امام رضا (علیه السلام) در مورد آداب نماز فرمودند:

امام رضا (علیه السلام) در مورد آداب نماز فرمودند:

14557166030215732649.jpeg

اگر برای نماز ایستادی تلاش کن با حالت خواب آلودگی و سستی و تنبلی نباشد.

بلکه با آرامش و وقار نماز را بجای آور و بر تو باد که در نماز خاشع و خاضع باشی و برای خدا تواضع کنی و خشوع و خوف را برخود هموار سازی در آن حال که بین بیم و امید ایستاده‏ای و پیوسته با طمأنینه و نگران باشی.

همانند بنده گریخته و گنهکار که در محضر مولایش ایستاده، در پیشگاه خدای عالمیان بایست.

پاهای خود را کنار هم بگذار و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ توجه نکن!

و چنان باش که گویی خدا را می‏بینی، که اگر تو او را نمی‏بینی او تو را می‏بیند.

[برگرفته از فقه الرضا -علیه السلام- ص 101]


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 10:24 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز، وصیت پیامبران

نماز، وصیت پیامبران

94819581924910407594.jpg 

هربار پس از به پایان رسیدن نمازش به فکر فرو می رفت. شاید هنوز از جایگاه نماز آگاه نبود. زید وقتی می دید امام جعفر صادق علیه السلام با حالتی روحانی نماز می خواند، پرسش های زیادی برایش مطرح می شد. دوست داشت بداند چرا امام به نماز خود بیش از هر کار دیگری اهمیت می دهد. همه اهالی مدینه می دانستند که زید از نزدیکان امام است. این برای زید یک امتیاز به شمار می آمد. زید می توانست پاسخ همه پرسش هایش را از امام بشنود. حالا هم تصمیم گرفته بود نزد امام صادق علیه السلام برود و یک پرسش مطرح کند. از خانه بیرون آمد و به سوی خانه امام حرکت کرد. رفته رفته به خانه امام نزدیکمی شد. وقتی به چند قدمی خانه رسید، ناگهان در باز شد و امام که قصد خروج از خانه را داشت، زید را دید که به سوی او می آید. زید در جای خود ایستاد وسلام کرد. امام پاسخ داد و گفت: چه شده که شتابان به این سو می آیی؟ زید گفت: «ای فرزند رسول خدا پرسشی دارم». امام گفت:«می شنوم». زید نزدیک تر رفت و گفت:«می خواهم بدانم محبوب ترین کارها در پیشگاه خدا چیست؟» امام دستبر شانه های زید گذاشت و گفت: «محبوب ترین کارها در پیشگاه خداوند، نماز است؛ چون نماز، آخرین وصیت پیامبران است».1 اکنون زید دانست که چرا امام درهنگام نماز، خود را از دنیا جدا می سازد و دانست که در نماز رازی نهفته است که تنها کسانی که با دل خویش کلمات نماز را بیان می کنند آن را درمی یابند. از آن پس، زید کوشید تا با زبان دل نماز بخواند.


1. نعمت اللّه صالحى حاجى آبادى، سجاده عشق، بى جا، مؤلف، 1373، ص 61 .


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 10:18 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مخاطب «قل» در سوره توحید

