مقايسه عبادت خود با عبادت اولياء خدا
مقايسه عبادت خود با عبادت اولياء خدا
عبادات ناچيز ما، در مقايسه با عبادت هاى اولياء اللّه ، به راستى كه اندك است . با آنكه آنان ، معصوم بودند و در عبادت و نيايش و بندگى ، سرآمد عصر خويش و همه دوران ها به حساب مى آمدند، امّا آنهمه اهل توجّه به پروردگار و عبوديّت در آستان او بودند. ما كه سراپا نقص و عجز و نيازيم ، بايد بسى بيشتر عبادت كنيم . توجّه و شناخت نسبت به عبادت اولياء خدا، مارا از مغرور شدن به نماز و دعايمان باز مى دارد. اينك به چند نمونه اشاره مى كنيم :(44)
1- پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله بسيار عبادت مى كرد و خود را به مشقّت مى انداخت ، تا آنكه اين آيه نازل شد: طََّه . مَآ اءَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَىَّ(45)
اى پيامبر! ما قرآن را بر تو نازل نساختيم كه خود را به مشقّت بيفكنى !
2- امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد: ما كانَ فى الدُّنْيا اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَة عليهاالسلام ، كانَت تَقُومُ حَتّى تَتَوّرَم قَدَماها(46)
عابدتر از حضرت فاطمه عليهاالسلام كسى در دنيا نبود. آنقدر به عبادت مى ايستاد تا قدم هايش ورم مى كرد.
3- امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
امام زين العابدين عليه السلام در شب و روز، هزار ركعت نماز مى خواند، آنگونه كه اميرالمؤ منين عليه السلام انجام مى داد، وى پانصد نهال نخل داشت كه پاى هر نخلى دو ركعت نماز مى خواند.(47)
4- امام باقر عليه السلام نقل مى كند:
وارد شدم ، پدرم را ديدم كه پايش ورم كرده ، رنگش متغيّر، چشمانش سرخ ، پيشانى اش نشان سجده دارد، به گريه افتادم . وقتى متوجّه من شد، فرمود: فلان نوشته را بياور!
در آن نوشته ، از عبادت هاى على عليه السلام كمى برايم خواند و كنار گذاشت و فرمود: چه كسى مى تواند همچون على عليه السلام عبادت كند؟(48)
5 امام كاظم عليه السلام در زندان ، گاهى از صبح تا ظهر را به يك سجده مى گذراند، و چنان سينه به زمين مى چسباند، كه گويى پارچه اى بر زمين افتاده است .(49)
وقتى بزرگان معصوم ما چنين اند و همواره به قصور خويش در عبادت اعتراف دارند و زبانشان به ما عبدناك حق عبادتك گوياست ، ديگر چه جاى غرور و خودپسندى ، نسبت به آنچه بنام عبادت انجام مى دهيم : ميان عبادتِ ما و عبادت اولياء خدا تفاوت از زمين تا آسمان است پس چرا مغرور شدن ؟
44- در بحث نمازهاى معصومين به نمونه هاى ديگرى اشاره شده است ، مراجعه كنيد.
45- طه : آيه 1 و 2. حديث از بحارالانوار، ج 16، ص 202، تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص 366.
46- بحارالانوار، ج 43، ص 61.
47- بحارالانوار، ج 46، ص 64.
48- بحارالانوار، ج 46، ص 75.
49- بحارالانوار، ج 48، ص 107.
منبع: حوزه
ادامه مطلب
چگونه عبادت كنیم؟

1- آگاهانه
در حدیث است: دو ركعت نماز عالم بهتر از هفتاد ركعت نماز جاهل است.(10) و رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: از نماز آن قسمتى مورد قبول است كه انسان بر اساس تعقّل و آگاهى بخواند.(11)
امام صادق علیه السلام مىفرماید: هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند با كه سخن مىگوید و چه مىگوید گناهانش بخشیده مىشود.(12)
2- عاشقانه
عبادت از روى عشق نشاطآور و لذّتبخش است و آنگونه كه بیمار از غذا لذّت نمىبرد عبادت كنندگان بىشوق هم لذّتى از پرستش نمىبرند. امام صادق علیه السلام فرمود: عبادت را به خودتان تحمیل نكنید.(13)
آنگونه كه براى دیدار یك شخصیت محبوب نشاط و شوق داریم براى دیدار با خدا و پرستش او هم باید چنین باشیم.
3- خالصانه
ملاك ارزش و اعتبار عبادت اخلاص است و عبادت ناخالص و از روى ریا نفاق شهرتطلبى و عوامفریبى بىاعتبار و فاقد ارزش است. عبادت بىاخلاص همچون جسم بىجان و پیكر بى روح است.
4- خاشعانه
پرستش باید با قلبى سرشار از احساس عظمت خدا و كوچكى خود باشد. قرآن در وصف مؤمنان «خشوع در نماز» را بیان مىكند.(14)
براى خشوع در نماز باید نمازگزار چنان عبادت كند كه گویا خدا را مىبیند و ذلت و كوچكى خویش را در برابر قدرت و عظمت او حسّ كند. در حدیث است: خدا را چنان عبادت كن كه گویا او را مىبینى.(15)
10) سفینةالبحار كلمه «عبد».
11) محجةالبیضاء ج1 ص366.
12) وافى ج2 ص10.
13) اصول كافى ج2 ص83.
14) مؤمنون آیه 3.
15) مصباح الشریعه ص 8.
