماز
نظر علمای شیعه در تكبیر بعد از سلام نماز
علمای شیعه با استناد به روایات ائمه علیهم السلام سه بار تكبیر گفتن بعد از نماز و هر بار دست را تا بالای گوش بردن و روی پا قرار دادن را جزء مستحبات تسلیم (سلام دادن ) ذكر كرده اند به نمونه هایی توجه فرمایید:
ابن زهره حلبی می گوید:
وأن یعقب فیكبر بعد التسلیم ثلاث مرات، یرفع بها یدیه..
غنیة النزوع، ص 85.
و این تعقیبات بگوید پس بعد از سلام سه مرتبه الله اكبر بگوید و دست خود را بالا ببرد.
ابن ادریس می گوید:
ویستحب بعد التسلیم والخروج من الصلاة أن یكبر وهو جالس ثلاث تكبیرات، یرفع بكل واحدة یدیه إلى شحمتی أذنیه، ثم یرسلهما إلى فخذیه فی ترسل واحد.
السرائر ابن ادریس حلی، ص 232.
و بعد از سلام دادن و خارج شدن از نماز مستحب است در حالیكه نشسته است سه مرتبه تكبیر بگوید و در هر مرتبه دو دستش را تا كنار گوشش بالا بیاورد سپس یكباره پایین آورده و روی دو ران خود بگذارد.
علامه حلی می گوید:
ثم ما نقل عن أهل البیت ( علیهم السلام ) بعد التكبیر عقیب التسلیم ثلاث مرات، یرفع فیها یدیه إلى شحمتی أذنیه، ویضعهما على فخذیه.
تحریر الاحكام، ج 1، ص 263.
سپس (در مستحبات بعد از نماز) آنچه از اهل بیت علیهم السلام نقل شده است سه مرتبه تكبیر گفتن بعد از سلام نماز است و در هر مرتبه دو دستش را تا كنار گوشش بالا آورده سپس روی دو ران خود بگذارد.
صاحب جواهر می فرماید :
( ثم ) یستحب التعقیب أیضا ( بما روی من ) الأذكار ( والأدعیة ) فی خصوص التعقیب، وهی كثیرة جدا، منها التكبیرات الثلاث رافعا یدیه بكل واحدة منها على هیئة الرفع فی غیرها من تكبیرات الصلاة
جواهر الكلام، ج 1 ، ص 4 8.
تعقیب نماز به آنچه از اذكار و ادعیه در خصوص تعقیب نقل شده است مستحب است و این اعمال واقعا زیاد است و از جمله آنها سه بار الله اكبر گفتن است كه در هر بار دو دست خود را به همان صورت كه در بقیه تكبیرهای نماز بالا می برد بالا می آورد.
بنابر این نظر شیعه درباره تكبیر گفتن بعد از سلام نماز به هیچ وجه برگرفته از خلفا نیست و طبق مبانی صحیح مذهب شیعه است.
گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج)
ادامه مطلب
آیا پیاده رفتن به مسجد موضوعیت دارد؟
آیا پیاده رفتن به مسجد موضوعیت دارد؟
در متون روایی برای پیادهرفتن به مسجد آثاری ذکر شده است که در ذیل به صورت اجمال به آنها اشاره میکنیم:
1. امام صادق (ع) میفرماید:
کسی که به سوی مسجد گام برمیدارد بر هیچ تر و خشکی پا نمیگذارد مگر اینکه از زمین اول تا هفت برای او تسبیح میکنند. (1)
2. امام صادق (ع) میفرماید:
خداوند متعال به هیچ چیز مثل سکوت و رفتن به سوی خانهاش عبادت شده است. (2)
3. رسول خدا (ص) فرمود:
الف)در هر قدمی که به سوی مسجد برمیدارید تا هنگامی که به منزل برمیگردید 10 حسنه برایتان نوشته میشود و 10 گناه از شما پاک و 10 درجه بر ارزش و اعتبار شما افزوده میگردد. (3)
ب) خداوند متعال هنگامی که اراده میکند تا همه اهل زمین را عذاب کند و یک نفر هم استثنا نشود، پس هنگامی که به سالخوردگان مینگرد که برای اقامه نماز به سوی مساجد گام برمیدارند و کودکانه به آموختن قرآن میپردازند بر همگان رحم میکند و عذاب آنان را به تأخیر میاندازد. (4)
4. امام محمد باقر (ع) به محمد بن مکندر میفرماید:
آنان را که در تاریکی شب به سوی مسجد میروند به نوری ساطع در قیامت بشارت باد. (5)
5. رسول خدا (ص) فرمود:
در قیامت فرمان داده میشود مردانی در آتش افکنده شوند، پس خداوند به مالک دوزخ خطاب میفرماید: به آتش بگو که قدمهایشان را نسوزاند چون به سوی مسجدها گام برمیداشتند. (6)
از مطالعه مجموعه روایاتی که در ارتباط با رفتن به سوی مسجد وارد شده اینگونه برداشت میشود که پیادهرفتن موضوعیت دارد.