مخاطب «قل» در سوره توحید

90634256433680218712.jpg

* دلیل این که در بعضى آیات قرآن کریم، فعل «قل» خطاب به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است، چیست؟ چرا «قل» هم جزء آیه و قرآن محسوب شده است؟ در بعضى آیات نیز عملى است که به خود حضرت بر مى گردد; مثلاً (قل اعوذ برب الناس). پس در این آیات، «قل» به چه دلیل ذکر شده است؟
 * الف)ذکر کلمه «قل» در آیات قرآن کریم، براى حفظ اصالت قرآن و نقل عین کلماتى است که بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)وحى شده است; به عبارت دیگر، نشان مى دهد که حضرت هیچ گونه تغییرى در الفاظى که برایشان وحى شده نمى دادند و حتى کلمه «قل» را که خطاب پروردگار متعال به او است، عیناً ذکرمى کردند و به همین دلیل نیز کلمه «قل» جزء آیه محسوب مى شود.
 ب) خطابات قرآن کریم، هر چند در ظاهر، متوجه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)است، ولى مفهوم عامى دارد که شامل همه مسلمان ها مى شود (جز موارد معدودى که دلیل بر اختصاص آن به حضرت وجود دارد) و به آنها یاد مى دهد که چگونه به وظایف خود عمل نمایند. در آیه یاد شده در پرسش نیز سخن را به شخص پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)ـ که سرمشق و مقتدا و پیشواى مردم است ـ متوجه کرده و به دیگران مى آموزد که به هر حال، هرگز نباید مغرور شد و خود را بى نیاز از پند و موعظه و امدادهاى غیبى الهى دانست، بلکه باید همیشه بهاو پناه برد و با هوشیارى مراقب وسوسه هاى شیطانى بود. بنابر این چون قرآنکتاب همیشگى و براى همه انسان ها است پیام او نیز فراگیر است; یعنى هم انسان هاى زمان نزول و هم آیندگان را مشمول خطاب خود مى داند; مثل این که هم اکنون از ملکوت نازل شده و با جامعه سخن مى گوید. قرآن لحظه به لحظه و براى فرد فرد در حال نزول است.[1]
پس مى توان گفت: کلمه «قل» در نماز خطاب به هیچ کس نیست، زیرا گوینده و نمازگزار از این کلمه قصد «انشاء» و یا«اخبار» ندارد و در جایى مخاطب لازم است، که چنین قصدى در کار باشد; بر این اساس کلمه «قل» صرفًا به عنوان قرائت ـ که از واجبات نماز است ـ گفته مى شود(البته همراه با حضور قلب و توجه به معانى).

[1]. ر.ک: همان، تفسیر نمونه، ج6، ص59 و ج27، ص473 .


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 10:16 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

با فرزندانی که نسبت به نماز و تکالیف دینی بی اهمیت هستند چگونه رفتار کنیم؟ 81876291108779971431.jpg

با فرزندانی که نسبت به نماز و تکالیف دینی بی اهمیت هستند چگونه رفتار کنیم؟
81876291108779971431.jpg

 کسیکه می‌خواهد دیگری را تربیت کند، باید در عمل، به آنچه می‌گوید پای بند باشد. پدر و مادری که به تربیت فرزند خود علاقه‌مندند، باید خود، دارای فضایل اخلاقی باشند و همواره رفتار صحیح را رعایت کنند تا فرزندانشان با آسودگی خاطر، در عمل از آنها الگو گیرند.

[والدین باید حقوق فرزندان را بشناسند تا بتوانند در تربیت آنان موفق باشند.]

حضرت امام علی بن الحسین (علیه‌السلام) در مورد حق فرزند فرموده است:

«وامّا حقُّ ولدکَ ... اَنَّکَ مسئولٌ عمّا وَلیته من حُسْن الادب و الدلالةعلی ربّه و المعونة له علی طاعته فیک وفی نفسه فَمُثابٌ علی ذلکَ و مُعاقبٌ، فَاعْمَلْ فی امْرِهِ عَلی المتزین بِحُسْنِ اثره علیه فی عاجل الدُّنْیا، المعذّر الی ربّه فیما بَینَکَ و بینه بِحُسْنِ القیامِ علیه وَالاَْخْذله منه.» [1]

«حقفرزند این است که بدانی او جزئی از وجود تو و در دنیا با هر خیر و شری که دارد به تو منسوب است، و تو در حسن تربیت، راهنمایی به خدا، کمک به او در اطاعت از تو و ایجاد روحیه فرمان پذیری مسئولی و در این زمینه پاداش یا کیفر داری؛ پس با وی چنان رفتار کن که در دنیا آثار نیک تربیتت مایه سرافرازی و زینت تو باشد و در آخرت به سبب انجام ‌وظیفه در پیشگاه الهی معذور باشی.»