ادامه مطلب
چرا میتوان نماز را در کربلا، مکه، مدینه و کوفه به صورت تمام خواند؟

احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی هیچ چیزی بدون جهت، حلال و یا واجب نشده است، اینطور نیست که احکام بدون حکمت و ملاک و معیار و آثار برای بشریت آورده شده باشد. در آیات و روایات به صورت کلی و جزئی به برخی از حکمتها (چراییها) اشاره شده است. در مواردی هم میتوان از قرائن و روح کلی دستورات الهی به این حکمتها دست یافت، اما این را هم باید توجه داشت که اگر در مواردی حکمت و چرایی احکام فقهی بیان نشده، این خود دارای چرا و حکمت و مصلحتی است و آن پرورش روح تعبّد و عبودیت و بندگی در انسان است.[1]
یکی از احکام فقهی این است که مسافر با توجه به شرایطی میتواند نمازش را در کربلا، مکه، مدینه و کوفه بهصورت تمام بخواند.
علت این موضوع بر میگردد به همان مصالحی که خداوند در تشریع این حکم داشته است. در روایات به این نکته اشاره شده و ائمه اطهار(ع) علت این امر را، جمع کردن خیر و ثواب بیشتر دانستهاند.
میدانیم که در دنیای اسلام این چهار شهر از برترین نقاط دنیا هستند، و نزد مسلمان جایگاه ویژه دارند. مکه شهر توحید که بیت الله الحرام در آن است، مدینه شهر نبوّت که قبر پیامبر گرامی اسلام(ص) در آن قرار دارد، کوفه مرکز زمامداری و ولایت امیر المؤمنین(ع) است و در نهایت، کربلا که شهر امامت و شهادت است. از طرفی، نماز ستون دین و از بزرگترین افعال عبادی است که خیر کثیری را نصیب نمازگزار میکند. مسافر وقتی وارد این شهرها میشود، پس چه بهتر که از این سفرۀ گسترده به نحو احسن و اکمل استفاده کند. در همین راستا، اگر نمازهای خود را به صورت تمام بخواند، قطعاً تعداد رکعات بیشتری خوانده و خداوند را بیشتر عبادت کرده است.
امام باقر(ع) در جواب نامهی یکی از اصحابشان که دربارۀ اتمام نماز در حرمین پرسیده بود، میفرماید: «رسول خدا دوست داشت در حرمین بسیار نماز بخواند، شما هم به ایشان اقتدا کنید و زیاد نماز بخوانید و نمازهای خود را به صورت تمام برپا دارید».[2]
در روایت دیگری امام کاظم(ع) در جواب کسی که از اتمام یا قصر(شکسته) در حرمین پرسیده بود، فرمود: «اگر قصر بخوانی به وظیفهات عمل کردهای، ولی اگر تمام بخوانی خیری است که زیاد میشود».[3]
بنابر این، به علت جایگاهی که این چهار شهر در نزد خداوند دارند، و به علت ثواب زیادی که بر اعمال عبادی در این چهار شهر مقدس نصیب اشخاص میشود، اتمام در این شهر برای مسافر جایز شمرده شده است.
[1]. برگرفته از نمایه «فلسفه و حکمت احکام فقهی»، سؤال 8593.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 524، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. همان.
ادامه مطلب
اولین نمازگزاران اسلام
عبدالله بن مسعود میگوید: در اولین مرتبه كه از جریان امر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه شدم، هنگامی بود كه به همراه عموهایم با چند تن دیگر از قوم خود به قصد خرید اجناس وارد شهر مكه شدیم. و از جمله اجناسی كه در نظر داشتیم آن را تهیه كنیم عطر بود و ما را برای تحصیل این متاع به سوی عباس بن عبدالمطلّب راهنمایی كردند.
ما به جانب عباس رهسپار شدیم و او در نزدیكی چاه زمزم در نزدیكی خانه كعبه نشسته بود و ما هم پهلوی او نشستیم. در این هنگام مردی از درب صفا داخل مسجد شد كه رنگ او سفید متمایل به قرمزی بود، موی سرش تا وسط گوش كشیده شده و پیچیده مانند بود، دماغ او باریك و صاف و اندك برآمدگی داشت، چشمهایش سیاه و بزرگ بود، دندانهای سفید و برّاقی داشت، دستها و پاهای او درشت و مردانه بود، محاسن پُری داشت و از دو پارچهی سفید لباس پوشیده بود گویی كه ماهیست چهارده شبه و از افق برتابیده است.
این مرد خوش اندام وارد مسجد شد و در جانب راست او پسر نیكو رویی بود و در پشت سر آنان زنی آهسته قدم بر میداشت و خوب زینتهای خود را پوشیده بود این سه نفر به سوی سنگ آسمانی حجرالاسود آمدند و به ترتیب حجر را دست كشیده و بوسیدند و سپس هفت مرتبه خانه كعبه را طواف كردند. و بعد از طواف در مقابل رُكن ایستاده و شروع كردند به نماز خواندن: دست برای تكبیر بلند كرده و تكبیر گفتند و بعد از قیام ركوع كردند، سپس به سجده رفتند و بعد باز قیام نمودند. و ما از مشاهدهی این جریان تعجب كردیم زیرا در سرزمین مكه این اعمال و اینگونه عبادت سابقه نداشته است.
پس رو به سوی عباس كردیم و گفتیم: آیا این آئین جدیدی است كه در میان شما پیدا شده است، یا چیزیست كه آنرا نمیشناسیم؟ عباس گفت: آری سوگند به پروردگار متعال كه آن را نمیشناسید، این مرد برادرزادهی من محمد بن عبدالله است و این پسر علی ابن ابیطالب است و این زن خدیجه دختر خویلد و زن محمد است، و در روی زمین كسی به جز این سه نفر پیدا نمیشود كه اینگونه و به این ترتیب خداوند جهان را پرستش كند.[1]
[1] . سیر اعلام النبلاء، ج1، ص333.
ادامه مطلب