پینوشت:
1. تهذیب احکام: ج 3، ص 255، ح 26
2. وسائلالشیعه: ج 5، ص 200، ح 6327
3. همان: ج 5، ص 201، ح 6328
4. همان: جلد 5، ص 198، ح 6322
5. بحارالانوار: ج 80، ص 382، ح 52
6. همان: ج 8، ص 235
منبع : شبستان
ادامه مطلب
نماز بدون صلوات بالا نمى رود
نماز بدون صلوات بالا نمى رود
بيهقى و ابن عساكر و عده اى ديگر از امام على عليه السلام به طور مرفوع عبارتى را نقل كرده اند كه معنايش اين است :
دعا و نماز در بين آسمان و زمين معلق و آويزان است و به سوى پروردگار بالا نمى رود، تا اين كه بر حضرت رسول و خاندانش صلوات فرستاده شود صلى الله عليه و على آله .
منبع: کتاب نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله عليها
ادامه مطلب
درسی که می توان از کلاغ آموخت !
درسی که می توان از کلاغ آموخت !
دنیا کارخانه آدمی ساز است، هر کدام از مخلوقات خداوند می توانند علامت و نشانه ای به سوی هدف باشند و انسان را به مقصد اصلی خویش راهنمایی کنند. از این رو می توان از هر یک از این مخلوقات درسی آموخت و آن را پیشه خود ساخت.
تمامی مخلوقات درسی برای آموختن دارند و در این میان چشمی نیاز است که یارای دیدن آن را داشته و عزمی که آن را پیشه خود سازد.
از کلاغ بیاموز کلاغ پرنده ای است که در سه خصلت می توان از او درس گرفت: رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: از كلاغ سه عادت بیاموزید، پنهان بودنش به هنگام جفت شدن و سحر خیزیش در طلب روزى و بیدار و هوشیار بودنش. (الخصال/ ترجمه فهرى/ج1 / 113) بله مخلوقات خدا نیز هر یک صفات نیکی به خویش اختصاص داده اند که از آنها می توان در آن صفت الگو گرفت.
این کلام رسول خدا صلوات الله علیه با خود نکاتی را به همراه دارد که در ذیل بدان اشاره می داریم:
نکته1: لاجرم صفات مذکور از اهمیت به سزایی برخوردارند که پیامبر اکرم صلوات الله علیه در ذکر اهمیت آن از کلاغ بهره می جوید که این صفات بدین قرارند:
الف) اهمیت حیا در زندگی: نظر نما اى مفضّل به آنچه انسان مخصوص به آن شده از میان سایر حیوانات از خلق جلیل القدر، عظیم النفع كه آن «حیا» است. اگر حیا نمىبود هیچ كس مهماندارى نمىكرد و وفا به وعدهها نمىنمود و حوائج مردم را بر نمىآورد و ارتكاب نیكىها و اجتناب از قبایح و بدىها نمىكرد. (توحید مفضل/ ترجمه علامه مجلسى/ 103 )
ب) سحرخیزی: حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله فرمود: هر گاه یكى از شما كارى داشته باشد، صبح زود به دنبال آن كار رود. زیرا من از خداى خویش خواستهام به كسانى از امّت من كه اول وقت به سر كار خویش حاضر شوند، بركت دهد. گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) /ج2 /190)
ج ) هوشیاری: فراست و هوشیاری از ویژگی هاى اهل ایمان است، كه در دلشان نورهایى تابان مىگردد كه به وسیله آنها معانى را در مىیابد و كسى كه از محارم خدا چشم بپوشد و خود را از شهوت ها نگاه دارد و باطنش را آباد كند، و به آن جلاء بخشد و طبق دستور خدا از وجود مراقبت نماید و با تبعیّت لازم از كتاب و سنّت ایمانش را تقویت كند و غذاى حرام به معدهاش وارد نسازد و زبانش را از دروغ و غیبت و بیهودهگویى نگاه دارد، هرگز فراستش خطا نمىكند (و نظرش صائب مىگردد).