{از دیدگاه اسلام، رشد انسان پس از تولد در چند مرحله متوالی صورت می‌گیرد. از پیامبر در این زمینه روایت شده «فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال مطیع و بنده و هفت سال وزیر است اگر تا 21 سالگی خوی و خصلت‌هایش را پسندیدی که خوب است، وگرنه او را به حال خویش رها کن؛ زیرا تودر پیشگاه خداوند معذوری».[2]

پیامبراکرم(ص) دوره نونهالی را سن آقایی کودک می‌داند و پدر و مادر را موظف به رفع نیازهای مادی و روانی کودک می‌سازد و بر ایشان تکالیفی مقرر می‌کند. تربیت کودک در دوره سیادت، از مواردی است که اسلام توجه و تأکید ویژه‌ای بدان دارد. محبت، یکی از نیازهای اساسی کودک و از مؤثرترین عوامل در تربیت روحی و روانی کودک است. از پیامبر نقل می‌کنند: «نگاه محبت‌آمیز پدر به‌صورت فرزند، عبادت است».[3]

روشپیامبر در خانواده‌اش این بود که هر روز صبح دست محبت به سر فرزندان خود می‌کشید و حسن و حسین(ع) را می‌بوسید. یکی دیگر از آموزه‌های تربیتی پیامبردر مورد کودکان، توصیه به تربیت نیکو و احترام گزاردن به آنهاست. از پیامبر نقل شده:«هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیکو و ارثی با ارزش تر از ادب، به فرزند خود نداده است». [4]

پیامبرهمواره بر تربیت و هدایت درست افراد تأکید می‌ورزید. از این رهگذر، هموارهبر تربیت درست کودک در محیط خانواده، ایجاد کانون پرمحبت در خانه و مهرورزی به کودکان سفارش می‌کرد. از آن جا که افراط و تفریط در محبت، موجب بروز ناهنجاری‌های رفتاری در کودکان می‌شود، پیامبر برای تعادل بخشی به برخورد عاطفی با کودکان توصیه‌هایی دارد. در توصیه‌های تربیتی پیامبر خدا(ص) تشویق و تنبیه همواره در کنار هم مطرح می‌شود و ایشان می‌فرماید: «کودک را به طغیان و سرکشی وادار نکنید، به او دروغ نگویید و رفتار نابخردانه درباره او به کار نبرید و بدی‌هایش را عفو کنید.[5] به توصیه پیامبر: «هر کس کودکی دارد، باید با او کودکانه رفتار کند».[6]ایشان همچنین درباره آموزش قواعد اخلاقی به کودکان می‌فرماید: «وقتی فرزندانتان به هفت‌سالگی رسیدند، به آنها نماز بیاموزید و چون ده‌ساله شدند، آنها را بر ترک نماز تنبیه کنید و بسترهایشان را از هم جدا کنید.[7]آموزه‌ها و توصیه‌های تربیتی پیامبر و سیره عملی ایشان در برخورد جوانان، در جهت تشویق ایشان به علم‌آموزی، فراگیری حِرَف و فنون و روی آوردن به عبادت پروردگار و پرهیز از هواهای نفسانی است.

پیامبر توصیه می‌کند: «با نوجوانان خود به اقتضای سن ایشان مشورت کنید و به آنها حق اظهارنظر بدهید».[8] }[9]

بنابراینبرای تربیت بهتر فرزندان، بهترین شیوه، رفتار عملی والدین است. و همچنین جنبه‌ی علمی در زمینه دینی نیز از اهمیت بالائی برخوردار است تا در مقابل چراهایی که از سوی فرزندان در مورد احکام و مسائل دین مطرح می‌شود بتوانند پاسخگو باشند. و نیز از آثار و برکاتی که در پیروی از دستورات حق محقق می‌شود فرزندان را آگاهی داده.تا ایشان را به عبادات ترغیبت نمایند.

منبع: پگاه حوزه


  1. تحف العقول، ابن شعبة الحرانی، ص 189
  2. بحارالانوار، ج 104، ص 95
  3. الفروع الکافی، ج 6، ص 49، ترجمه: طباطبایی
  4. میزان الحکمة، ج 14، صص 7105 و 7083
  5. الفروع من الکافی، ج 6، صص 47 و 50
  6. میزان الحکمة، ج 14، صص 7105 و 7083
  7. الفروع من الکافی، ج 6، صص 47 و 50
  8. میزان الحکمة، ج 14، صص 7105 و 7083
  9. طوبی: پاییز 1387، شماره 30، بوستان بالندگی

ادامه مطلب


[ پنج شنبه 8 بهمن 1394  ] [ 7:59 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]