رسول خدا (صلوات الله علیه) فرمود: از كلاغ سه عادت بیاموزید، پنهان بودنش به هنگام جفت شدن و سحر خیزیش در طلب روزى و بیدار و هوشیار بودنش
سزاوار است، كسى كه با اهل راستى معاشرت دارد، صداقت و راستى را در برخورد با ایشان مراعات نماید، زیرا دل هایشان زیرك است (و به سرعت دروغ تو نزد ایشان آشكار مىگردد). (إرشاد القلوب/ ترجمه سلگى /ج1 / 349 )
نکته2) دنیا؛ دنیای درس و آموزش بوده و از هر یک از مخلوقات می توان درسی آموخت و آن را پیشه خود ساخت. دنیای حیوانات نیز سرشار از درس و عبرت است و هر که اهل و سزاوار باشد از آن درس می گیرد. وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ، جَمِیعاً مِنْهُ، إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ (سوره جاثیه/13) آنچه را در آسمان ها و در زمین است به فرمان شما در آورد، همه از او است، و در این كار نشانههایى است (از حكمت و قدرت او)، براى كسانى كه بیندیشند.
نکته3) خلقت هیچ یک از موجودات عبث و بی فایده نبوده و هر یک حرفی برای گفتن دارند و بزرگترین حرفشان این است که از برای انسان پا به عرصه وجود گذاشته اند. خداوند موجودات جهان هستى را ابداع فرمود، بىآنكه چیزى پیش از آن وجود داشته باشد و همه آنها را ایجاد كرد، بىآنكه الگو و مثالى قبل از آن موجود باشد.
آنها را به قدرتش تكوین نمود و به ارادهاش خلقت كرد، بىآنكه به آفرینش آنها نیاز داشته باشد، یا فائدهاى از صورت بندى آنها عائد ذات پاكش شود جز این كه مىخواست حكمتش را از این طریق آشكار سازد مردم را به اطاعتش هشدار دهد قدرت بىپایان خود را از این دریچه نشان دهد خلایق را به عبودیت خود رهنمون گردد و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگى تكوین و تشریع قوت بخشد. (الطرائف/ ترجمه داود إلهامى/ 411 )
نکته 4) اهمیت علم و آموزش، چرا که اساس خلقت بر آن بنا شده است. این سخن حضرت اشاره به اهمیت علم و آموزش دارد چرا که (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) ناظر به این حقیقت است كه غرض از خلقت دو نوع جن و سلسله بشر همانا معرفت و اطاعت و تقرب به ساحت كبریائى است كه سبب سعادت و حیات حقیقى و روانى و همیشگى خواهد بود و كفر و فسق و فجور سبب قطع رابطه عبودیت و هلاكت ذاتى و همیشگى است. (درخشان پرتوى از اصول كافى/ ج1/ 293) مردم دو دستهاند: دانشمند و مستمعى كه مطالب را حفظ مىكند، باقى بىفائده و رسوب هستند.(دیوان أمیر المومنین علیه السلام/ 183)
تا معرفت نباشد اطاعت به معنای حقیقی آن محقق نخواهد شد و در این میان از هر فرصتی جهت درس و علم باید استفاده کرد و این فرصت می تواند درس گرفتن از یک پرنده باشد.
ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود
بى هُنر گر دعوى بیجا كند رسوا شود
در مسیر زندگى هرگز نمى افتد به چاه
با چراغ دین و دانش گر بشر بیناشود
هر كه بر مردان حقّ پیوست عنوانى گرفت
قطره چون واصل به دریا مى شود دریا شود
آدمى هرگز نمى بیند ز سنگینى گزند
از سبك مغزى بشر چون سنگ پیش پاشود
سر فرو مى آورد هر شاخه از بارآورى
مى كند افتادگى انسان گر دانا شود
قیمت گوهر شود پیدا بر گوهر شناس
قدر ما، در پاى میزان عمل پیدا شود
منابع:
1) دیوان أمیر المومنین علیه السلام/ میبدی، زمانی
2) درخشان پرتوى از اصول كافى/ ج1
3) الطرائف/ ترجمه داود إلهامى
4) إرشاد القلوب/ ترجمه سلگى/ ج1
5) گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه)/ ج2
6) توحید مفضل/ ترجمه علامه مجلسى
7) الخصال/ ترجمه فهرى / ج1
ادامه مطلب